دستغیب اگرنه در همه نقدهایش، دست کم در بیشتر آثارش به جریانهای اصلی ادبیات معاصر نگریسته است. بهتر بگوییم که نخواسته جریانهای حاشیهای را به بزرگنمایی نهد. اغلب (و نه همه) شاخههای اساسی شعر و داستان فارسی در سده بیستم میلادی از بازتابهای اجتماعی بهره داشتهاند. پس او با دشواری چندانی روبرو نشده است.... نکته دیگر اینکه دستغیب از شعر به سوی نثر پیش میرود. او در آغاز به نقد و تحلیل شعر جدید، توجه بیشتری نشان میدهد. شاید از آنرو که در دوره طلایی شعر نو به سر میبرد. این کتاب شامل مقالات انتقادی دهه چهل شمسی نویسنده است که حوزههای متنوعی چون نقد شعر، ادبیات داستانی و کتاب را دربر میگیرد.
سید عبدالعلی دستغیب در در ۱۶ آبان ۱۳۱۰ خورشیدی در شیراز به دنیا آمد. پدرش، سید جواد، واعظ و سپس کارمند وزارت معارف (فرهنگ و آموزش و پرورش بعدی) در شهرستانهای فیروزآباد و جهرم بود. عبدالعلی دستغیب تحصیلات ابتدایی و دوره اول متوسطه را در فیروزآباد و جهرم انجام داد. سپس وارد دانشسرای مقدماتی شیراز شد و پس از فراغت از تحصیل، به تدریس در دبستانهای کازرون و نورآباد ممسنی پرداخت. وی پس از ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ به دلیل فعالیت سیاسی بازداشت شد و یکسال را در زندان شیراز گذراند. دستغیب پس از آزادی از زندان، به علت ممنوعیت از مشاغل دولتی، به کار در دفتر اسناد رسمی و روزنامههای محلی شیراز پرداخت و مدت سه سال نیز کارمند غیررسمی اداره بهداشت بود. دستغیب در سال ۱۳۳۷ برای ادامه تحصیل به تهران رفت و وارد دانشسرای عالی شد. از گذراندن دورهٔ سه سالهٔ دانشسرای عالی در رشتهٔ فلسفه و علوم تربیتی، فوق لیسانس همین رشته را ادامه داد، اما به دلیل موانعی درس را رها کرد. از آن پس تا سال ۱۳۵۹ به تدریس ادبیات، نقد ادبی و جامعهشناسی هنر در دبیرستانها، مدارس عالی و دانشسراهای مقدماتی در شیراز و تهران پرداخت. وی در سال ۱۳۵۹ بهدرخواست خود بازنشسته شد و از آن پس توانست وقت بیشتری را به مطالعه و نگارش اختصاص دهد. عبدالعلی دستغیب از سال ۱۳۲۶ در روزنامههای شیراز همچون پارس و بهار ایران، و سپس در مجلهها و روزنامههای تهران همچون اطلاعات، کیهان، سخن، فردوسی، نگین، روشنفکر، امید ایران، پیام نوین، راهنمای کتاب، آینده، آدینه، کلک، کیهان فرهنگی، نیستان و ادبیات داستانی، مقالهها و مطالب متعددی در زمینههای تاریخ، فلسفه، جامعهشناسی و هنر نوشته است. از دستغیب نزدیک به چهل کتاب منتشر شده است. دستغیب در سال ۱۳۷۴ از سوی وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی به عنوان منتقد نمونه برگزیده شد و لوح سپاس خدمات فرهنگی دریافت کرد. همچنین، در سال ۱۳۸۲ طی مراسمی در صدا و سیما، دستغیب به عنوان چهره ماندگار در رشته نقد ادبی شناخته شد و موفق به دریافت لوح تقدیر و جایزه گردید.
این کتاب در سه بخش فراهم آمده است: بخش اول، شامل کلیه آثار منثور فروغ فرخزاد، اعم از مصاحبهها، مقالات، نامهها و خاطرهنگاریهای اوست. در این بخش بسیاری از اندیشههای شاعرانه فروغ در جایجای نثر روشن او خود را مینمایاند. همچنین در نامهها وخاطرهنگاریهای او میتوان دنیای اندیشگی او را باز شناخت و از این شناخت در توضیح و تفسیر اشعار او بهره جست. نیز این بخش اسناد دست اولی از زندگانی فروغ به دست میدهد که با قلم و بیان خود او رقم خورده است. بخش دوم کتاب به مقالاتی که از دیرباز تاکنون درباره فروغ و هنر شاعری او نوشته شده اختصاص یافته است. در این بخش مقالاتی درج گردیده که میتواند گوشهای از هنر شاعری و با زندگانی شاعر را روشن سازد. بخش سوم کتاب به سرودههای شاعران محاصره درباره فروغ اختصاص یافته و کوشش شده تا مجموعه کاملی از مرثیهها و ستایشهای شاعران معاصر درباره افول زندگانی فروغ شعر معاصر درباره افول زندگانی فروغ شعر معاصر در این بخش درج گردد.
