افراد جامعه ما در یک ناهمزمانی تاریخی به سر میبرند. از اینرو در زمینههای فرهنگی ـ هنری از جمله شعر ـ با پسندهای مختلفی روبهروییم. من سیر این روند و اختلاف در پسندهای هنری ـ در اینجا شعر ـ را زیر این چهار عنوان جای دادهام: الف) قرائت پیشنیمایی؛ ب) قرائت نیمایی؛ ج) قرائت غیرنیمایی؛ د) قرائت پسانیمایی. پیش از این اما باید بگویم که منظور من از قرائت چیست؟ منظور من از قرائت این است که: خواننده در حین خواندن، اشراف هوشمندانهای بر فرایندهای ذهنی و زمانی شعر(و شعر امروز)، تمهیدات، اشکال و ساختارها و مراحل مختلف آن ـ پیچیدگیهای ناگزیر و سادگیهای غیرمنتظره یک اثر داشته باشد تا جایی که خود تداعیها، تصویرها، معناها، جملههای تلفیقی و بالاخره سطرها و عبارت شعر را در حین مطالعه، تصحیح یا تکمیل کند و سرانجام به تأیید یا تکذیب امضای شاعر بپردازد».
یکی از شیوههای ابراز نظر در مورد قدرت و نظام سیاسی در دوره پهلوی دوم، سرودن شعر بود. از آنجایی که اختناق حاکم بر جامعه اجازه اعتراض و اظهارنظر صریح را نمیداد، بسیاری از افراد با استفاده از صنایع ادبی، چون کنایه، ایهام و ... در قالب شعر مخالفت خویش را با وضعیت موجود اعلام میکردند. از طرف دیگر تعدادی از طرفداران رژیم پهلوی نیز به وسیله شعر به تعریف از این رژیم میپرداختند. این کتاب اشعار مخالفین و موافقین رژیم پهلوی را با توجه به مبانی فکری آنها مطرح کرده و مضامین و معانی هرکدام را مورد بحث قرار داده است.
این کتاب دو هدف را دنبال میکند؛ استخراج کلمهها و ترکیبهای تازه و بکر از لابلای اشعار شاعران بزرگ معاصر فارسی که در این بخش نگارنده تلاش کرده حجم بزرگی از خلاقیتها و آفرینشهای زبانی شاعر را در قالب واژهنامهای اختصاصی ارائه کند. هدف دوم آن است که این فرهنگ میتواند تا حد زیادی مواد و مصالح لازم را برای بررسیهای ادبی و زبانشناسی در حوزههای گوناگون سبکشناسی و نقد ادبی درباره شاعر و ادبیات معاصر فراهم آورد. این کتاب فرهنگ اشعار فروغ فرخزاد است که نویسنده کوشیده این دو هدف را در آن دنبال کند.
در دهه گذشته در تعارضی که بین شعر مدرن و شعر متفاوت (پسامدرن) پدید آمد، طرح مقولاتی هم چون شعر چندصدایی و چندمرکزیتی، زبان در خدمت زبان، ستیز با استبداد نحوی و آرایهها و پیرایههای پیرامونی، کار را عملن به تعطیل معنا در شعر کشاند. به هر صورت برای من این نکته مطرح است که افزون بر این مقولات آیا اولویت بخشیدن به ارجاع ادبی (خود ارجاعی زبان) سبب طرد ارجاع بیرونی (مصداقهای بیرونی) میشود تا جایی که بخشی از شاعران معاصر را به بهانه مثلن نحو ستیزی و با توسل به ایدئولوژی متن مطلق، عجولانه تعطیل معنا را در شعر اعلام دارند؟ من با درنگ بر این موضوع و با مرور نمونههای پیش رفته شعر امروز و با دقت بر دیدگاه فلاسفه متاخر، به این نتیجه رسیدهام که خودارجاعیت زبان (ارجاع ادبی) در نهایت نظر به تاویل و تکثیر معنا دارد و نه تعطیل معنا! بگذریم از این که معانی متنوع و متکثر، فرایند تعطیل معانی تکراری و ثابت است.