نویسنده سفرنامه اول یکی از دیوانیان عصر محمدشاه قاجار است که به دستور وی روز 27 جمادی الاول سنه 1256 هـ.ق از اصفهان به سمت شیراز حرکت کرده و از آنجا راه بوشهر را در پیش گرفته و از بوشهر به گناوه و عسلویه و بندر دیلم و نواحی دشتی و دشتستان رفته است. گزارش وی بعد از ورود به بندر شیو به پایان میرسد. مسافرت وی حدود یک سال طول کشیده است. سفرنامه دوم اثر محمدمحسن میرزامهندس و علیخان مهندس است. این دو از مهندسین عصر ناصری و ظاهراً از فارغالتحصیلان دارالفنون بودهاند. مسافرت وی از شیراز به شهرهای استان فارس در زمان حکمرانی فرهاد میرزا معتمدالدوله در ایالت فارس اتفاق افتاده است. منظور از آن تهیه گزارشی در خصوص پیشبینی مخارج تسطیح و مرمت راههای شیراز به شهرهای مجاور آن در استان فارس و تعیین منازل مناسب جهت استراحت اردوی والی بوده است.
معرّفی مفاخر و شناخت شخصیتهای هر جامعه، نشاندهنده اعتلای فرهنگی آن جامعه است. از طرفی توجّه به موفقیّتهای بزرگمردان این مرز و بوم، چراغ راه و مشوِّق آیندگان است که گفتهاند: «ره چنان رو، که رهروان رفتند. در دوره قاجاریه علاوه بر القاب اختصاصی که به افراد مهم و شاخص اعطا میشد، شاهزادگان، درباریان، رجال سیاسی و کارگزاران عالیرتبه دولت ملقب به القابی با پسوند «السلطان»، «السلطنه»، «الدوله»، «الملک»، و «الممالک» بودند. این پسوندها از نظر اهمیت و ارزش در مراتب مختلفی قرار داشتند. در میان مضافها، نامهایی چون «آصف»، «مشیر»، «مجد»، «ظهیر»، «رکن»، «اعتماد»، «امین»، «شجاع»، «شعاع» و «حشمت» اهمیت بیشتری داشتند اما نحوه ترکیب مضاف با مضافالیه در درجه و مرتبه لقب موثر بود. مثلا لقب نصرالله خان نائینی از مصباح الملک به مشیرالملک و سرانحام به مشیرالدوله ارتقا یافت و این نشاندهنده برتری «مشیر» بر «مصباح» و «الدوله» بر «الملک» بود. همچنین عامل دیگری که در مرتبه و درجه لقب تاثیر داشت، شان و منزلت صاحب لقب بود. در این دوره علاوه بر القاب، کاربرد عناوینی چون «نواب» و «جناب» نیز مرسوم بود. عنوان «نواب» و واژه «والا» برای شاهزادگان و عنوان «جناب» به وزرا اختصاص داشت. «جناب» هم مانند القاب توصیفی طرفداران زیادی داشته و حتی عدهای برای دریافت آن پیشکشهایی به شاه تقدیم میکردند. عناوین «نواب» و «جناب» با واژههایی چون «اشرف»، «اعظم»، «ارفع»، «امجد» و «مستطاب» به کار میرفت اما گاهی واژه «اشرف» به تنهایی برای بعضی از رجال و بزرگان لقب محسوب میشد. «پرنس» نیز مانند دو عنوان «جناب» و «آلتس» مخصوص رجال درجه اول بود و بعضی آن را لقب میپنداشتند. علاوه بر القابی که متناسب با شان و منزلت افراد به آنها اعطا میشد، القاب دیگری نیز که از مشاغل و مناصب افراد منتزع میشد، مورد استفاده قرار میگرفتند مثل مستوفی الممالک (برای رییس مستوفیان)، معیرالممالک (برای رییس خزانهداری)، منشیالممالک (صاحب دیوان)، ملک الشعرا، ملکالمتکلمین و... ...ناصر الدین شاه در ورق اول این سفر نامه به خط خود نوشته است: «اخبار سفر شما در رکاب برای این بود که اینجا بیکار بود. خیال کردیم در خراسان وآن طرف ها احتمال داده اند خدمت حضرت لزوما حکم شود که متصدی بشود والبته در این سفر بی کار نباید بماند و نخواهم گذاشت که سفر شما بی ثمر بشود ، اما حال چیزی نگوید که شهرت بی جا بکند و اسباب اخلال فراهم بیاورد» خوشبختانه بنابر گفته مصحح کتاب نسخه سفرنامه ، اگرچه به خط دو خوش نویس است ، ولی امین لشکر خود آن را دیده و در آن اضافات و اصلاحاتی کرده است .در این سفرنامه آنچه بیشتر می تواند قابل توجه باشد ،عبارت است از: اطلاعات درباره شهرهای خراسان ومعرفی اشخاص محلی اطلاعات سیاسی و مرزی و درباره سرحدات و آخال و حرکت روسها اطلاعات درباره خلقیات و حالات رجال همراه . اطلاعات درباره طرز سفر خورد و خوراک اطلاعات جغرافیایی و قومشناسی ذرباره راهها ، ساختمانها ، شهر ها ،آبادیها ، طوایف و اقوام سر راه
