بزرگ علوی از دوستان نزدیک هدایت و یکی از اعضای گروه معروف به « ربعه » بود . او در یک خانواده تجارت پیشه به دنیا آمد . بعد برای ادامه ی تحصیل به آلمان رفت و دوره دبیرستان و بخشی از تحصیلات دانشگاهی خود را در آنجا به پایان برد. علوی پس از مراجعت به ایران با صادق هدایت ، نویسنده برجسته مکتب جدید داستان نویسی ایران در سال 1309 آشنا شد . این دو به اتفاق نویسنده دیگری به نام ش.پرتو ، « انیران » را در سال 1310 نوشتند که شامل سه داستان بود . هدایت « سایه مغول » و علوی « دیو » را که درباره هجوم اعراب به ایـران بود نوشت . بزرگ علوی در همان ایام ، داستان بادسام را نوشت و با کمک صادق هدایت آن را توسط محمد رمضانی مدیر کتابخانه شرق ، در تهران به چاپ رساند. بزرگ علوی نخستین چهره ی انتخابی دکتر ارانی برای انتشار مجله دنیا بود . در این مقطع حدود سه سال از دیدار و آشنایی جدیدشان در ایران می گذشت . پس از پیوستن ایرج اسکندری به آنان ، نخستین شماره مجله ی دنیا را در یکم بهمن 1312 در تهران منتشر کردند. علوی یکی از سه عنصر تحریریه این مجله بود . هدف اساسی و عمده مجله دنیا که به صورت قانونی و علنی منتشر می گردید ، روشنگری و آشنا کردن دانشجویان و جوانان ایرانی با آخرین دستاوردهای دانش ، صنعت ، فن و هنر جهان آن روز بود . این مجله نه تنها فاقد هرگونه سمت گیری حزبی بلکه هیچگونه موضع گیری صریح سیاسی علیه حکومت وقت ایران نداشت. بعد از انتشار چندین شماره مجله دنیا در اردیبهشت 1316 اداره شهربانی و امنیتی وقت ایران ، این جریان را به عنوان یک جریان کمونیستی وابسته به کمینترن تلقی کرد و با پرونده سازی که توسط رئیس شهربانی وقت سازماندهی شده بود ، ( بعد از سقوط حکومت رضاشاه این موضوع روشن گردید ) همه فعالان این گروه که بعدها به نادرست « گروه 53 نفر » یاد شدند ، تخت عنوان فعالیت کمونیستی و براندازی حکومت وقت متهم و به حبس های طولانی مدت از 3 تا 10 سال محکوم شدند . در این جریان بزرگ علوی به 7 سال زندان محکوم شد ، ولی در مهرماه سال 1320 با برکناری رضاشاه بعد از چهار سال و نیم از زندان آزاد گردید . بعد از سقوط دولت مصدق در سال 1331 علوی به اروپا رفت و مجدداً در آلمان به حالت تبعید فعالیت های علمی و ادبی خود را ادامه داد . از این سال تا انقلاب اسلامی آثار او در ایران اجازه ی انتشار نداشت . در سال 1357 پس از پیروزی انقلاب اسلامی یک چند در ایران زیست و بار دیگر به آلمان بازگشت تا اینکه در سن 92 سالگی در تاریخ 17 فوریه 1997 برابر با 28 بهمن ماه 1375 بعد از دو هفته بیماری در شهر برلین آلمان درگذشت و بنابر وصیت در قبرستان مسلمانان در کنار پدرش در شهر برلین دفن گردید .
نویسنده در مورد این کتاب اینگونه میگوید: در سالهای اختناق و توقیف نوشتهها نویسنده هرچه دقت می کرد طوری مطلب بنویسد که به سانسور گرفتار نشود معذلک بیخطر هم نمیگذشت، از سالها پیش بصورت داستاننویسی بسیاری از مطالب را مینوشتم و پس از آنکه در جرائد آن روز مانند نشریات انجمن تبلیغات اسلامی منتشر میگشت، مستقلا هم به چاپ میرسید. و نخستین کتاب داستانهای اسلامی نویسنده به عنوان "شگفتیها از تاریخ اسلام و جهان" مکرر به چاپ رسید ولی دیگر از جلدهای بعدی خبری نشد. گرچه این چند داستان بایستی جلد سوم میگشت، اما چون جلد دوم که شامل داستانهای جالب و کمنظیر بود معلوم نیست دیگر به دستم برسد یا توفیق گردآوری آنرا از متون مختلف پیدا کنم. این مختصر را بنام جلد دوم تقدیم میدارم.
