در این نوشته تفاوتها و مشترکات بین ادبیات فارسی و اروپایی (بویژه شعر) به صورت اجمالی بررسی خواهد شد. بیتردید هر کدام از وجه این بررسی، نیاز به ذکر شواهد و امثال دارد تا سنجشی مستدل، و قابل قبول باشد. اما با توجه به متنوع بودن زمینههای این مقایسه، در صورت بیان شواهد، این نوشته از حد خود درخواهد گذشت و ای بسا نیاز به تدوین کتابی باشد. از این روی و بنابر ضرورت پرهیز از تطویل (سخن آکنی) از ذکر شواهد به اشارههای کوتاه بسنده خواهد شد.
این مجموعه دربرگیرندهی 65 مقالهی دومین همایش پژوهشهای ادبی است. این همایش در سال 1381 به همت مرکز تحقیقات زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس و با همکاری انجمن استادان زبان و ادبیات فارسی و دانشگاه الزهرا برگزار گردید. مقالات عرضه شده در این مجموعه "زبان و ادبیات ایران باستان"، "ادبیات فارسی کلاسیک"، "ادبیات معاصر"، "زیباشناسی و بلاغت"، "نقد ادبی و ادبیات تطبیقی"، "زبان و ادبیات فارسی در خارج از مرزها"، "مطالعات زبانشناسی".
کتاب قرائت فارسی و دستور زبان برای سال دوم دبیرستانها، طبق برنامه جدید وزارت فرهنگ و تصویب شورای عالی کتب درسی و تالیف سعید نفیسی، محمدعلی روحانی، محمد نصرالله، دکتر مهدی محقق است که در سال 1338 منتشر شده است.
از دیرباز در فرهنگهای گوناگون، تقدّس و رازآمیزبودن عدد هفت به خَلق هفتگانههای بسیاری انجامیده است که بعضی از آنها همسو با یکدیگرند. در این میان، خَلق بعضی از هفتگانهها به منظور دستیابی به اهدافی در راستای اندیشهها و تعالیم پدیدآورندگان آنهاست. عرفا از جمله کسانی هستند که به عدد هفت و جلوههای رمزی آن توجّه ویژه مبذول داشتهاند و در آثارشان میتوان نمونههایی از این هفتگانهها را یافت. نجم رازی نیز از عرفایی است که به این امر علاقه و توجّه ویژه داشته است. وی در طرح نظریّه اطوار دل، به همسویی هفت طور دل و هفت آسمان اشاره میکند و ویژگیهایی را برای هر طور برمیشمارد که با سیّاره همپایه آن در آسمان یکسان است و نشان از آگاهی وی به ویژگیهای سیّارات دارد. از دیدگاه ما هدف نهایی وی از طرح این همسویی، بیان اهمیّت «خودشناسی» در راستای «خداشناسی» است؛ زیرا خدا در درون خود انسان است و هفت آسمانی که باید برای رسیدن به خدا بپیماید، همان آسمانهای دل اوست. انسان عالَم صغیر است و آنچه در عالَم وجود دارد، در انسان نیز وجود دارد. در این نوشته با گذاشتن هر طور دل و سیّاره مرتبط با آن در کنار یکدیگر و بیان ویژگیهای مشابه آنها به تبیین اندیشه و هدف نجم رازی پرداخته شده است. در این راستا، به نورهای رنگی مطرح شده از سوی نجم رازی، که تنها با حواس دل دریافتنی هستند، نیز اشاره خواهد شد. این نورها نشان از جایگاه و مرتبه سالک در پیمودن مسیر خداشناسی دارند.
در اين جستار به دو نکته توجه شده است: نخست، بررسي اوزان و بحوري که رودکي به عنوان آغازگر شعر فارسي آنها را به کار برده است و دوم، خوانش مجدد اشعار شاعر از رهگذر تاملات وزني. در بخش نخست مقاله اين نتيجه به دست آمد که شاعر با تمام بحور و اوزان شعرفارسي آشنا بوده و بيشتر آن اوزان را در سروده هاي خود به کار بسته است و تنها در چند وزن از وي شعري ديده نميشود؛ اين مساله ممکن است سه دليل داشته باشد: يا در آن اوزان نيز شعري سروده که به دست ما نرسيده است چون بخش زيادي از سرودههاي او از بين رفته است؛ يا آن اوزان در روزگار شاعر هنوز ناشناخته و ناآزموده بوده است و يا شاعر خود تمايلي به آن وزنها نشان نداده است. در بخش دوم مقاله، دشواريهاي خوانش شعر رودکي با کمک نظام موسيقيايي شعر فارسي بررسي و مرتفع شده است. در اين راستا نتيجه ديگري نيز حاصل شده و آن تصحيح تعدادي از ابيات ديوان شاعر است.