فدریکو گارسیا لورکا به سال 1898 در دهکده فونت باکروس (گرانادا) در خانوادهای مرفه دیده به جهان گشود. او علاوه بر شهرت خاص شاعری، موسیقیدان و درامنویس موفقی بود. لورکا برای پرداختن بهتر و بیشتر به نوشتن آثار ادبی، دست از تحصیل دانشگاهی در رشته حقوق کشید و در سال 1919 به مادرید رفت و در اقامتگاه دانشجویان ساکن شد. به سال 1933 برای افتتاح آثار نمایشیاش عازم آمریکای جنوبی شد و در همان سال تئاتر «بارکا» را در مادرید تأسیس کرد. قتل او در سال 1936 ـ در بدو جنگ داخلی اسپانیا ـ جهان ادبی را متأثر کرد. او در آثارش تمایلی شگرف به مردم و آنچه مردمی است نشان میدهد. غالب تصویرپردازیهای لورکا از طبیعت و مردم نشأت میگیرند. بر خلاف مانوئل ماچادو او به مردم خشن و خودآزار نمیپردازد بلکه از مردم ساده، الهام میگیرد.
در میان شاخههای گوناگون ادبیات، رمانس بیشترین خواننده را در میان عامه مردم داشته است. این نوع ادبی، گرچه نامی اروپایی دارد، در شرق نیز سابقهای طولانی داشته و نمونه برجسته و معروف آن «هزارویک شب» تأثیر فراوان بر ادبیات اروپا گذاشته است. رمانسها اغلب به قصد سرگرم کردن و ارضای عاطفی و احساسی آفریده میشوند، شاید با معیارهای آکادمیک ادبیات قدری فاصله داشته باشند؛ اما موفق به خلق جهانی خیالی و آرمانی، سرشار از عشق و ماجرا و رویدادهای باورنکردنی میشوند و همین عناصر قرنها خوانندگان فراوانی برای اینگونه آثار فراهم کرده است. در این کتاب وجوه مختلف این شاخه مهم ادبی بررسی و تحلیل شده است.
این کتاب در اصل کوششی است برای گردآوری صحیح مباحث نظری و بسیار مهم رمانس و ملودرام که به صورت دستچین شده در اختیار خواننده قرار گرفته است. هدف از گردآوری و معرفی این مباحث در وهله نخست این است که تعریف مجدد رمانس و ملودرام به عنوان ژانری فراهم آید که همتای ژانرهای مهم دیگر (تراژدی، کمدی) در شکلگیری واقعیت بشری نقشی عمده دارند. در ضمیمه کتاب نیز نوشتاری با عنوان آسیبشناسی گونههای نمایشی در ایران آورده شده است.