سید ابوالقاسم قائم مقام (۱۱۵۸ - ۱۲۱۴) صدر اعظم، سیاست مدار، ادیب، شخصیت برجسته و تاثیرگذارعرصه سیاست و ادب نیمهٔ اول قرن سیزدهم هجری ایران بود. قائم مقام فراهانی نمونهٔ بارز تدبیر و تیزبینی آمیخته با انسان دوستی میهن پرستانه بود. وی نثر فارسی را که در آن زمان پر از مبالغه و تملق و عبارت پردازی های عربیِ مسجع، پیچیده و دور از ذهن بود، به نثر فصیح و روان برگردانید. بسیاری از منشیان دوره قاجار از سبک او پیروی کردند و به شیوه او نگارش کردند. کتاب حاضر بخش اول نامه های قائم مقام مربوط به جنگهای ایران و روسیه است که به کوشش دکتر جهانگیر قائم مقامی گردآوری شده اند. این نوشته ها که حاوی مطالب و نکات فراوان تاریخی، فرهنگی، ادبی و ... هستند، مدارک معتبر تاریخ نگاری محسوب می شوند. در این مجموعه 62 نامه همراه با حواشی هر یک برای رفع دشواری وقایع تاریخی و اسامی اشخاص ارائه شده اند.
در این کتاب به نمونه های مختلفی از نامه های مبنی بر احتیاجات زندگی برمیخوریم که با مطالعه و ممارست آن میتوان نامه های خوب تنظیم و مطالب خود را به طریق بهتری به مخاطب رساند.
میرزا علی اصغرخان امین السلطان، فرزند دوم ابراهیمخان امینالسلطان، صدراعظم سه پادشاه قاجار، ناصرالدینشاه، مظفرالدینشاه و محمدعلیشاه بود. به ترتیب به القاب صاحبجمع، امینالسلطان، و اتابک اعظم ملقب بود.او در ۲۱ رجب ۱۳۲۵ در جریان جنبش مشروطه ایران به دست عباسآقا تبریزی کشته شد.خانه امین السلطان (منزل پدری او) از جمله آثار تاریخی ایران و محل تصویربرداری دایی جان ناپلئون (مجموعه تلویزیونی) بوده است. ...در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۲۸۶، اتابک اعظم نامه تهدید آمیزی دریافت کرد که بایستی در طی ده روز آینده استعفا داده و از کشور خارج شود. اتابک نامه استعفا را به شاه تقدیم کرد ولی استعفایش پذیرفته نشد.روز شنبه ۸ شهریور ۱۲۸۶[۲۷] جلسه علنی مجلس به ریاست صنیعالدوله هنگام بعدازظهر تشکیل شد. اتابک و اعضای کابینه نیز در جلسه حضور یافتند. اتابک نخست میرزا محمود علاالملک را به سمت وزیر عدلیه و میرزا حسن خان مستوفی الممالک را به سمت وزیر جنگ معرفی نمود. آن گاه گزارش مفصلی از اوضاع و احوال کشور به اطلاع مجلس رسانید و پیام محمدعلی شاه را در باب اتمام قانون اساسی به نمایندگان ابلاغ کرد و افزود با کمک نمایندگان بزودی مشکلات برطرف خواهد شد و نظم و ترتیب در مملکت حکمفرما خواهد گردید. پس از نطق اتابک چند نفر از نمایندگان سخنان تملق آمیزی ایراد کردند. به خصوص عبدالله بهبهانی که تمجید فراوانی نمود. پس از ختم جلسه، اتابک و بهبهانی مدتی در یکی از اتاقهای مجلس به مذاکره نشستند و بقیه نمایندگان به کارهای خود مشغول شدند. ۲ ساعت از شب گذشته بود، که بهبهانی و اتابک از مجلس و صحن بهارستان خارج شدند و در حالی که گرم صحبت بودند، در مقابل مجلس ۳ گلوله به سوی اتابک شلیک شد. اتابک فرو غلتید و در دم جان سپرد. وی در نهایت در ایام نخستوزیری در دوره محمد