موضوع مقاله تبيين مباني معرفتشناسي و بر آن اساس، بررسي نظاممند فرآيند فهميدن و تفسير متن است. تغيير مباني معرفتشناسي دانشگاهي در قرن بيستم تحت عنوان چرخش زبانشناختي معرفي شده که به معناي دور شدن از معرفتشناسي سنتي فلسفي و شروع معرفتشناسي زبانشناختي است. در معرفتشناسي زبانشناختي، که با آثاري همچون هستي و زمان مارتين هايدگر و دوره زبانشناسي عمومي فردينان دو سوسور به صورت دانشگاهي شروع ميشود، شناختهشدن نقش زبان همواره جنبه محوري داشته است. علاوه بر آن، مفهوم معنا نيز بررسي ميشود و مساله تعلق معنا به نويسنده، متن و يا خواننده مورد بحث قرار ميگيرد و معنا منطقا به زبان نسبت داده ميشود. حوزه معنا و تفسير حوزهاي کاملا زبانشناختي است که تنها در حيطه شبکه زبان رخ ميدهد. زمينه تحقيقاتي علم ارائه شده متدشناسي مطالعات ادبي است که خود تابعي از معرفتشناسي دانشگاهي دانسته ميشود. آگاهي از اين مباحث به فهم متدهاي رايج مطالعات ادبي در چند دهه اخير کمک ميکند.
زبان مجموعه ای قراردادی از سمبل های صوتی است و چیزی نیست که به طریقی ناگهانی به وجود آمده باشد. تکامل زبان با تکامل خود انسان همگام بوده و تحقیق در پیدایش آن با تحقیق در زندگی انسان توام است. بسیاری براین باورند که همه زبانها از یک زبان اصلی منشعب گردیده و به تدریج شباهت خود را به زبان مادری از دست داده است. همه کسانی که با زبان یا آموزش آن سروکار دارند به احتمال زیاد این داستان کتاب مقدس را شنیده اند که: وقتی تمامی ساکنین کره زمین از یک زبان واحد چند کلمه ای استفاده می کردند انسانها در یک دشت بزرگ گرد هم آمدند و گفتند: بیایید برای خود شهر و برجی به بلندای آسمان بسازیم، و بدین ترتیب برای خود نامی باقی گذاریم. آنگاه خداوند به شهر و برج آنها درآمد و گفت"اگر انسان با داشتن یک زبان واحد بتوان برای اولین بار این چنین کار خطیری را انجام دهد بی شک بعدها نیز می تواند هر تصمیم دیگری را نیز عملی نماید. از این رو زبانشان را در هم و برهم می کنم تا قادر به درک گفتار یکدیگر نباشند".و آنگاه خداوند آنها را به سراسر کره خاکی پراکند تا بدین ترتیب آنها از ساختن شهر خویش صرفنظرکنند. این برج را برج بابل نامیدند. زیرا خداوند زبان آنها را درهم و برهم کرده بود...
حکیم رازی گذشته از جنبه پزشکیاش که آوازه جهانی گستردهای یافته است، به لحاظ حکمت طبیعی، علم اثباتی و روش تجربی با فرانسیس بیکن قابل قیاس است و بر او فضل تقدم دارد. در این کتاب به حکمت طبیعی و نظام فلسفی رازی پرداخته شده و هدف از تألیف آن است که فلسفه به طور کلی و به معنای اخص کلمه یعنی حکمت طبیعی مادی و اینکه با درک فیزیک رازی دیگر جایی برای متافیزیک در فلسفه ایران نمیماند، مگر برای ذهنیگرایان چارهناپذیر و ایدهآلیستهای لفاظ و لغتباز.
شکل یا فرم مفهومی است که در متدشناسی رشتههای مطالعات ادبی مورد استفاده قرار گرفته است. نوشتههای مربوط به این موضوع از این نظر که در پیشفرضهای تفکر متدشناختی خود زبان را مادی یا شیءواره فرض میکنند یکساناند. این مقاله ابتدا به بررسی و تحلیل مفهوم شکل در سه متن نظری میپردازد و با نقل قولهایی از پل دومان تحلیلهای بیشتری را ارائه میدهد. در انتها نیز به تأثیر دیدگاههای زبانشناختی بر شیوه تدریس و تحقیق مطالعات ادبی اشاره میشود.