در پژوهش حاضر کوشیده شده ضمن بررسی تاریخی تحولات اجتماعی مانند نقش مذهب و چگونگی حرکتهای مذهبی سیاسی، تغییرات تشکیلات اداری در چارچوب رویدادهای سیاسی و اقتصادی ایران عصر قاجار معرفی و ارزیابی شود. افزون بر آن مباحث تنظیمات و قوانین در دوران قاجار تاسیس انجمنها و احزاب و گسترش آنها از جمله موارد قابل توجه در بررسی حاضر است. در آغاز کتاب منابع این اثر و محتوای آنها معرفی شده است. روند گسترش تاریخی قاجار، حکومتهای عصر قاجار، ساختار حکومت در دوران قاجار (نظام و تشکیلات اداری حکومت، و تقسیمات کشوری و اداری)، سازمان لشکری در دوران قاجار، سیاست مذهبی در عصر قاجار، طبقات و سلسله مراتب اجتماعی در عصر قاجار، تنظیمات و قوانین در دوران قاجار، سیاستهای فرهنگی در عصر قاجار، روابط خارجی ایران در دوران قاجار، امتیازها و قراردادهایی که از جانب اتباع و یا دولتهای بیگانه با ایران منعقد شده است، جنبشهای اجتماعی ایران در عصر قاجار، و گسترش گروهها و احزاب سیاسی در عصر قاجار.
کتاب نامه های امیر کبیر مشتمل است بر نمونه جمع آوری شده در اسناد متعلق به امير در سازمان اسناد ملي ايران، وزارت امور خارجه، كتابخانه مجلس و كتابخانه مركزي دانشگاه تهران. اين نامهها و اسناد بر چند بخش تقسيم شده است: نامههاي امير به ناصرالدين شاه، نامههاي شاه به امير، نامههاي امير به دولتمردان و كارگزاران ايراني و يا سفيران دول بيگانه، و اسناد و نوشتههاي ديگران درباره او. افزون بر اين، آل داود داستانهاي رايج ميان مردم درباره امير را، اعم از آنكه اصلي تاريخي داشته يا نداشته، گرد آورده و نيز گزارش وزيرمختار ايران در فرانسه به امپراطور فرانسه درباره اوضاع ايران در عصر ناصري را به عنوان ضميمه به كتاب افزوده كه خود حاوي نكات مهمي درباره اصطلاحات عصر امير و آشنايي ايرانيان با فكر و تمدن غرب است. مؤلف، در آغاز كتاب، شرح مختصري درباره امير و فعاليتها و مأموريتهاي سياسي او، از پايان دوره سلطنت فتحعليشاه به اين سو...
اسماعیل هنر فرزند ارشد یغمای جندقی (1225 ـ 1288 هـ.ق ) در عنفوان جوانی، پدرش او را به کاشان فراخواند و به تحصیل واداشت. او بعد از آن به اصفهان و کربلا رفت و در درسهای مختلف شرکت کرد و از اساتید بنام بهرهها جست. او بعد از تکمیل تحصیلات عازم موطن خود قریه «خور» گردید. شعر وی در استحکام و استوار الفاظ شاید بر اثار یغما پدرش هم ترجیح داشته باشد؛ ولی در لطف و شیرینی به پایه او نمیرسد و لهجه و آهنگ او را نیز فاقد است. مروری بر نسخه خطی دیوان وی نشانگر این است که شاعر تسلط کامل بر فرهنگ اسلامی و عربی و دقایق آنها داشته و بر علومی همچون فقه، اصول، حدیث، تفسیر قران تسلط و از علومی همچون طب سنتی آگاهی داشته است. تنها نسخه خود از اشعار او در حقیقت مجموعهای است از اشعار و آثار هنر که در ضمن متن و حواشی آن، آیات گوناگونی از قرآن کریم، احادیث و اخبار مختلف، نسخههای طبی و نیز خطبة البیان و خطبة المتقین از نهجالبلاغه آمده است. نیز قصائد و قطعاتی از اساتید شعرای عربزبان در مواضع مختلف این نسخه درج شده است. اشعار هنر در این نسخه در حدود 5230 بیت است که شامل قصائد، غزلیات، مراثی و نوحهها، قطعات، رباعیات، هجویات و ترکیبات میشود.