شیراز زمان حافظ براستی وضعی بیمثال دارد. آب و هوایش سفلهپرور است. کس در غوغای زندگی کس را نمیپرسد. بر دلها گرد ستم نشسته است. آسمان کشتی ارباب هنر میشکند و آنان را برگ نواتبه میکند و ساز طرب برجای نمیگذارد. نه کسی در درمان دلی مقصود است، نه دردمندی را درد دینی مشهود. مروت نامی بینشان شده است. از غبن سالوسیان اهل معنی را جز سوز دل، اشک روان، آه سحر و ناله شب نصیبی نمانده است. دیگ سینهها از نهفتن دردهای نگفتنی در جوش است. فلک زمان مراد به مردم نادان سپرده است. قاطعان طریق به تاراج قوافل دل و دانش مشغول گشتهاند. آنچه برطرف بوستان میگذارد سموم بیداد است که بلبلان را نیز در موسم گل خاموش گردانیده است.
این کتاب دارای چهار فصل و مجموعا دربرگیرنده زندگی و آثار ۲۲۷ نفر از پارسی سرایان قفقاز است. هر فصل به شاعران یک منطقه قفقاز (آران، ارمنستان، داغستان، گرجستان) اختصاص یافته است. نخستین شاعری که زندگی و احوالش در این مجموعه معرفی شده، «ابوالعلای گنجه ای» متوفی به سال ۵۵۴ ه.ق و آخرین آنها، «ناظم ایروانی» متولد سال ۱۳۴۲ ه. ق است. در پایان کتاب نیز فهرست ماخذ و منابع به ترتیب الفبایی تخلص یا نام مولفان آمده است.
رستم و اسفندیار برجستهترین، نیکترین و مهمترین پهلوانان شاهنامهاند؛ از اینرو برخورد این دو یل از وزن و حساسیت خاصی برخوردار است. اسفندیار شاهزادهای جوان است، با چشم به تختی که شایستگی آن را دارد. او برخلاف گشتاسب، نه یک موجود آزمند و متزلزل و فریبکار، بلکه دلاور شکستناپذیر و مقدسی اس تکه برای نیکترین دینها و اندیشهها شمشیر زده است. رستم در مقابل او، پهلوان قرون و ابرمردی است که تبلور تکاپو و رنج مردانه یک تبار است. در این کتاب افزون بر مقدمه، سه مقاله پیرامون رستم و اسفندیار و همچنین متن آن از روی نسخه شاهنامه چاپ مسکو آمده است.
نویسنده در این اثر ضمن تشریح طنز، علل و اسباب پیدایش آن، نقش و تاثیر طنز، نیز تعاریفی از هزل و هجو و نظایر آن و جلوههایی از طنز و طنزپردازی در ایران را به دست میدهد. وی در تعریف طنز خاطرنشان میكند: «شیوه خاص بیان مفاهیم تند اجتماعی و انتقادی و سیاسی و طرز افشای حقایق تلخ و تنفرآمیز ناشی از فساد و بیرسمیهای فرد یا جامعه را كه دم زدن از آنها به صورت عادی یا به طور جدی، ممنوع و متعذر باشد، در پوششی از استهزا و ریشخند، به منظور نفی كردن و برافكندن ریشههای فساد و موارد بیرسمی "طنز"مینامیم. به عبارت سادهتر، طنز را میتوان انتقاد و نكتهجویی آمیخته به ریشخند تعریف كرد». در باب نخست كتاب، ضمن تعاریفی از طنز و فایده طنز، تفاوت آن با هزل و هجو تشریح میشود، نیز ارتباط طنز با جامعهشناسی، روانشناسی، اخلاق و تاریخ تبیین میگردد. در این باب همچنین عناصر اصلی طنز و برخی صنایع بدیعی كه در خدمت طنز قرار میگیرند، معرفی میشود .علاوه بر آن، حكایات متعدد طنز در قالب "طنز و دین"، "طنز و عقل"، "طنز صوفیانه"، "طنز عامیانه"و نظایر آن در همین باب فراهم میآید .باب دوم كتاب به "هزل "و عناصر اصلی آن، نیز حكایاتی هزلآمیز مربوط میشود. در باب سوم علاوه بر تعاریف "هجا" و "قدح"معانی و مفاهیم هجو، نیز زمینههای روانی و اجتماعی آن بازگو میشود.
مطالعه و تحلیل علمی جلوههای گوناگون ادبیات عامه موجب درک شایستهتر ماهیت، عناصر سازنده درونی و عوامل تأثیرگذار در پردازش فرهنگ شفاهی میگردد. قصهگویی یکی از کهنترین اشکال ادبیات شفاهی است. در روزگاران کهن، قصهگوها تاریخ، سنت، مذهب، آداب، قهرمانیها و غرور قومی را از نسلی به نسل دیگر منتقل میکردند. اصولا قصه زمانی شکل میگیرد و عینیت مییابد که از زبان راوی نقل شود. قصهگو یا راوی خواه ناخواه خویشتنِ خویش را در قصه میبیند و برای جلب نظر شنونده یا خواننده، از ذوق و هنر خویش برای تبیین هرچه بیشتر قصه کمک میگیرد. این عوامل موجب ایجاد تغییراتی در ساختار و محتوای قصه میشود. پژوهش حاضر به نقش قصهگو در شکلگیری قصه میپردازد و در پی یافتن دلایلی است که سبب میشود قصهگو در روند قصه تغییراتی پدید آورد. نکتهای که توجه نگارنده را هنگام ضبط و گردآوری قصههای آمره طی دو دهه به خود جلب کرده، وجود روایات متعدد یا متفاوت از قصهای واحد بهسبب تعدد قصهگویان و تصرف آنان در قصه است.