تصحیح سرودههای سلمان ساوجی کار دشواری است که تاکنون چند پژوهشگر بدان دست یازیدهاند. بیگمان فراهمآوردن متن انتقادی از کلیات این سخنور بزرگ، به دلیل حجم کار و تنوع قالبها و اقتضائات آن، دشواری دوچندانی در پی خواهد داشت. با این همه اگر اصول تصحیح انتقادی به درستی رعایت شود و مصحح نیز توانمندیهای بایسته کار را داشته باشد، این دشواری نهتنها تأثیر منفی چندانی نخواهد گذاشت، بلکه خود زمینهای برای نمودارگشتن شایستگیهای فنی مصحح خواهد بود. متأسفانه کلیات سلمان ساوجی که نشر سخن ویراست دوم آن را راهی بازار کرده است، چنین نیست و کاستیهای فراوانی در آن راه یافته است. آنچه پس از این خواهد آمد کوششی است برای رسیدن به صورت درست بیتهای مغلوط این چاپ و نیز یادآوری لغزشهای گوناگون مصحح در کار.
سلمان ساوجی از قصیدهسرایان بزرگ ادب فارسی است. قصیدههای طولانی و با این وجود، متحد و منسجم و تصویرگریهای زیبا و مضمونآفرینیهای وی جالب توجه است. صناعات شعری در قصاید او جایگاه خاصی دارد و به عقیده وی، قدرت شاعری در توانایی بهکارگیری صناعات ادبی در شعر است. بیشتر قصاید سلمان در مدح سلاطین و وزرا و اندکی نیز در موضوعات اخلاقی، دنیاگریزی و نعت پیامبر و ائمه است. این کتاب، متن مصحح دیوان کامل اشعار او با ارائه نسخهبدلها بدون دخالت دادن ذوق شخصی و اتکا به نسخه اساس است.
تواریخ یا تاریخ شیخ اویس تالیف ابوبکر قطبی اهری نجم از مورخان بنام عهد خویش است در سال 860 قمری نگاشته شده است. پیش از این بخش هایی از این کتاب که در تاریخ اویس چوپانی نوشته شده، به صورت عکس و ترجمه روسی انتشار یافته بود. اهمیت این متن تاریخی، استفاده از متون کهن و گزارش روزگار خود است. مولف تسلط خاصی بر اوضاع آذربایجان و اران داشته و از این جهت متنی قابل توجه ارائه نموده است. از این رو کاربردهای اسامی جغرافیایی مثل آذربایجان و اران و شروان و نخجوان و ... به طور دقیق به دست می آید. کتاب حاضر که نسخه یگانه آن در کتابخانه دانشگاه لیدن نگهداری می شود، دربرگیرنده روزگار پیشدادیان، کیان، اشکانیان، ساسانیان، خلفای راشدین، بنی امیه، آل عباس، آل سبکتکین، آل بویه، سلجوقیان، مغولان و شیخ اویس می باشد. این کتاب به کوشش ایرج افشار و توسط انتشارات ستوده دراختیار مشتاقان تاریخ و ادب ایران قرار گرفت.
از روزگار زندگی ناصرخسرو تا نگارش کهنترین دستنویس برجای مانده از دیوان وی نزدیک به سه سده فاصله افتاده است. کهنترین گلچین دیوان او نگاشته 712 ـ 714 قمری است که در چاپ مینوی ـ محقق (1353) با نشانه «س» به کار رفته است. کهنترین دستنویس کامل دیوان این سرانیده در 736 قمری نگاشته شده است. پیداست که در درازای این سه سده دستخوردگیها و تحریفهای فراوانی در استنساخ سرودههای وی روی داده است. به ویژه که در زبان این سراینده برخی واژهها و ساختهای نحوی دیده میشود که به همراه پارهای از ویژگیهای مربوط به سبک فردی وی، فهم متن دیوانش را برای بسیاری از خوانندگان و رونویسگران، بیش و کم دشوار کرده است.
خیالپردازی بیاندازه بیدل باعث شده است که شعرشناسان بیشتر به همین بعد از هنر وی توجه کنند. حال آنکه شعر بیدل ابعاد دیگری هم دارد که هر یک به جای خود قابل توجه است. بیدل را تنها نباید شاعری خیالپرداز دانست؛ هر چند خیالپردازی برجستهترین ویژگی شعر او به شمار میرود. شعر بیدل شعری است که نمود آشکاری از تصنعهای زبانی در آن دیده میشود و روشن است که شاعر بسیار آگاهانه و زبانورزانه به سراغ سرودن میرفته است. این را از نشانههای فراوانی میتوان دریافت. یکی از آن نشانهها برقرار ساختن تناسبهای لفظگرایانه یا معنابنیاد بدیعی است که شاعر بدان توجه بسیار دارد. همچنین است کاربرد وزنهای دراز و ناآشنا و نیز ردیفهای نامعلوم و متکلفانه. گفتنی است که بررسی کارکردهای سبکساز غزل بیدل در این جستار تنها جنبه توصیفی دارد و نگارنده به هیچ روی در پی آن نیست که این ویژگیها را ارزشگذاری کند یا از به کار رفتن آنها در شعر بیدل ستایش کند. ایبسا که خود نگارنده به چنین زبانی انتقادهایی داشته باشد و خود را با پژوهندگانی که زبان بیدل را دارای نابسامانیها و ناهنجاریهای فراوان میدانند یا به ضعف تألیف او و دوری شعرش از برخی موازین طبیعی زبان اشاره کردهاند.