ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستانشناسانه و روانشناسانه دربارهی شخصیتها و فضای اجتماعی و سیاسی داستانهای "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگیهای ساختی، زبان شناسی، جهانبینی و مانند اینها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که میتوان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدستاند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی نویسنده را میسازد؛ ..... بر این اساس میتوان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخشبندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامهی اصلی نامیده میشود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهادهایم. شاهنامهی افزوده نوشتهی فردوسی است؛ اما شاهنامهی اصلی نویسندهی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشتهی یک تن نیست به اثبات برساند".
این کتاب مطالعهای است در باب عوامل عمده اجتماعی و سیاسی و ایدئولوژیکی که سببساز نهضت بیسابقه ترجمه آثار یونانی به عربی در بغداد، دارالخلافه تازهتأسیس سلسله عباسی در اثنای دو قرن نخست فرمانرواییشان شد. این کتاب از سلسله طولانی و ممتازی از کتابهای تاریخی و لغوی در باب تحقیقات یونانی ـ عربی یا مطالعه ترجمههای کتابهای دنیوی یونانی به عربی در قرون وسطای مسیحی یاری میگیرد. بنابراین نویسند میتواند در کوشش برای فهم و تبیین نهضت ترجمه کتابهای یونانی به عربی در مقام پدیداری اجتماعی و تاریخی از پرداختن به اینکه چه کسانی این نهضت را آغاز کردند و چه کتابهایی ترجمه شد و چه هنگام این اتفاق رخ داد، از دیگر نویسندگان بینیاز باشد و به چگونگی و چرایی آن توجه کند.
اگرچه در شعر معاصر، به ویژه شعر قیصر، عوامل فراوان سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و غیره نقش دارند و محتوای این اشعار با فضای انقلاب، جنگ، شهادت و احساس دریغ و افسوس از به جاماندن از قافله شهدا و... ارتباط تنگاتنگ دارد، بررسی عوامل زبانی از دیدگاه صورتگرایی و عینی نیز حائز اهمیت است. یکی از موارد صورتگرایی در بررسی اشعار و به طور کلی متون ادبی، خواه نظم و خواه نثر، عنصر برجستهسازی است که عناوینی چون هنجارگریزی و هنجارآفرینی را نیز شامل میشود. هنجارگریزی به عنوان نگاهی نو در مواجهه با ادبیات و شعر از مهمترین مسائل شعر نو به حساب میآید. از این طریق درمییابیم شاعر چه اندازه با این شگردها و فنون در ایجاد حسّ و حال تازه، بخشیدن انسجام بیشتر به شعر، نظاممندسازی بهتر آن، تقویت بُعد موسیقایی و تأثیرگذاری عمیقتر موفّق بوده است. این مقاله تلاش میکند به این سؤالات پاسخ دهد که آیا قیصر به عنوان شاعر و هنرمند در اشعار خود از منظر هنجارگریزی دست به آفرینش هنری زده است یا خیر؟ در چه محورهایی بیشتر از این تکنیک هنری استفاده کرده است؟ نقاط قوت و ضعف وی در این زمینه کدام است؟ با توجّه به اینکه اشعار قیصر ظرفیت طرح این مهم را دارد، از این دیدگاه به بررسی اشعار پرداخته شده و هنجارگریزی در اشعار او در سطوح سبکی، گویشی، واژگانی، نحوی، نوشتاری، معنایی، زمانی و آوایی بررسی شده است.
عطار نیشابوری از شخصیتهای معروف شعر، عرفان و تصوّف در قرن ششم و آغار قرن هفتم هجری است که با توجه به مستندات تاریخی، ادبی و پژوهشی به داروفروشی، داروسازی و طبابت هم اشتغال و اشتهار داشته است. طبابت در روزگاران پیشین بیش تر بر دو پایه گیاهدرمانی و رواندرمانی استوار بود، که نشانههای هر دو مورد در آثار عطار آشکار است. بنابه آثار موجود و نوشتههای عطارشناسان، پدر عطار نیز به شغل عطاری مشغول بود و عطار این شغل را از پدر به ارث برده است. با توجه به وجود مفردات و گزارههای پزشکی در آثار منظوم و منثور وی، میتوان استنباط کرد که این شاعر به داروفروشی و پزشکی به سبک روزگار خویش اشتغال داشت. در این مقاله سعی شده است با توجه به مفردات گیاهی، گزارههای پزشکی و گیاهاندارویی به کار رفته در آثار مکتوب و مسلّم عطار، جایگاه عطاری و طبابت او بررسی و نشان داده شود که عطار به چه میزان و برای چه مقاصدی از مضامین، ترکیبات و اصطلاحات طبی و مفردات گیاهی سود جسته و تأثیر شغل عطاری در بیان این موضوعات چه قدر بوده است.