برای دوست داشتن شهری، باید آن را شناخت و از پیشینه تاریخی و فرهنگی و هنریش، از رویدادها و دگرگونیهایش، و آنچه در سدههای متمادی بر آن گذشته است، آگاه شد. شیراز در شمار چند شهر کهن و باستانی ایران است که به واسطه موقعیت خوب طبیعی و اعتدال آب و هوا و دیدگاههای زیبا و مرکزیتی که از صدها سال پیش داشته و راه بین خوزستان و شهرهای فارس و اصفهان و تهران بوده است، مورد توجه و اهمیت و پیوسته زیارتگاه تاریخ نویسان بسیار قدیمی عهد اسلامی و پژوهندگان و خاورشناسان خودی و بیگانه بوده و درباره آن کتابها و رسالات بسیاری نوشتهاند
عبدالرحمن فرامرزی ؛ روزنامهنگار و سیاستمرد ایران. عبدالرحمن فرامرزی، نویسنده معاصر و استاد دانشگاه، وکیل پایه یک دادگستری و مدتی سردبیر روزنامه کیهان بود. او به همراه برادر بزرگ خود احمد فرامرزی چند دوره وکیل مجلس شورای ملی بود. نامههای اعتراضی او در کیهان در مورد غائله آذربایجان خطاب به جعفر پیشهوری در کتابی به نام «استاد فرامرزی و قضیه آذربایجان» گردآوری و منتشر شدهاست. او به ویژه در مجلس هفدهم که اکثریت آن و دولت در اختیار جبهه ملی بود، در فراکسیون اقلیت به مخالفت با دکتر مصدق پرداخت. در هنگام تصویب اعتبارنامه اش در خرداد ۱۳۳۱ شدیدترین حمله را از طرف ابوالحسن حائری زاده پذیرا شد. حائری زاده او را به همکاری را دیکتاتوری رضاشاه و سانسورچی شهربانی بودن و همچنین قاچاق در بنادر جنوب متهم کرد. با اینحال اعتبارنامه او با تنها یک رای مخالف، به تصویب رسید. حائری زاده هرگز آنزمان تصور نمیکرد که به فاصله چند ماه مجبور میشود در کنار اقلیت مجلس که خودش آنها را فاسد و درباری و انگلیسی میخواند، بنشیند، تا بتواند با خطر بزرگتر که به زعم او دیکتاتوری مصدق بود، مبارزه کند. اوج این درگیریها در هنگام انتخابات هیئت رئیسه مجلس در تیرماه ۱۳۳۲ بود که جداشدگان از جبهه ملی در ائتلاف با نمایندگان مخالف دولت، تلاش کردند آیت الله کاشانی را بار دیگر به ریاست مجلس برگزینند. حال آنکه نظر مصدق بر انتخاب دکتر عبدالله معظمی بود. با پیروزی شکننده جبهه ملی و انتخاب دکتر معظمی، عبدالرحمن فرامرزی در خطابهای بر جایگاه مجلس تاکید کرده و به انتقاد از رویه عوامگرایانه مصدق پرداخت. مجلس بزرگترین جلسه مملکت است بزرگترین محفل مملکت است این است که رئیس مجلس هم بزرگترین رئیس جلسه مملکت است وچون مجلس نماینده ملت است پس میشود گفت رئیس مجلس رئیس ملت است این که گفتم مجلس نماینده ملت است برای اینکه رفع این غلطی را بکنم که در ایران رایج است که میگویند ملت چه میگوید ملت یعنی مجلس شورای ملی که نماینده ۲۰ میلیون جمعیت است ملت عبارت از ۵ هزار نفر یا پنجاه هزار نفر که در یکجا اجتماع میکنند نیست. اگر باشد (نمیخواهم توهین به یک ایلی بکنم) مثلاً ترکمنهای سابق که شاید ۵۰۰ هزار نفر بودهاند و راه میزدند کار آنها بجا بوده برای اینکه ۵۰۰ هزار نفر جمعیت بودهاند در تمام دنیا ملت در انتخابات آنها دخالت کردهاند بهاینجهت در تمام دنیا رئیس مجلس از حیث معنی محترمترین فردش است حتی در انگلستان من خودم بودم که وقتی نمایندگان مجلس انگلیس که معروف است انگلستان مادر دمکراسی دنیا است یک خطی دارد در مجلس که هر نماینده وقتی که میآید توی مجلس به رئیس تعظیم میکند وقتی هم میرود بیرون تعظیم میکند و در واقع تعظیم میکند به این مقامی که فداکاریها کرده و خونها داده تا آنرا پیدا کرده... مقصودم این است که ما نظرمان همین است که احترام مقام ریاست و احترام مجلس را نگه بداریم و از رئیس هم انتظار داریم که بهمان اندازه احترام مجلس را نگه بدارد و فقط یک نکته را تذکرمیدهم، در آن روزی که بین دو نفر از آقایان نمایندگان دعواشد حرف شد خیلی تکیه کردند روی اینکه فلان نماینده توهین کرده ولی اشاره نکردند که تماشاچیها با فحش مجلس را به لرزه درآوردند در تمام دنیا وکلا به همدیگر توهین میکنند به همدیگر میپرند اصلاً در بعضی مجالس هست که گوجهفرنگی بهم میاندازند تخممرغی که تویش آرد کردهاند بهم میاندازند اما تماشاچی به هیچوجه حق ندارد که وکیل را مورد توهین قراربدهد برای اینکه وکیل کیست؟ وکیل یک آدم است بنده اگر بدانم اینها به من فحش میدهند وقتی رفتم جلوی مجلس به من فحش میدهند یا کتک میزنند من نه حرف میزنم نه رای میدهم مرض هم ندارم این کار را بکنم این وظیفه جنابعالی است که حیثیت مجلس را از این بابت نگه دارید جناب آقای دکتر معظمی من اجباری ندارم به آن کسی که فلان چاقوکش دلش میخواهد، رای بدهم من اجبار دارم به آن کسی رای بدهم که به آن معتقد هستم اگر بناباشد که چاقوکش او مرا بزند پس آزادی رای و احترام مجلس و مصونیت وکیل کجا رفته؟
به راستی چه کسی می تواند از زندگی، تفکر و سینمای کیسلوفسکی بگوید؟ بی گمان خود او: همه فیلمهای من، از اولین تا این آخری ها، درباره افرادی است که تحمل خود را ندارند و دقیقا نمی دانند چگونه زندگی کنند، واقعا درست و غلط را نمی شناسند و ناامیدانه در جست و جو هستند؛ در جست و جوی پاسخهایی برای پرسشهایی اساسی از این دست: این همه برای چیست؟ چرا باید صبح از خواب برخاست؟... در این کتاب صدای کیسلوفسکی را می شنویم. او از کودکی، از اتفاقها از قضاوت و از کوچکترین چیزهایی می گوید که به زندگی آدمی معنا می بخشد.
