سه متنی که در این دستنویس آمده چنین است: روایات پهلوی 1: این روایات و دومین بخش آن را که شماره سه همین مجموعه متنهاست، با هم و به عنوان یک متن به نام روایات پهلوی همراه با دادستان دینی هیربد بهمن جی نسروانجی دابار در بمبئی به سال 1913 چاپ کرده است. روایات 1 دارای 62 فصل است در موضوعهای گوناگون دین زرتشتی. بخش دوم دادستان دینیک دارای یک پیشگفتار و 92 پرسش است که برخی از زرتشتیان درباره دین زرتشتی از منوچهر پسر یوان ییم موبدان موبد زرتشتیان پارس و کرمان در نیمه دوم سده نهم میلادی کردهاند و پاسخهایی که وی داده است.
مولف این کتاب، ذیل سه فصل اطلاعاتی از دین زرتشت طی سه دوره تاریخی به دست داده است .فصل اول، تصویری است از دین زرتشت در دوره پیش از گاتاها مقارن با هزاره قبل از میلاد .در فصل دوم، تاریخ زرتشتی گری از قرن سوم تا نهم میلادی بر اساس کتب پهلوی بازگو شده است .فصل سوم که ((دوران احیا دانش در میان پارسیان)) عنوان گرفته مبحثی است که طی آن مخاطبان با تاریخ دین زرتشت از قرن نوزدهم میلادی به بعد آشنا میشوند.
پارسیان اهل کتابند، نوشته محمدطاهر رضوی و ترجمه م. ع. مازندی، در دفاع از آیین زرتشت و در پاسخ به ایرادهای وارد آمده بر آن نوشته شده، و از طرفی، عنوان پارسیان، ناظر به زرتشتیان ساکن هند است. مؤلف معتقد است که پارسیان نه تنها قومی خداپرستاند، بلکه دین ایشان، تفاوتی با ادیان یهودی، مسیحیت و اسلام ندارد. ازاینرو، سنجشی تطبیقی میان باورهای زرتشتیان با دینهای یاد شده انجام داده است. روش نویسنده، همانطور که آمد، دفاعی بوده و نویسنده برای نگارش کتاب، از برخی منابع زرتشتی و بیشتر منابع اسلامی که به دین زرتشت اشاره کردهاند، بهره جسته است. کتاب فاقد فصلبندی مشخص است. مؤلف در دیباچه ابتدا از انگیزه نگارش کتاب سخن گفته است. بحث بر سر پرستش خدای واحد در دین زرتشت، مطالب آغازین کتاب را تشکیل میدهد. در ادامه به نظریات مختلف درباره زندگی زرتشت اشاره شده است. سپس نویسنده به بحث درباره نگارش اوستا و معرفی بخشهای اصلی آن (اوستای اصلی و جدید) و دفاع از باورهای زرتشتی پرداخته است. نویسنده با جستاری در اندیشههای دینی زرتشتی و سنجش آنها با آموزههای دینهای اسلام و یهود و مسیحیت، زرتشت را همانند سایر پیامبران از جانب خداوند دانسته است. بررسی ارتباط مسلمانان با زرتشتیان در دورههای مختلف و جایگاه زرتشتیان در منابع اسلامی و دیدگاه این منابع نسبت به این دیانت و پیروان آن، مطالب انجامین کتاب را تشکیل میدهد
میرزا احمد (۱۲۳۲–۱۲۸۹ه. ق) بزرگترین فرزند وصال شیرازی متخلص به وقار است. او همچون پدرش خوشنویس و شاعر بود. دیوان شعری به فارسی به نام بهرام و بهروز که در بمبیی چاپ شده از او باقی ماندهاست . وی همچنین داستان قرآنی موسی و خضر را نیز به رشتهٔ شعر کشیده است. یکی از داستان های تاریخی و در عین حال سمبلیک قرآنی که به دلایل مختلف در متون ادبی صوفیانه بارها تکرار شده، داستان «موسی و خضر» است که به دلیل ظرایف و پیام های گوناگون، ظرفیت تاویل پذیری فراوانی نیز یافته است...داستان خضر و موسی، داستانی قرآنی در مورد ملاقات و همراهی موسی(ع) با خضر است. این همراهی به درخواست و اصرار حضرت موسی(ع) بود. خضر با وجود مخالفت اولیه، با این شرط که موسی(ع) هیچ سؤالی از او نپرسد، همراهی را قبول میکند. در این همراهی سه عملِ سوراخ کردن کشتی، کشتن نوجوان و تجدید بنای دیوار توسط حضرت خضر انجام شد. موسی(ع) در هر سه مورد اعتراض کرده و همین سبب جدایی این دو شد. خضر در پایان، علت کارهایی را که انجام داد گفت. این داستان یکبار در قرآن نقل شده و میان مفسران، متکلمان و عرفا گفتگوهای بسیاری در مورد آن وجود داشته و دارد.
کتاب فارسی میانه که امروز با نام «شایست نه شایست» معروف شده، در اصل و چنانکه در دستنویسهای موجود از آن دیده شده، دارای این نام نیست. این کتاب بیشتر درباره گناهان و کیفرهای همارز آنها، نساوریمن (مردار و ناپاکی)، روش برداشتن مردگان از زمین و دستورهای ویژه در اینباره، پایههای گناه، سگدید و مراسم آن، انواع سگها و پرندگانی که از آنها در این آیین میتوان استفاده کرد و .... است. در این کتاب واژگان این متن پهلوی به ترتیب آوانویسی خط پهلوی آورده شده است. در مقابل هر واژه پس از یادکردن صورتهای کهن آن و توضیحات لازم، جای واژه در متن کتاب مشخص شده است.