«فلک» سرود مردمی ختلانیان منطقه کولاب است که با نامهای «رازهای عرفانه»، «ندای ملکوت»، «راز و نیاز»، «فراق یوسف»، «شور قیامت»، «فریاد دوریها» و «آوای شوریدهها» مشهور جهانیان شده است. بعدها این سروده عارفانه بهنام «سروده عارفان بلخی» مشهور میشود. «فلک» اصلاً محصول تفکر شعرای صوفیطبع و از رازهای ملکوتی آنها در مراقبت از نفس و ارتباط روحانی با خالق ازلی بوده است. آغازگر بزم فلک، نظم و نظام عارفانه و لحن برا و عاشقانه و صدای «یاهو» گفتن صوفیان بود و اساساً «سروده فلک» ترانه عارفانه بوده که هرکسی نمیتوانسته است به عمق آن فرورود و بیشتر شنوندگان آن را شاگردان مکتبهای حرفهای و استادان تشکیل میدادند. چکندوزی کولابی نیز مطابق برخی از منابع تاریخی بسیار قدیمی، نمادی از سرودهای فلک است. نگارنده معتقد است که مکتب فلکسرایان ختلان قدیم تا به امروز درحال رشد و ترقی بوده و ختلانیان این امانت را از گذشتگان خویش در طول قرنها به میراث گرفته و ارج نهاده و نگاه داشتهاند و بر این باور است که کولاب باستانی فلکریز و فلکخیز است و شناخت بیشتر این منطقه باستانی از این نظر نیازمند پژوهشهای بیشتری است
سرزمین ختلان و منطقه کولاب، باوجود شخصیتهای بزرگ فرهنگی و ادبی که در طول تاریخ از این دیار برخاستهاند، از شهرت و اهمیت ویژهای برخوردار شده است. قدر و قیمت این سرزمین خصوصاً پس از آنکه میرسیدعلی همدانی (1314-1386م) یا به تعبیر ساکنان منطقه کولاب «امیرجان» شهر کولاب را آرامگاه خود اختیار میکند، دوچندان میشود. احترام و اعتبار این علامه بزرگ نزد مردم مسلمان شرق بسیار بلند است و زیارت مزار امیرکبیر برای این مردمان واجب شده است. از تألیفات این دانشمند عالمشمول که بالغ بر نَوَد عنوان است، نسخههای اصل یا ترجمة آثاری مانند «مکارمالاخلاق»، «ذخیرهالملک»، «وجودیه»، «کشفالخلایق»، «اوراد فتحیه» و... را میتوان نام برد. تألیفات این حضرت به زبان ساده و روان و موجز و شیوا و جذاب و گوارا نوشته شدهاند و همین موضوع سبب شده است که در اندک مدت اندیشههای دینی و صوفیانه و اخلاقی ایشان مورد استفاده مردم قرار گیرد.
افسانهها بهطور کلی در زندگی و ادبیات هر قوم و ملتی دارای اهمیت و شایسته مطالعه است. در کولاب و منطقههای دیگر سرزمین ختلان نیز افسانه دارای جایگاه ویژهای بوده و توجه محققان را بهمنظور گردآوری فولکلور مردم این منطقه برانگیخته است. نگارنده این مقاله نیز چند سالی است که به گردآوری مواد فولکلوری مشغول بوده و در طی سالها تحقیق و براساس دیدهها و پرسشها به این نتایج دست یافته است: 1. افسانه همچنان بین مردم کولاب معمول است؛ 2. در بین افرادی که سی تا پنجاه سال دارند، دانندگان افسانه وجود دارد؛ 3. در بین اشخاصی که بین هجده تا سی سال دارند، افراد خیلی کمی افسانه میدانند و توجه کمتری به شنیدن و نقل آن دارند؛ 4. در بین خردسالان و جوانانی که از چهار تا پانزده سال دارند، ادامه داشتن سنت افسانهگویی را میتوان مشاهده کرد. البته، این نتایج براساس دیدهها، شنیدهها و پرسشهای سالهای گوناگون فقط یک نفر صورت گرفته است و برای رسیدن به نتایج صحیح کارهای میدانی دقیق لازم است و مهمترین این کارها پیش از همه ثبت کردن افسانههاست؛ بهطوری که اگر این متنهای افسانهای در ویدئو ثبت شود، برای پژوهندگان مواد علمی ارزندهای بهجای خواهد ماند