ادبیات مقاومت از مهمترین سنگرهای فرهنگی ملتهای تحت سلطه است. ادبیات مقاومت به ویژه شعر در عراق که واکنشی به حاکمیت استبداد است، ارزشهای ادبی، فکری و تجارب هنری ویژهای را در آثار شاعران این کشور به جای نهاده است که نه تنها در مجموعه شعر معاصر عربی قابل اعتنا و بررسی است، بلکه میتواند الگویی برای ادبیات متعهد و مقاوم سایر ملل نیز باشد. پژوهش حاضر بر آن است که به بررسی درونمایههای مقاومت در دفتر شعری «اشیا حذفتها الرقابه» از جواد جمیل، شاعر معاصر عراقی بپردازد و بیش از پیش زوایای پنهان و ناگشوده ادبیات مقاومت عراق را بنمایاند. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که حاکمیت استبداد از عوامل اصلی بروز عناصر مقاومت در شعر جواد جمیل است. سرزمین، مردم، قیام علیه بیداد، انگیزههای شیعی مبارزه، ستایش آزادی خواهان و جان باختگان و امید به آیندهای روشن، از مهمترین درونمایههای اشعار شاعر مورد نظر است.
براساس منطق گفتگویی و توجه به دیگربودگی در نظریه باختین، میتوان اصالت رمان را در ویژگی چندزبانگی آن دانست؛ از همین رو، زبان رمان در تعامل گفتگومند با سایر زبانهای برآمده از خاستگاههای متنوع اجتماعی ایدئولوژیک و نیز در تعامل بینامتنی با زبان سایر متون قرار دارد و به بازنمایی آنها میپردازد. بدین ترتیب، رماننویسان زن نیز در نوشتار زنانه خود، یا تکیه بر چندزبانگی، گفتمانی دوصدایی ایجاد کرده، امکان بروز صدای زنانه را فراهم میکنند. مقاله اضر با روش توصیفی ـ تحلیل و با بهرهگیری از نقد باختینی، در مقایسهای تطبیقی ـ بر پایه مکتب امریکایی ـ جلوههای گفتگومندی زبان در دو رمان زنانه فارسی و عربی را بررسی میکند: رمان چراغها را من خاموش میکنم، اثر زویا پیرزاد و ذاکره الجسد (خاطرات تن)، اثر أحلام مستغانمی. این دو نویسنده، علیرغم تفاوت در راهبردهای روایتی، در نوشتار زنانه خود به مسئله زبان و جایگاه آن در رمان توجه کرده، براساس ویژگیهای سبک خویش اشکال متنوعی از حضور زبانهای دیگر را در رمان بازنمایی کردهاند. در نتیجه گفتمان دوصدایی، در سه سطح مختلف، دیدگاه زنانه نویسندگان را به شکلی منکسر بروز میدهد؛ با این تفاوت که پیرزاد به ایجاد دنیای ناهمگون زبانی و شکست هژمونی زبان مسلط بر ادبیات توجه کرده است، در حالی که مستغانمی نگاهی انتقادی به مقوله جنسیت میافکند.
قسمی از ادبیات عریی عصر نهضت که به فکر چارهاندیشی و در صدد روشنگری و تبیین چالشها و معضلات پیش روی جامعه بشری است چندان به آرایههای لفظی نمیاندیشد بلکه زیبایی را در معنا بویژه معانی بلند انسانی میداند. سهولت، روانی، وضوح و تأثیر عمیق از مهمترین ویژگیهای چنین ادبیاتی است. یکی از چهرههای برجسته اپن گرایش ادبی که گاه زیر شاخه ادبیات متعهد قرارگرفته و زمانی عنوان ادبیات اجتماعی را پسندیده و وقتی به عنوان ادبیات انسانی مطرح میگردد "عبدالرحمن کواکبی" است. وی قلم و حیات خود را در خدمت به ارزشهای انسانی قرار میدهد. مقاله و داستان دو بازوی نیرومندی است که کواکبی به کمک آنها میکوشد تا انسان معاصر را از غرقاب بحرانها بیرون کشیده، ساحل اطمینان را به وی بشارت دهد. آزادیخواهی، استبدادستیزی، تمسک به مفاهیم بلند قرآنی، احیای شیوه شورامداری با تکیه بر رعایت حقوق حقه مسلمانان و سنتشکنی از مهمترین مسائل مورد تأکید کواکبی در آثارش میباشد.