مطالعه نشانه در گذر از رويکرد ساختارگرايي سوسوري و سپس نظام گفتمان روايي گريماسي وارد حوزه جديدي شد که نشانه ـ معناشناسي گفتماني ناميده ميشود. در حالي که جريان اول مبتني بر رابطه تقابلي صرف ميان قطبهاي معنايي از پيش تعيين شده و جريان دوم برنامهگرا و بر مبناي تغيير از وضعيت اوليه به ثانويه بود، اين رويکرد نو با تاثيرپذيري از دادههاي مربوط به علم پديدارشناسي و به کارگيري ديدگاه هستي مدار، دريچهاي بديع در مطالعات زبانشناسي و نشانهشناسي ميگشايد. در اين رويکرد، فرآيند توليد معنا با شرايط حسي ـ ادراکي پيوند خورده و نشانهها همراه با معنا، به گونههايي سيال، پويا، متکثر و چندبعدي تبديل ميشوند. پژوهش حاضر در نظر دارد ضمن مطالعه فرآيند گفتماني شعر «پي دارو چوپان» نيما در ابعاد حسي ـ ادراکي، عاطفي و زيباييشناختي، چگونگي توليد جريان سيال معنا و عناصر اصلي و دخيل در آن را بررسي کند. اين مقاله همچنين در پي نشان دادن اين موضوع است که تکثر روايي و تکثر ارزشي در شعر نيما چگونه باعث ايجاد فضاي تنشي و سياليت گفتمان ميشود و نيز اين فضاي تنشي به چه شکلي جريان حسي ـ ادراکي، عاطفي و زيباييشناختي را ايجاد و هدايت ميکند.
موضوع کتاب گزیده ای از سروده های طبری نیما تحت عنوان روجا و مجموعه واژه های طبری (مازندرانی) است که شاعر بلند آوازه و نوپرداز معاصر ایران مرحوم نیما یوشیج (علی اسفندیاری) در اشعار خودآورده است. این واژه ها به لهجه طبری در منطقه بین نور تا نوشهر خصوصا در نقاط کوهستانی و ییلاقی متداول است که شاعر در آنجا زاده شده و بخشی از زندگی خود را در آن نواحی سپری کرده است، هرچند تعدادی از واژه های به کار گرفته شده به وسیله نیما در نقاط میانی و قسمت شمالی جبال البرز و شرق مازندران یکسان تلفظ می شود.
هفتاد سال پیش کودکی در یوش مازندران دیده به جهان گشود که مقدر بود بعدها نیمای نیماور (نام آور) گردد. نیما در طی زندگانی ادبی خود در داستان نویسی، نمایش نامه نویسی، نگارش مباحث ادبی به آزمایش پرداخته است، ولی آنچه که او را نامبردار ساخته جنبه شاعری اوست. در شعر نیز وی مراحل مختلف را طی کرده: سرودن اشعاری که شکل و قالب و مضمون آنها به سبک قدماست ولی مضمون آنها نو و بکر می باشد و سرودن اشعار به سبک نو. از این سه نوع، آنچه که شخصیت نیما را نشان می دهد دسته اخیر است. پس از درگذشت نیما بنا به وصیت وی کار تدوین و چاپ آثار فراوان و گرانقدرش با یاری همسر و فرزند و چند تن از یاران صمیم آن مرحوم با مراقبت نویسنده آغاز شد و نخستین شماره به عنوان افسانه و رباعیات و دومین شماره به عنوان "ماخ اولا" به همت و علاقه بی شائبه آقای سیروس طاهباز و همراهی آثای شراگیم فزرند ایشان منتشر شده است
در دیدگاه نشانه ـ معناشناسی گفتمانی که فرآیند تولید معنا با شرایط حسی ـ ادراکی پیوند میخورد، سیر حضور نشانه از حالت مکانیکی و ثابت خارج شده و تابع فرآیندی پویا، زنده و حسی ـ ادراکی میگردد. در واقع، نشانه پدیداری شده، از شکل معمولی، رایج و تکراری به نشانهای نامعمول، نو و نامنتظر تبدیل میشود و بدین صورت، سیالّیت معنا را تضمین میکند. مقاله حاضر در نظر دارد با مطالعه فرآیند گفتمانی شعر "مانلی" در ابعاد حسی ـ ادراکی، عاطفی و زیباییشناختی، چگونگی تولید جریان معنا و شکلگیری بستری که سیالّیت نشانه و معنا را در گفتمان نیما موجب میشود را بررسی نماید. همچنین نشان خواهیم داد که مانلی ـ نشانه چگونه با قرار گرفتن در یک فضای تنشی و شرایط عاطفی به یک نشانه خاص تبدیل شده و از مسیر همیشگی خود خارج میشود، طغیان میکند و دچار یک تکانه نشانهای گشته و جریانی زیباییشناختی را میآفریند.