در ادب فارسی در کنار قالب غزل، برای بیان مضامین غنایی و عاشقانه، استفاده از منظومههای عاشقانه نیز رواج دارد. داستانسرایی از انواعی است که بسیار زود در شعر فارسی مورد توجّه قرار گرفته است. در پایان قرن ششم نظم داستانهای عاشقانه به وسیله نظامی گنجوی به حدّ اعلای کمال خود رسید. وی چند داستان معروف زمان خود را به نظم درآورد و هنرنماییهای این شاعر تا بدانجاست که اکثر سرایندگان منظومههای عاشقانه، دانسته یا ندانسته، تحت تأثیر سبک و شیوه داستانپردازی او قرار گرفتهاند. یکی از منظومههای درخشان او لیلی و مجنون است که منشأ آن را در ادبیات عرب باید جستجو کرد. این داستان بارها به زبانهای مختلف مورد تقلید شاعران قرار گرفته است. در این مقاله نگارنده کوشیده است تا پس از زمینهسازیهای مقدّماتی، ریشههای تاریخی ـ اجتماعی و زمان و مکان و تاریخ رواج این داستان را در ادب عربی و فارسی به اختصار مورد کندوکاو قرار دهد و سپس با نقل مختصر روایات عربی و نیز روایت نظامی گنجوی از این داستان، به مقایسه و نقد و تحلیل تطبیقی آنها بپردازد.
مکتبی شیرازی از شاعران اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری، منظومه ای دارد به نام لیلی و مجنون که ابیات آن بالغ بر 2160 بیت است. این اثر منظوم داستانی نظیره ای است بر لیلی و مجنون نظامی گنجوی. از میان نظیره هایی که بر لیلی و مجنون نظامی ساخته اند، کار مکتبی را باید از کارهای موفق به شمار آورد. پرداختن به اصل حوادث داستان، پرهیز از وصفهای دور و دراز، بهره گیری گسترده از واژگان و تعابیر محاوره ای، استفاده از ترکیبات زیبا و در موارد مختلف بدیع و تازه، استفاده از برخی کاربردهای کهن واژگانی و صرفی و نحوی، خلق تصاویر رنگارنگ و بهره گیری از صنعت اغراق را می توان از ویژگیهای بارز سخن مکتبی تلقی کرد.
مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد به مناسبت نهمین سده تولد حکیم نظامی گنجوی دو شماره را به مجموعه مقالات این کنگره که در بهار و تابستان سال 1369 برگزار شده، اختصاص داده است
فرهنگ و زبان و ادبيات دو قوم ايراني و هندي چنان با هم درآميخته است كه گويي پيكره فرهنگي يگانهاي را تشكيل دادهاند. وجود شخصيتهاي برجسته فارسي زبان و آثار فراوان فارسي كه در شبه قاره هند پديد آمدهاند و بدون آنها تاريخ ادب فارسي كامل نميشود، حكايت از همبستگي ديرينه فرهنگي ايران و هند دارد. يكي از اين شخصيتهاي برجسته اما گمنام سرزمين هند، كه با تاليف يا تصنيف آثار مختلف ادبي ـ بلاغي نقش چشمگيري در توسعه و آموزش زبان و ادب فارسي در هند داشته، شمس الدين فقير دهلوي است. در اين مقاله تلاش خواهيم كرد تا ضمن بررسي مختصر اوضاع و احوال سياسي ـ اجتماعي و ادبي عصر فقير دهلوي به احوال و افكار و آثار او بويژه معرفي و تحليل آثار شعري او در زمينه غزلسرايي و مثنويسرايي بپردازيم و شيوه و سبك شاعري او را با نقل و مقايسه اشعاري از او و مقلَدانش نشان دهيم.
يكي از انواع ادبي معروف و گسترده در زبان فارسي، ادبيات غنايي است. دوره كمال اشعار غنايي نيز در زبان فارسي از قرن چهارم آغاز گرديده است. در ادب پارسي در كنار قالب غزل، براي بيان مضامين غنايي و عاشقانه، استفاده از مثنويهاي عاشقانه نيز رواج دارد. اصولا داستانسرايي از انواعي است كه بسيار زود در شعر فارسي مورد توجه قرار گرفته است. عنصري در قرن پنجم چند داستان و از جمله «وامق و عذرا» را به نظم كشيد. عيوقي نيز داستان «ورقه و گلشاه» را به نظم در آورد و در همين قرن داستانهاي كهن ايراني «ويس و رامين» به شعر در آمد. در پايان قرن ششم هجري، نظم داستانها بويژه داستان بزمي و غنايي به وسيله نظامي گنجوي به حد اعلاي كمال رسيد. وي چند داستان معروف زمان خود را به نظم در آورد. در بين سرايندگان قصههاي بزمي و عاشقانه، هيچ شاعري بيشتر از نظامي توفيق قدرتنمايي نيافته است؛ هنر نماييهاي اين شاعر در ضمن داستانسرايي فراوان است و تاثيرگذاري او در تاريخ تحول اين هنر، وي را صاحب دستاورد پرباري در شعر غنايي كرده است، تا جايي كه اكثر سرايندگان منظومههاي عاشقانه، دانسته يا ندانسته، تحت تاثير سبك و شيوه داستانپردازي او قرار گرفتهاند. انتخاب الفاظ و تركيبات مناسب، ايجاد تركيبات خاص و تازه، ابداع مضامين نو و دل پسند، تصوير جزئيات، دقت در وصف، ايجاد مناظر بديع و طبيعي، به كارگيري صورخيال مطبوع و بهرهمندي از عاليترين تكنيكهاي داستانسرايي و ... از عوامل موفقيت بينظير او در اين عرصه است. بنابراين با توجه به درخشش دو منظومه «خسرو و شيرين» و «ليلي و مجنون » نظامي در ادب فارسي نگارنده كوشيده است، ضمن پرداختن به اهميت و نقش نظامي در تاريخ داستانسرايي ادب فارسي و پس از ارايه تلخيص و چهارچوب كلي اين دو داستان، آن دو را به روش تطبيق و مقايسه مورد بررسي قرار دهد.