عده ای از دوستان دکتر عبدالحسین زرین کوب که در آبان ماه سال گذشته (2533) همزمان با برگزاری هشتمین جشن فرهنگ و هنر به دعوت اداره کل فرهنگ و هنر استان لرستان به خرم آباد سفر کردند تا در مراسم بزرگداشت وی که از طرف فرهنگ و هنر استان ترتیب یافته بود شرکت جویند مقالاتی بخاطر این مجلس تهیه کردند که اکنون به عنوان ارمغانی برای زرین کوب در مجموعه حاضر منتشر می شود. مجموعه حاضر در حقیقت تنها شامل مقالات آن عده از دوستان اوست که دعوت فرهنگ و هنر استان لرستان را توانسته اند اجابت نمایند...
در ادب گذشته ما جز در موارد انگشت شمار شیوه تذکره نویسی بود و تذکره نویسان به کلی گوئی هائی درباره شاعران و نویسندگان می پرداختند که به هیچ روی روشنگر دگرگونی های اجتماعی و روانی نمی شد. و پرده از سیمای آفرینش های هنری بر نمی گرفت. روشن است که این کلی گویی منصوب به عوفی نیست. اذکره های دوران صفویه و قاجاریه نیز پر است از همین قماش تعارف ها. و چنین است نوشته های قزوینی و پیروان او که در پهنه لغت و معنی واژه ها سیر می کنند و نمی توانند پژوهش ادبی و تاریخی را در معنی درست واژه دریابند. امروز باز می توان نمونه های جدید این تذکره نویسی را در نوشته های دبیر سیاقی. محمد جعفر محجوب و احمد علی رجائی و .. یافت که توانایی بازسازی و شناخت و شناساندن اندیشه های فردوسی و خیام و مولوی و حافظ را ندارند. و چندین صفحه سیاه می کنند بی انکه نکته تازه ای درباره ای نام آوران پهنه ادب و هنر گفته باشند. سید احمد حکمآبادی که بعدها نام خانوادگی کسروی را برگزید، تاریخنگار، زبانشناس، پژوهشگر، حقوقدان و اندیشمند ایرانی بود. وی استاد ملیگرای رشته حقوق در دانشگاه تهران و وکیل دعاوی در تهران بود. احمد کسروی در تاریخ ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ و در سن ۵۷ سالگی، چشم از جهان فرو بست. احمد کسروی در حوزههای مختلفی همچون تاریخ، زبانشناسی، ادبیات، علوم دینی، روزنامهنگاری، وکالت، قضاوت و سیاست فعالیت داشت. آثار احمد کسروی بالغ بر ۷۰ جلد کتاب به زبانهای فارسی و عربی میشوند. از مهمترین آثار کسروی میتوان به دو کتاب تاریخ مشروطهٔ ایران و تاریخ هجده سالهٔ آذربایجان اشاره کرد که از مهمترین آثار مربوط به تاریخ جنبش مشروطهخواهی ایران میشوند و تا به امروز «مرجع اصلی» محققان پیرامون جنبش مشروطیت ایران بوده است. آذری یا زبان باستان آذربایجان، برای نخستین بار این نظریّه را مطرح کرد که زبان تاریخی منطقهٔ آذربایجان قبل از رایجشدن زبان ترکی آذربایجانی که مورخان از آن به نام «آذری» یاد کردهاند، زبانی از خانوادهٔ زبانهای ایرانی بودهاست. این نظریه هنوز مخالفانی میان قومگرایان دارد، اما در نزد زبانشناسان دنیا به صورت عام پذیرفته شده است.
اخوان از شاعرانی است که بسیاری از دشواریهای شخصی و خانوادگیشان را در آثار و یادداشتهای خود ثبت کردهاند. از توصیفها و حاشیهنویسیهای اشعارش برمیآید که مردی صمیمی و بیشیلهپیله بوده است. البته گاهی در این یادداشتها به بیان باورهای خود نیز میپردازد و از شعر شاملو، نادرپور و دیگران انتقاد میکند. در این کتاب بعد از نگاهی گذرا به زندگی اخوان ثالث، شعر او به بوته نقد و بررسی گذاشته شده است.