560c4b00130f4.PNG

ابهام در زبان فارسی و انگلیسی (با نگاهی تطبیقی به ترتیب واژه‌ها و گروه اسمی)

یکی از خصیصه‌های عام زبان‌های طبیعی، «ابهام» است و آن وقتی است که از یک سازه، برداشت‌ها و مفاهیم متفاوتی به دست آید. آگاهی از ابهام در درک صحیح و استفاده درست از بان برای بیان مقاصد و انتقال، اهمیت زیادی دارد. ارتباطی موفق است که هم عامل ارتباط مقصود و منظور خود را شفاف و صحیح ابراز کند و هم گیرنده ارتباط (مخاطب) این مقصود و منظور را کامل و درست بگیرد. در مقاله حاضر ضمن تعریف ابهام و معرفی آن، برخی از راه‌های رفع ابهام در گفتار و به ویژه در نوشتار با توضیح درباره ترتیب واژه‌ها و گروه اسمی در دو زبان فارسی و انگلیسی بیان شده است.

منابع مشابه بیشتر ...

58772d564f7c2.PNG

توصیف گروه اسمی گویش بلوچی

پاکزاد یوسفیان

بلوچی از زبان‌های ایرانی نو شمال غربی است و شباهت‌های بسیاری با زبان پارتی، از زبان‌های ایرانی میانه، و نیز با زبان‌هایی همچون کردی و تالشی دارد. اگر چه الفنباین (1989) بلوچی را به شش گویش رخشانی (شامل کلاتی، پنجگوری، سرحدی)، سراوانی، لاشاری، کچی، ساحلی و تپه‌شرقی و جهانی (1989) آن را به بلوچی شرقی و غربی (گویش مکرانی و رخشانی) طبقه‌بندی کرده‌اند، به طور کلی می‌توان گویش بلوچی متداول در ایران را به دو لهجه مکرانی و سرحدی تقسیم کرد. در میان بلوچی زبانان ایران نیز، براساس گوناگونیهای اقلیمی و زبانی، این طبقه‌بندی رایج است. شهرهای زاهدان و خاش با توابع آنها سرحد نام دارند و شهرهای سراوان، ایرانشهر، نیکشهر و چابهار نیز با توابع و محدوده‌هایشان مکران نامیده می‌شوند. تفاوت‌های دو گونه مکرانی و سرحدی بیشتر در زمره تفاوت‌های آوایی و واژگانی است. گویش بلوچی ایران بسیار متأثر از زبان فارسی است و در دستگاه‌های آوایی، واژگانی، نحوی و صرفی می‌توان نفوذ زبان فارسی را ملاحضه کرد. در این مقاله هر دو گونه با هم مد نظر هستند، اما در موقع لزوم به تفاوت‌های بین دو گونه هم اشاره خواهد شد.

580458745d0a1.PNG

تأمّلی تحلیل‌گرایانه به رابطه ابهام و عقلانیّت در غزل حافظ

اسماعیل نرماشیری

برپایه رویکرد بلاغت جدید و بهره‌گیری از نظریّه امپسن در باب ابهام، نباید ابهام در کلمه و کلام حافظ را پیش فرضی صرفاً هنری تلقّی کرد، بلکه وقایع شگفت قرن هشتم حافظ را ناگزیر ساخته است تا از روی درایت و فهم موقعیّت، ترفند ابهام را هم در بُعد هنری و هم در بُعد عقلانی در غزل‌هایش به کار گیرد. اصولاً مقوله ابهام در غزل‌های حافظ مکث و سکوت معنادار و اندیشمندانه‌ای است که وی آگاهانه بدان دست یافته و آگاهانه از آن نیز استفاده کرده است. دریافت این دستگاه فکری، قاعدتاً از طریق تأمّل به قراین زبانی و روابط ارجاعی درون متنی و برون متنی میسّر خواهد بود. بدین ترتیب، این مقاله با طرح چنین فرضیه‌ای با استفاده از ابزار مطالعه کتابخانه‌ای با شیوه تحلیلی کوشیده تا این رابطه را با ذکر شواهدی به اثبات برساند.