یکی از ستارگان رخشنده آسمان شعر و ادب فارسی و خورشید فروزان سپهر اخلاق و فضایل انسانی پروین اعتصامی است، پروین برای بیان معانی لطیف و مضامین عالی، گاه از قصاید بلند و کوتاه مدد میگیرد و گاه گوهر ثمین سخن را در سلک مثنوی و قطعه به رشته نظم میکشد. قصاید غرای پروین اعتصامی یادآور سبک و شیوه هر یک از اساتید سخن که باشد، یارای مقابله با آن را دارد و در نهایت شیوایی و در کمال زیبایی است. تصویرآفرینی شعر پروین، اگر چه در قطعات و مثنویها بیشتر به چشم میخورد و اغلب به صورت مناظرات و محاورات گوناگون است، ولی به حکم وجود عاطفه لطیف و استعداد خداداد در ایراد تمثیلها، این تجسم مفاهیم و صحنهپردازیها در ضمن ابیات حکیمانه و عارفانه قصاید هم دیده میشود.
شاید بعضی ها تصور نمایند که آثار بجای مانده فرهنگی از ادوار مختلف و زمانهای متفاوت فقط مربوط به مردان بوده و زنان هیچگونه نقشی در آفرینش ادب و فرهنگ نداشته اند در صورتیکه زنان زیادی در این جهان پهناور آفرینندگان آثار بزرگی شده اند. وقتی در آثار و احوال بانوان شاعره این کشور شعر و ادب پرور مطالعه می نمائیم و بزرگانی چون رابعه، مهستی و پروین اعتصامی را مانند ستارگان درخشانی در آسمان ادبیات کشور مشاهده می کنیم بر خود می بالیم که در کنار مردان نام آور میدان شعر و ادب بودند زنانیکه کم از مردان نبوده و مایه مباهات و افتخار این سرزمین بوده اند. صاحب لباب الالباب وقتی از رابعه قزداری سخن به میان میآورد گوید: رابعه اگر چه زن بود اما به فضل بر مردان جهان بخندیدی، فارس هر دو میدان و والی هر دو بیان، بر نظم تازی قادر و در شعر پارسی بغایت ماهر...
شاید بعضی ها تصور نمایند که آثار بجای مانده فرهنگی از ادوار مختلف و زمانهای متفاوت فقط مربوط به مردان بوده و زنان هیچگونه نقشی در آفرینش ادب و فرهنگ نداشته اند در صورتیکه زنان زیادی در این جهان پهناور آفرینندگان آثار بزرگی شده اند. وقتی در آثار و احوال بانوان شاعره این کشور شعر و ادب پرور مطالعه می نمائیم و بزرگانی چون رابعه، مهستی و پروین اعتصامی را مانند ستارگان درخشانی در آسمان ادبیات کشور مشاهده می کنیم بر خود می بالیم که در کنار مردان نام آور میدان شعر و ادب بودند زنانیکه کم از مردان نبوده و مایه مباهات و افتخار این سرزمین بوده اند. صاحب لباب الالباب وقتی از رابعه قزداری سخن به میان میآورد گوید: رابعه اگر چه زن بود اما به فضل بر مردان جهان بخندیدی، فارس هر دو میدان و والی هر دو بیان، بر نظم تازی قادر و در شعر پارسی بغایت ماهر...
علامه ذوفنون «شيخ محمد علي حزين لاهيجي» عالم، عارف، شاعر و مبارز خستگي ناپذير به سال 1103 هـ.ق در اصفهان زاده شد، و در سال 1180 به لقاءاللّه پيوست و در آرامگاهي كه از قبل در محله «فاطمان» بنارس براي خود در نظر گرفته بود به خاك سپرده شد. حزين با سفر به شهرهاي مختلف ايران و شبه قاره و حجاز و عراق، از هر خرمني خوشهاي چيد تا علاوه بر آثار ارزنده ادبي، تاريخي، مذهبي و عرفاني، ديواني كه هر ورقش دفتر معرفتي است فراهم آورد. وي علاوه بر اينكه بااداي احترام نسبت به والدين و استادان خود، توفيقات خود را مديون زحمات ايشان ميداند، بركت يافتن وقت، اشتياق به مطالعه بويژه مطالعات سحر گاهي و اهتمام در ترك لذات را از عنايت الهي و مايه اصلي توفيق خود ميشمارد و بدين نعمت شكر گزار است. گويي اين وسعت وقت با وسعت نظر وي توام شده كه بر اثر سير و سفرها و زندگي پر ماجرا در محيط هند و مشاهده همزيستي فرقههاي مختلف، بدور از تعصب معتقد است كه هر كس راهي به خدا راهي به خدا دارد و به حكم «الطرق الي الله بعدد انفس الخلايق».
در اواخر دوره تيموريان با روي کار آمدن سلطان حسين بايقرا، هرات به عنوان مرکز علمي و فرهنگي، مامن بسياري از نويسندگان و عالمان شد. دربار هرات با حضور اميرعليشيرنوايي، وزير دانشمند و ادب پرور تيموريان شکوه و عظمت بسياري يافت. از جمله کساني که در اين دوره باشکوه به عرصه هستي قدم نهاد و آثار ارزشمندي از خود به يادگار گذاشت، مولانا کمال الدين حسين واعظ کاشفي است. اين دانشمند پرکار در زمينههاي گوناگون تاليفاتي دارد؛ روضه الشهدا يکي از آثار وي است. اين کتاب واقعه کربلا را با بياني اديبانه و داستاني به تصوير کشيده است. در اين مقاله ضمن بازنگري اطلاعات مربوط به احوال و آثار کاشفي، متن روضهالشهدا از نظر ادبي و عناصر داستاني نقد شده، نوآوريها و تازگيهاي نثر داستاني آن نشان داده ميشود.