خوشبختانه مدّتی است که در نشریات پژوهشی ادبی کشور بخش «نقد» ـ که غالباً نقد کتاب یا مقاله است ـ پررنگ شده ـ است. این حرکت و توجّه به نوبه خود درخور تحسین است، امّا کافی نیست. نقد را نمیتوان به نقد کتاب و بعضاً مقاله محدود کرد، چراکه گستره نقد تمامی فعّالیتهای علمی را شامل میشود. بررسی فعّالیتهای علمی مانند همایشها، نشستها و حتّی سخنرانیها میتواند به نشاط و پویایی در عرصه علمی و پژوهشی کمک شایانی کند. نقد و بررسی همایشهای علمی و مجموعه مقالات آن که تأثیر گستردهای در عرصه پژوهشی دارد میتواند این فعّالیتها را از رخوت و ایستایی برهاند. این نوشتار گامی است هرچند کوچک در این راستا که به نقد و بررسی مجموعه مقالات یکی از همایشهای سالهای اخیر میپردازد. درباره پدر شعر نو کتابها و مقالات متعدّدی نوشته شده است. از منابعی که در بررسی نیما مفید خواهد بود مجموعه مقالات دومین همایش نیماشناسی است. این مجموعه موضوعات بسیار متنوّع و نوآورانهای را در نیماشناسی دربرمیگیرد. نوشتار پیشرو پس از اشاره به محاسن این مجموعه پربار به بررسی مشکلات آن میپردازد و بر آن است تا از این رهگذر به برخی اشکالات اساسی پژوهشهای ادبی اشارهای کند.
در این جستار برآن بودهایم تا به بررسی و تحلیل سمبولیسم در شعر معاصر فرانسه و ایران بپردازیم. گرچه مبنای کارما براساس تطبیق یا مقایسه محض و مطلق نبوده است٬ لکن به خاستگاههای فرهنگی ـ اجتماعی متفاوت آنها و ساختار و محتوا و نگرش متفاوت شعر سمبولیستی فرانسه و ایران اشاره نمودهایم و نشان دادهایم که مبنای شعر سمبولیستی فرانسه٬ بیش از آنکه براساس نماد و سمبول قرار داشته باشد٬ به دنبال ارائه توصیف و تصویری دیگر گونه از طبیعت پیرامون خود است تا از حقیقت پنهانی سخن بگوید که در پس پشت واژهها و عبارات آن پنهان است در حالی که شعر سمبولیستی معاصر ایران (با تکیه بر شعر نیما) بیشتر ساختاری تمثیلی و نمادین دارد.
این پژوهش به حیات بعد از مرگ یا معاد از نگاه شاعرانی چون فرخی یزدی، میرزاده عشقی، پروین اعتصامی، نیما یوشیج، طاهره صفارزاده و نعمت میرزازاده پرداخته است. در اهمیت معاد این نکته کافی است که گفته شود: معاد یکی از اصول ادیان توحیدی بوده، در دین اسلام نیز به عنوان یکی از اصول جهانبینی به شمار میآید. و ایمان به عالم آخرت، شرط مسلمانی است و هر کسی که این ایمان را از دست بدهد و آن را انکار کند از زمره مسلمانان خارج است. از این روی پرداختن به بحث معاد نیز دارای اهمیت خاص است. شاعران در ارائه شعر فارسی با شدت و حدت خاصی به بحث معاد در آثار خود پرداختهاند اما در دوره مشروطه و پهلوی، جامعه دچار تغییر و تحول اساسی در مسایل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و عقیدتی گردید که میتوانست در شعر فارسی این دو دوره تأثیر بگذارد. حال در این مقاله برآنیم تا نشان دهیم که تحولات جامعه در باور شاعران مذکور به اصل معاد چه تأثیری داشته است. آیا شاعران مذکور که دوره مشروطه و پهلوی را تجربه کردهاند با تحولات صورت گرفته، دچار تحول در بینش خود به مسأله معاد شدهاند یا این که تأثیری در باور آنها نداشته است؟
نوشتار پیشرو به معرفی و نقد مقاله «جنسیت، قدرت و کاربرد زبان از دیدگاه تاریخگرایی نوین در گلنگری گلن راس اثر دیوید ممت» نوشته فاضل اسدی امجد و یاسر ذوالفقاری میپردازد و تلاش میکند از این راه برخی چالشهای پژوهشهای نقد ادبی را بهطور کلی و رویکرد تاریخگرایی نو را به طور خاص بیان کند. اگر چه این رویکرد چندان نو نیست و زمان زیادی از پیدایش آن میگذارد، در ایران رویکرد تازهای به شمار میرود و برای بسیاری از پژوهشگران پدیده ناآشنایی است. یکی از دلایل این ناآشنایی، نبود منابع فارسی ـ اعم از تالیف و ترجمه ـ در این حوزه است که همت استادان و خبرگان فن را میطلبد. این ناآشنایی به همراه برخی پژوهشهای غیراصولی به برخی کجفهمیها درباره این رویکرد دامن میزند. در نوشتار حاضر، مقاله نام برده از چهار دیدگاه نقد شده است: نظری، کاربردی، ارتباط عنوان مقاله با موضوع مورد پژوهش و معادلگزینی واژهها.
ادبیات تطبیقی در مقایسه با دیگر رشتههای علوم انسانی دانشی نوپاست که از لحاظ کمی و کیفی با گسترش روزافزون مواجه است. با بررسی تاریخچه این دانش آشکار میشود که شروع آن از فرانسه بوده و سپس به سایر کشورهای اروپایی انتقال یافته و در طول عمر کوتاهش دستخوش تغییرات بسیار شده است. تغییر رویکرد پژوهشهای ادبیات تطبیقی از رویکرد دوتایی به پژوهشهای بینارشتهای و رهایی از حصار تنگ تأثیر و تأثر، ترکیب آن با رشته مطالعات فرهنگی و تولد رشته مطالعات تطبیقی ادبیات و فرهنگ مبین رشد کیفی این دانش است. اولین کرسی ادبیات تطبیقی در سال 1861 ـ حدود یک قرن و نیم قبل ـ رسماً در ایتالیا تأسیس شد و به تدریج در سایر کشورهای غربی نیز به وجود آمد.