گمان میکنم تفکیک «رابطه هنر و ادبیات با مردم» به دو مفهوم «ذهنی» و «زبانی» خودش روشن میکند که میتواند دو جور رابطه وجود داشته باشد. یکی رابطه «زبانی» و آن یک رابطه باز و بیحصار است. به این معنا که هر کس در ـ مثلاً ایران ما ـ با زبان فارسی سخن بگوید و بنویسد، عملاً وارد نوعی رابطه با شنونده و خواننده شده است. آن گفتار ـ و در بحث ما ـ نوشتار، میتواند هر مایه و مضمونی داشته یا نداشته باشد و به هر چیزی بپردازد یا نپردازد. چنین رابطهای، یعنی رابطه زبانی ب مردم، میتواند فارغ از هرگونه حقیقتجویی و واقعنگری باشد. مثلاً در یک دهه از تاریخ اجتماعی یک ملت که نگاه کنی، میتوانی خروارها کلمه مکتوب ببینی که روی هم تلنبار شدهاند و انبوهیشان چنان که نسبت حقیقت موجود در آنها با مقدار و کمیتشان بسیار ناچیز است. به عبارتی نسبت معکوس است؛ یعنی هر چه انبوهی فزونتر، حقیقت گنگتر و محوتر و ناچیزتر.
کتاب حاضر ویژه کنگره جهانی بزرگداشت خواجوی کرمانی است که در سال 1370 منتشر شده است. بعضی از عناوین این کتاب عبارتست از: عصر خواجو که گفتگو با استاد عبدالحسین زرین کوب است؛ خواجو و حافظ از بهاءالدین خرمشاهی؛ کمال هنر خواجه و فضل و تقدم خواجو از اصغر دادبه؛ خواجو و خاقانی از جعفر شعار؛ خواجو و نظامی از بهروز ثروتیان؛ خواجوی کرمانی و نظامی از برات زنجانی؛ نکته ای درباره ساقی نامه حافظ از سیروس شمیسا؛ ...
"مردمشناسی ایران "اولین شماره از مجموعه حاضر، حاوی سلسله مقالاتی است از "سید علی اصغر شریعتزاده "در خصوص فرهنگ عامه، آداب و رسوم و انسانشناسی مردم نقاط مختلف ایران که با این عناوین به طبع رسیده است :سنت، نقارهخانه آستان قدس رضوی، آداب میزبان در اسلام، پوشاک محلی ایران، آلاچیق ترکمن، مسکن سنتی در سیستان و بلوچستان، ترانههای عامیانه میامی، و تعزیه .
این کتاب فراهمی است از نقد و نظر در باب تمام موضوعاتی که هر کدام در مقطعی مدنظر و علاقه نویسنده بوده است. بدیهی است که بیشترین قسمتها به موضوع ادبیات مربوط میشود؛ چه در حوزه نقد و نظر و چه در شکل گفتوشنود. اما تمام این کتاب منحصر به موضوع ادبیات نمیشود، جز آنکه یک علاقمند به ادبیات آن را نگاشته است.
نمیتوان به تحقیق آورد که «قصه یوسف (ع)» کهنترین روایت داستانی در حوزه و حدود سرزمینی است که امروزه خاورمیانه نامیده میشود و در تاریخ و اسطوره بینالنهرین خوانده شده است. اما به تقریب میتوان گفت در فرهنگ عبری ـ سامی کهنترین روایت است که جدا از جنبههای الوهیت ویژه ادبیات دینی، از سه رکن عمده سازنده اثری داستانی برخوردار است؛ و آن طرح داستانی ست که سه شخصیت محور دارد: یک زن، دو مرد. طرحی که از آن پس بنیان همه آثار ادبی عاشقانه جهان قرار گرفته است. آثاری در عرصه حماسه، تغزل و ... سرانجام رمانس وزآن پس آثار بزرگ و درخشانی که بعد از رنسانس پدید آمده و در اصطلاح سبکشناسی عربی «رئالیسم» نامیده میشود. شاخصهای بسیار شناخته شده آثاری مبتنی بر سه رکن ـ دو مرد، یک زن ـ تا حدودی که من به خاطر میآورم، چنیناند: الف: داستان سیاوش، در حماسه. ب: خسرو ـ شیرین، در تغزل. نیز رومنو آ ژولیت از آثار شکسپیر. پ: قصههایی از هزار و یک شب یا «هزار افسان» در آنچه اصطلاحا رمانس نامیده میشود. ایضا بسیار منظومههایی که در عنوان «لیلی و مجنون» سروده شده، و سرانجام منظومههایی با عنوان خود «یوسف و زلیخا» که به خصوص در زبان و ادبیات پارسی به کرات موضوع بیان عاشقانه ـ عارفانه قرار گرفته است و این در حالی است که همه آثار ادبی غرب بعد از مسیحیت تا قبل از پدید آمدن «دن کیشوت» در اصطلاح «رمانس» برخوردار از این طرح سه شخصیت ـ سه محور هستند و در اثر تاریخشکن سروامتس خالق «دن کیشوت» با ذهنیتی انتقادی از مدار خیال ورزیهای مکرر بیهوده خارج میشوند و ادبیات داستانی روی میآورد به جهانی نو که دانشوری، تجربه و اصالت عقل و شناخت، مبانی آن شمرده میشوند و با وجود این، غالبا برخوردار از چنان چارچوبیاند.