میگویند هنگامی که آخرین خلیفه عباسی به دست مغولان کشته شد، حوضی انشاشته از زر سرخ داشت و حرمسرای او را هفتصد زن و کنیزک تشکیل میدادند. خادمان و غلامانی را که در قصر خلیفه خدمت میکردند بیش از هزارتن نوشتهاند. طبیعی است که هر یک از سران حکومت عباسی به اندازه موقعیت و مقام خود داراییها و تجملی همچون پیشوای خود خلیفه اسلام داشتند. مردم ایران که از ظلم وجور شاهان خوارزمشاه به تنگ آمده بودند، در برابر مغولان چندان مقاومتی نکردند شاید نخست مغولان را فرشته نجات خود از دست ترکان خاتون و ایادی او میدانستند، اما خیلی زود دریافتند که بلایی خانمام براندازتر از خوازمشاهیان بر سر آنان نازل شده است. برخی از جامعهشناسان معتقدند که اگر مغولان به ایران حمله نمیکردند، جهان چند قرن جلوتر به تمدنی که در قرن بیستم به آن رسید، دست مییافت.
این کتاب دارای چهار فصل و مجموعا دربرگیرنده زندگی و آثار ۲۲۷ نفر از پارسی سرایان قفقاز است. هر فصل به شاعران یک منطقه قفقاز (آران، ارمنستان، داغستان، گرجستان) اختصاص یافته است. نخستین شاعری که زندگی و احوالش در این مجموعه معرفی شده، «ابوالعلای گنجه ای» متوفی به سال ۵۵۴ ه.ق و آخرین آنها، «ناظم ایروانی» متولد سال ۱۳۴۲ ه. ق است. در پایان کتاب نیز فهرست ماخذ و منابع به ترتیب الفبایی تخلص یا نام مولفان آمده است.
رستم و اسفندیار برجستهترین، نیکترین و مهمترین پهلوانان شاهنامهاند؛ از اینرو برخورد این دو یل از وزن و حساسیت خاصی برخوردار است. اسفندیار شاهزادهای جوان است، با چشم به تختی که شایستگی آن را دارد. او برخلاف گشتاسب، نه یک موجود آزمند و متزلزل و فریبکار، بلکه دلاور شکستناپذیر و مقدسی اس تکه برای نیکترین دینها و اندیشهها شمشیر زده است. رستم در مقابل او، پهلوان قرون و ابرمردی است که تبلور تکاپو و رنج مردانه یک تبار است. در این کتاب افزون بر مقدمه، سه مقاله پیرامون رستم و اسفندیار و همچنین متن آن از روی نسخه شاهنامه چاپ مسکو آمده است.
بسیاری از نویسندگان عرب، اهداف و فعالیتهای صهیونیسم را در فلسطین در آثار مذهبی مورد بحث قرار دادند و نظریات پارهای از آنان بسیار ارزشمند بود. از جمله تفسیر «نجیب عازوری» از تبدیل کشمکش تازه به وجود آمده به مبارزهای جدی بین نهضت صهیونیسم از یکسو و بیداری ملت عرب از سوی دیگر و همچنین پیشبینی او که این کشمکش تا پیروزی نهایی یکی از طرفین ادامه خواهد یافت. در این کتاب به مسئله فلسطین و شعر معاصر عرب در شش فصل پرداخته شده است.
سالها پیش که دانشجوی جوانی بودم و تازه با نامهای پرطنین برخی شخصیتهای معاصر آشنا میشدم، نام «نزار فبانی» و شعرش خیلی زود مرا به خود جلب کرد. شاید به این دلیل که هم شاعر غزل بود و هم شاعر حماسه. در تصویرسازیهای او چیزی نهفته بود که مرا به سوی شعر ناب میکشانید و کم کم شعر ناب عرب را در دوره معاصر حس میکردم. در همان روزها بود که معلقات هفتگانه شعر جاهلی عرب را نزد استاد بزرگوار و فقدم آقای دکتر جواد مشکور میخواندم و عاشق امروالقیس میشدم. میان شعر عریان و ناب جاهلی عرب و شعر مدرن نزارقبانی پیوندی ژرف و استوار وجود داشت و همین امر مرا بیشتر به او جذب میکرد.