یانوش پلینسکی متولد سال 1921 در بوداپست. پلیتسکی از پیشروان شعر مدرن مجارستان است و آثارش تأثیری عمیق بر شعر آن کشور در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم داشته است. پس از پایان دبیرستان در دانشگاه بوداپست به تحصیل حقوق، فلسفه و تاریخ هنر پرداخت، اما این تحصیلات را ناتمام گذاشت و در سال 1942 به روزنامهنگاری روی آورد. در اواخر جنگ به خدمت فراخوانده شد و چند ماهی را در اردوگاه اسیران سپری کرد. بیماری، تنهایی و تجربه دهشتهای جنگ، انزوا و اضطراب اگزیستانسیل او را شدت بخشید که نتیجه آن آثاری است با عمق و شوری کمنظیر. تنش میان ایمان به مذهب کاتولیک و اضطراب روشنفکرانه او را در گرایش وی به عرفان و علاقهاش به ابزوردیسم میتوان دید. اولین شعرهای پلینسکی از سال 1938 به تدریج و به طور پراکنده در مجلات ادبی مجارستان به چاپ رسیده، اما اولین مجموعه شعرش Trapes es Korlat (تاب و میلههای پارالل) در سال 1946 منتشر شد که تنها از 19 شعر تشکیل میشد.
زندگینامه علمی دانشوران اثر بودان دوبوالوران و پینل فیلیپ، ترجمهای است از کتاب «Dictionary of Scientific Biography» (نیویورک، 1981م)، که زیر نظر احمد بیرشک منتشر شده است. این کتاب، شرح مختصر زندگی و کار علمی بیشتر از هزاران مرد و زن از سراسر جهان است که با تلاش علمی و عملی و نوشتن کتابها و مقالهها در رشتههای اخترشناسی، پزشکی، روانشناسی، ریاضی، شیمی، علوم اجتماعی، علوم طبیعی، فلسفه، فناوری و فیزیک، به پیشرفت تمدن بشری، خدمت کردهاند.
زندگینامه علمی دانشوران اثر بودان دوبوالوران و پینل فیلیپ، ترجمهای است از کتاب «Dictionary of Scientific Biography» (نیویورک، 1981م)، که زیر نظر احمد بیرشک منتشر شده است. این کتاب، شرح مختصر زندگی و کار علمی بیشتر از هزاران مرد و زن از سراسر جهان است که با تلاش علمی و عملی و نوشتن کتابها و مقالهها در رشتههای اخترشناسی، پزشکی، روانشناسی، ریاضی، شیمی، علوم اجتماعی، علوم طبیعی، فلسفه، فناوری و فیزیک، به پیشرفت تمدن بشری، خدمت کردهاند.
خلب نیکوف (1922 ـ 1885) در هنگام انقلاب اکتبر در مسکو بود. اندکی بعد به اکرارین رفت و دوبار دچار تیفوس شد، دوبار هم زندانی شد، یکبار زندانی نیروهای سفید و یکبار زندانی نیروهای سرخ، در سال 1920 به باکو رفت، فقیر و پیچیز. درآنجا ویاچسلاو ایوانف را پیدا کرد و به کارهای موقتی در اداره تبلیغات مشغول شد. در بهار 1921 خلب نیکوف همراه گروهی از نیروهای ارتش سرخ به ایران رفت. وظیفه او سخنرانی درباره مسائل فرهنگی برای نیرهای سرخ ایرانی بود. طی همین سفر او به شهرهای رشت وانزلی رفت و در پایان تابستان نیروهای انقلابی را ترک کرد و به تنهایی در حواشی دریای خزر به راه افتاد. تجربههای او از این سفر دستمایه منظومه شیپور گل مولا شد.
ژوزف برودسکی، متولد سال 1940 در لنینگراد. نوشتن شعر را از 18 سالگی آغاز کرد. او نیز همچون بسیاری از کسانی که از پذیرش زیباشناسی حاکم سرباز میزنند به سختی موفق به چاپ آثارش بود. با این وجود او شاعری سیاسی نبود. بلکه با پرداختن به موضوعاتی که در شوروی آن روز تابو به حساب میآمد انقلابی در شعر روسیه به وجود آورد؛ به ویژه توجه او به تمهای متافیزیک و ارجاعاتش به کتاب مقدس، در قالب شعری که هم بدعتگذار بود و هم برخوردار از تنوعی بینظیر. در سال 1946 به 5 سال تبعید محکوم و به شمال روسیه فرستاده شد ولی اعتراضهای شدید داخلی و بینالمللی موجب آزادی پیش از موعد او شد. دوران تبعید برای شاعر فرصتی بود برای ورزیدن تکنیک شعر و تخیل شاعرانه و برای مطالعه عمیق شاعران دیگر به ویژه شعر شاعران انگلیسی زبان. او از و.د. اودن آموخت که کلام مکتوب «بزرگتر است از زمان» و نه آنطور که زیباشناسی مارکسیستی اعلام میکرد، تابع تحولات اجتماعی، و تنها منعکسکننده واقعیتی بیرونی و غیر شاعرانه. برودسکی پس از رهایی از تبعید به زادگاهش لیننگراد بازگشت. ولی به جز چاپ چند شعر، امکان چاپ آثارش را نیافت. در سال 1972 بیمقدمه و بدون تشکیل دادگاه از کشور تبعید و پس از توقفی کوتاه در وین و لندن به آمریکا رفت.