در روانشناسي نوين، «رنگ» يکي از معيارهاي سنجش شخصيت است. رنگها نوعي انرژي ارتعاشي و اصوات مرئياند كه در زندگي نقش مهمي دارند. نفوذ رنگ بر روح و روان بشر نيز غير قابل انکار است. کاركرد اين پديده مهم، بر روان انسان تا آن جاست كه به خوانش جريان ذهني كمك ميكند. گرايش ذهني به رنگهاي مختلف، از مطلوبترين رنگ تا منفورترين آن، نشاندهنده بازتابهاي مختلف رواني است. به بيان ديگر، رنگ نمودي از وضعيت رواني و جسماني فرد است، زيرا هر رنگ، تاثير خاصي بر روح و جسم باقي ميگذارد و اين موضوع با توجه به پيشرفت دو دانش فيزيولوژي و روانشناسي به اثبات رسيده است. روانشناسي رنگ «ماكس لوشر»، بعد از آزمون معروف رورشاخ در زمينه شناخت شخصيت انسان از طريق لکههاي رنگين جوهر، نظريهاي جديد است. در اين روش، رنگها هر کدام با يك عدد مشخص ميشود و رنگهايي كه در اولويت قرار ميگيرد و يا طرد ميشود، هر کدام به نوعي، بيانگر احساسات و انديشههاي خاص فرد خواهد بود. در حقيقت، اين انتخاب خاص ناشي از طبيعت شخص و تجربياتي است كه وي آگاهانه يا ناآگاهانه نسبت به شرايط زندگي خود داشته است. به عبارت بهتر، گزينش واژگان و توجه به رنگهاي ويژه، بيانگر شخصيت و تصويري از خلق و خوي هر فرد است. فروغ فرخزاد، از جمله شاعراني است که در شعر خود بارها واژه رنگ و طيفهاي مختلف رنگي را به کار برده است، اما کاربرد فراوان رنگ سياه، از رويکردهاي خاص اين شاعر معاصر است. در اين پژوهش، با بهرهگيري از نظريه روانشناسي رنگ ماكس لوشر رنگهاي به کار رفته در مجموعه اشعار فروغ فرخزاد تحليل ميشود و با روشي علمي و کاربردي، تصويري دقيق و منطقي از انديشهها و نگرشهاي شاعر ارايه ميگردد.
گاستون باشلار (1962-1884م.)، معرفت شناس، فیلسوف علم، نظریهپردازِ تخیّل و از ساختارگرایان آغازین فرانسوی است که شیوهای جدید در سخنشناسی و سخنسنجی بنیان کرد. تصویرپردازیهای شاعران و نویسندگان، اغلب، در چهار عنصر اصلی ـ آب، آتش، خاک و باد ـ ریشه دارد. مجدالدیّن ابواسحاق کسایی مروزی( 391-341ه.ق.) یکی از شاعران نیمه دوم قرن چهارم و ابت¬دای قرن پنجم هجری قمری است. اشعار کسایی، ساده و روان و مفاهیم شعری و توصیفهای او، اغلب، عینی، محسوس و طبیعت¬گرا است. در حقیقت، کسایی در شعر، نقاش است. اگرچه از دیوان اشعار این شاعر شیعی¬مذهب، تنها سیصد بیت باقی مانده است، با همین مقدار باقیمانده نیز به راحتی میتوان به نگرش کسایی در مورد طبیعت، به ویژه کارکرد ویژه عنصر آب پی برد. در این مقاله سعی شده است با بررسی عناصر طبیعت، در شعر کسایی مروزی ـ به عنوان یکی از شاعران سنّت¬گرا ـ و با به کارگیری روش نقد ادبی گاستون باشلار و نظریات وی در این زمینه، روشی نو در شناخت بیشتر و بهتر نگاه و اندیشه این شاعر ارائه شود.