یکی از مهمترین مشکلات دانشجویان رشتۀ زبان و ادبیات عربی، ضعف در بهکارگیری مهارتهای زبانی است؛ برای تحلیل و ریشهیابی این ضعف، مهمترین مؤلّفههای تأثیرگذار که متخصّصان آموزش زبانهای خارجی و مدرّسان مهارتهای زبانی عربی، بر آنها تأکید کردهاند مشخص و سپس میزان تأثیرگذاری این مؤلّفهها در ضعف دانشجویان، از نظر استادان و دانشجویان بررسی شد. این مؤلّفهها عبارتاند از: «مهمترین عوامل بینشاطی دانشجویان در یادگیری و رشد مهارتهای زبانی»، «میزان مفید و کارآمدی بستههای آموزشی موجود»، «میزان کارآمدی شیوههای ارائۀ دروس مربوط به مهارتهای زبانی»، «میزان انگیزۀ دانشجویان و ماهیت آن»، «میزان کارآمدی روشهای تدریس استادان برای بالا بردن نشاط دانشجویان» به صورت کلی و «میزان کارآمدی روشهای تدریس مربوط به مهارت شنیداری» به عنوان یک مهارت مهم، به صورت خاص. روش تحقیق، پیمایش، ابزار تحقیق، پرسشنامه و شیوۀ تحلیل دادهها، توصیفی ـ تحلیلی است. نتیجۀ این پژوهش نشان میدهد که برخلاف بسیاری از گمانها، دانشجویان نسبت به یادگیری مهارتهای زبانی عربی بیانگیزه نیستند، بلکه این بینشاطی است که به اشتباه بیانگیزهگی به شمارمیرود. از عوامل مهم این بینشاطی و ضعف، «روشهای نامناسب تدریس»، «فقدان بستههای آموزشی مناسب»، «کارآمد نبودن کلاسهای آزمایشگاه زبان به علت استفاده نکردن از فنون شنیداری مناسب» و ... است.
زبان مجموعه ای قراردادی از سمبل های صوتی است و چیزی نیست که به طریقی ناگهانی به وجود آمده باشد. تکامل زبان با تکامل خود انسان همگام بوده و تحقیق در پیدایش آن با تحقیق در زندگی انسان توام است. بسیاری براین باورند که همه زبانها از یک زبان اصلی منشعب گردیده و به تدریج شباهت خود را به زبان مادری از دست داده است. همه کسانی که با زبان یا آموزش آن سروکار دارند به احتمال زیاد این داستان کتاب مقدس را شنیده اند که: وقتی تمامی ساکنین کره زمین از یک زبان واحد چند کلمه ای استفاده می کردند انسانها در یک دشت بزرگ گرد هم آمدند و گفتند: بیایید برای خود شهر و برجی به بلندای آسمان بسازیم، و بدین ترتیب برای خود نامی باقی گذاریم. آنگاه خداوند به شهر و برج آنها درآمد و گفت"اگر انسان با داشتن یک زبان واحد بتوان برای اولین بار این چنین کار خطیری را انجام دهد بی شک بعدها نیز می تواند هر تصمیم دیگری را نیز عملی نماید. از این رو زبانشان را در هم و برهم می کنم تا قادر به درک گفتار یکدیگر نباشند".و آنگاه خداوند آنها را به سراسر کره خاکی پراکند تا بدین ترتیب آنها از ساختن شهر خویش صرفنظرکنند. این برج را برج بابل نامیدند. زیرا خداوند زبان آنها را درهم و برهم کرده بود...
این فرهنگ تخصصی دربرگیرنده اصطلاحات تکنیکی و بسیار متداول در هشت حوزه مختلف زبانشناسی و آمزوش زبان است که عبارتند از: زبانشناسی مقدماتی (شامل آواشناسی، واجشناسی، نحو، واژهشناسی، معناشناسی و ....)؛ دستور زبان انگلیسی (و توصیف ساختارهای آن به شیوه سنتی، ساختگرایی، نقشگرایی، گشتاری، نقشگاهی و نظیر آن)؛ تجزیه و تحلیل گفتمان؛ جامعهشناسی زبان (حاوی گونههای طبقاتی، لهجههای جغرافیایی، زبانهای میانجی، توانش تکلمی، دوزبانگی، دوگویشی، دولهجهای و مانند آن)؛ روانشناسی زبان (دربرگیرنده مسائل فراگیری زبان اول، آموزش زبانهای دوم و خارجی، آموزش زبان برای اهداف ویژه و ....)؛ تدریس مهارتهای زبان؛ شیوهها و روشهای تدریس زبان خارجی؛ آزمون زبان و آمار پایه.
اسلوب شیوه خلق اندیشه و بیان آن در قالب الفاظ مناسب است. در کتابهای علوم بلاغی موضوع اسلوب اهتمام شایسته نشده است هر چند در آثار گروهی از دانشمندان به بعضی از ویژگیهای اسلوب اهتمام شایسته نشده است هر چند در آثار گروهی از دانشمندان به بعضی از ویژگیهای لفظی اسلوب اشاره شده اشت؛ اما این اطلاعات در بخشهای مختلف آثارشان پراکنده است و بابی به آن اختصاص دادهاند اسلوب و بلاغت با هم چه ارتباطی دارند؟ و فرق بین آن دو چیست؟ شکی نیست که اسلوب و بلاغت هر دو به لفظ و معنی و مطابقت با مقتضای حال عنایت دارند اما موضوع بلاغت اعم از موضوع اسلوب است. بلاغت برای رسیدن به کلام مطلوب از همه وسیلههای معنوی و بیانی بهره میگیرد اما اسلوب شامل وسایل معینی است که نویسندهای در موضوعی خاص از آن استفاده میکند. به تعبیر دیگر بللاغت علم است قبل از این که فن و شیوه باشد، اما اسلوب عبارت از بلاغت یک مولف است، شیوهای خاص که نویسنده برای تحقیق بلاغت در اندیشه و تعبیر از آن استفاده میکند.
آموزش هر زباني، موانع و ويژگيهاي خاص خود را دارد، بدون شک، آموزش زبان عربي در مدارس ايران از اين قضيه مستثني نيست. برخي از موانع يادگيري زبان عربي، به نحوه سازماندهي محتواي کتابها باز ميگردد؛ به ويژه، آموزش زبان عربي در پايه اول دبيرستان، بنا به برخي دلايل از جمله وارد شدن دانشآموز به يک مقطع جديد، کار دشواري به نظر ميرسد. در صورتي که اگر اجزاي مختلف محتواي کتابها شناخته و دستهبندي شود؛ درک و انتقال آن سادهتر خواهد بود. از اين رو، ميتوان گفت تحليل محتواي کتاب عربي اول دبيرستان ميتواند گام مهمي در شناخت نقاط ضعف و قوت اين کتاب باشد. هدف مقاله حاضر اين است که با تکيه بر تکنيک تحليل محتوا که يک روش پژوهشي براي توصيف عيني، منظم و کمي محتواي ظاهري ارتباطات است و در آموزش زبان، براي بررسيهاي مربوط به محتواي کتابهاي درسي به کار برده ميشود، کتاب عربي سال اول دبيرستان را بر اساس الگوهاي تحليل محتوا و ملاکهاي سازماندهي محتوا بررسي نمايد. روش پژوهش، توصيفي ـ تحليلي بوده و نتايج مقاله بيانگر اين حقيقت است که با در نظر گرفتن اين الگوها و ملاکها، اين کتاب تا حد زيادي در اجراي صحيح اصول برنامهريزي درسي و سازماندهي محتوا موفق بوده است.