علی شاه در صحن بهارستان با ضرب گلوله عباس صراف تبریزی به قتل رسید. قاتل که پس از سوء قصد فرار کرده بود، اندکی پایینتر از میدان بهارستان، در محله سرچشمه دستگیر شد، ولی در حین دستگیری با تپانچه خودکشی کرد. دربارهٔ قتل اتابک و اینکه این قتل را چه افراد و دستهای ترتیب دادهاند، آرای متفاوتی ابراز داشتهاند. برخی نقشه قتل او را به محمدعلی شاه نسبت میدهند یا دست کم او را بهطور محرمانه، حامی اجرای این نقشه میدانند. برخی قتل او را به سفارت انگلیس نسبت دادهاند، زیرا او به روسها تمایل داشت. قاتل اتابک؛ عباس آقا تبریزی، عضو انجمن آذربایجانیها بود و این امر مسلم است، که تقیزاده در این انجمن، نقش و تأثیر بسیار زیادی داشت، اما در موضوع قتل اتابک، او هیچگاه سخنی به میان نیاورد. در روز قتل اتابک، وزیرمختار انگلیس، قرارداد بین روسیه و انگلیس، مبنی بر تقسیم ایران به دو منطقه تحت نفوذ را، تسلیم وزارت خارجه کرده بود. جنازه اتابک در فضایی دور از وحشت، تشییع شد. جنازه را به قم انتقال دادند و آن را در آرامگاه اختصاصیاش در صحن حرم حضرت معصومه جنب ایوان آیینه خانه دفن کردند. هنوز چندی از مرگ اتابک نگذشته بود، که انجمنها به در و دیوار اعلامیهای چسباندند و مردم را دعوت نمودند، تا در مراسم هفت عباس آقا تبریزی شرکت کنند. روز ۱۵ شهریور شمار زیادی در تهران، در این دعوت عام، شرکت کردهاند. ابتدا بها الواعظین، سپس ملکالمتکلمین بر منبر نشستند و هر کدام سخنان تندی ایراد کردند. سخنان ملکالمتکلمین چنان تند بود، که بیم آن میرفت، که مردم به کاخ حمله و شاه را بکشند. در همان روز، به عباسآقا، لقب منجی ایران دادند
اسناد دولتی و اداری و همچنین نامههای تاریخی یکی از سرچشمههای معتبر نگارش تاریخ است که ارزش وجودی آن بر تاریخپژوهان و نویسندگان پوشیده نیست. در این کتاب 150 سند تاریخی و اصیل گردآوری شده که هر برگ از آن، گوشهای از تاریخ ایران را روشن میکند و بخشی از کتاب فرهنگ و تمدن شکوهمند ایران را روشن میسازد. این اسناد درباره تاریخ، فرهنگ، تمدن و هنر ایران از دوره جلایریان تا پهلوی است که ابتدا توسط برخی از محققان با حواشی و توضیحاتی در شمارههای متوالی مجله «بررسیهای تاریخی» درج شده بودند و در این کتاب به طور مستقل و جداگانه انتشار یافتهاند. چاپ کتاب بر اساس ترتیب ادوار تاریخی و تاریخ صدور فرمانها و نامهها گذارده شده و نیز کوشش شده از روی اصل و نسخ منحصربهفرد آنها عکسبرداری یا رونویسی شود.
این نوشتار که در ضمیمه سال سوم مجله «بررسیهای تاریخی» منتشر شده، بررسی متن و عکس سندی است که ظاهراً فرمانی است در روز طوماری پوستی که اصل آن در کتابخانه ملی پاریس در بخش نسخ خطی شرقی مضبوط است. این فرمان که منسوب به سلطان احمد جلایر است، به خط تعلیق و درباره بخشودگی مالیات و عوارض موقوفات مقبره شبخ صفیالدین جد پادشاهان صفوی و به دلیل آسایش خاطر شیخ صدرالدین موسی پسر اوست که در ذیقعده 773 قمری به حکام و مأموران دولتی صادر شده است.