اعراب جاهلیت تا پیش از آنکه دین مبین اسلام بر آنها پرتو افکن گردد، مردمانی بودند بیبهره از دانش و بینش و دور از فرهنگ و هنر چشمگیر. اسلام در آغاز پیدایش مزایای اخلاقی فراوانی به آنها بخشید و سپس از برکت گسترش این دین، به گنجینههای دانش و هنر کشورهایی که دست نشانده اسلام گردیدند دست یافتند و از چشمه فیاض تمدن و فرهنگ این کشورها بویژه ایران و روم سیراب گردیدند. از گردآوری و آمیزش این فرهنگها یک تمدن عظیمی بوجود آمد که به تمدن اسلامی مشهور گردید. ملل و اقوام گوناگونی که هم دولت بزرگ اسلامی را تشکیل دادند، در اثر برخورد و آمیزش و معاشرت با یکدیگر، آراء و اندیشههای نوی پیدا کردند که تأثیر بس مهمی در وضع تمدن جهانی پدید آورد و سبب شد که فرهنگ بشری با سرعت بیشتری پیش رود. افکار و عقاید و دانش و بینش ایران و روم و مصر و اندلس و کشورهای دیگری که زیر پرچم اسلام گرد آمده بودند، پایه و اساس تمدن اسلامی را گذارد و این اساس استوار چون رو به گسترش گذارد، قرنها تمدن جهان را رهبری کرد و بتدریج از راه اسپانیا، و بعدها از راه آسیای غربی و روم شرقی با خاورزمین، در اورپا نفوذ کرد و پایه و مایه تمدن باختر زمین و آن قاره گردید و در حقیقت یکی از عوامل عهد نوزایی(رنسانس) شد. محمد جریر طبری مورخ عالیقدر قرن سوم هجری در جلد چهارم تفسیر درباره پیشینه و سطح پایین فرهنگ تازیان جاهلیت نوشته است: .....در اصل مردمانی بودند که از زبونترین بندگان خدا بشمار میرفتند و در پستترین محیط تمدن زندگی میکردند. در گمراه ترین و تاریکترین راههای حضارت با شکم گرسنه و بدن خشک شده، میزیستند و پیوسته تحت فشار دو کشور بزرگ و متمدن ایران و روم واقع بودند و زیر سرپرستی آنان روزگاری را بسر میبردند، و چون در کشورشان چیزی که جالب باشد یافت نمیشد، از دستبرد مستقیم این دو کشور آسوده خاطر بودند. چه اهالی با بدترین وضعی اعاشه مینمودند. میتوان گفت که خورده میشدند و چیزی برای خوردن نمییافتند. تا اینکه خدای عز و جل بر آنان رحمت آورد و اسلام بر آنها عرضه کرد و به کتاب و سنت آشنایشان نمود، تا از پرتو اسلام بر آنان جهاد حلال شد و به ممالک اطراف شتافتند و از موهبت الهی و همت قرآن بر ملوک جهان دست یافتند و بر سراسر عالم حکمرانی کردند». سده یکم هجری سده یکم هجری به جنگ و پیکار و کشورگشایی و کشمکشهای خلفا و سرداران عرب برای کسب قدرت و رهبری خلافت گذشت و کشورهای متمدن گشوده شده هم بواسطه هجوم تازیان و مسلمانان و در اثر پیکار و بهم خوردگی و دگرگونی فرصت سیر طبیعی و پیش برد مراحل فرهنگی را از دست دادند و کسی مجال غور و بررسی در علوم و فنون را پیدا نکرد و در نتیجه این قرن از لحاظ دانش و هنر موقعیت درخشانی ندارد و آثاری هم از خود بجا نگذارده است. تازیان با زبان و خط و کتب و کتابخانههای ایران مخالف و از هر گونه رفتار شدیدی در بر انداختن آنها فروگذار نکردند. قتیبه بن مسلم سردار عرب در خوارزم دانشمندان را از دم شمشیر گذرانید و کتابها را سوزانید و مردم امی و بیسواد را مصونیت داد....علی سامی از سال 1318 حفاری در پاسارگاد و تپههای ماقبل تاریخ مرودشت را آغاز کرد. این کاوشها تا سال 1336 ادامه یافت. در طی این مدت طولانی خدمت و تصدی او در تخت جمشید، از یک طرف موفق به کشف آثار نهفته زیادی از کاخهای متعدد و وسیع تخت جمشید شد و قسمتهای زیادی از دیوارها و ابنیه آنجا و حتی آثار مهم چندی هم از آنچه در پایین صفه تخت جمشید در دل خاک پنهان بود کشف کرد و از طرف دیگر موفقیتهای شایان تحسینی در راه حفظ و نگاهبانی آثار کشف شده بهدست آورد. سامی جلد نخست کتاب «روزها و یادها» را، که شامل خاطرات و یادمانهای او بود، در سال 1360 و جلد دوم آن را به فاصله دو سال بعد منتشر کرد. آخرین کتاب او نیز در سال 1365 با نام «نقش ایران در فرهنگ اسلامی» چاپ شد. سرانجام این باستانشناس برجسته ایرانی در روز 22 مرداد 1368 درگذشت و به سرای جاوید شتافت. شادروان علی سامی را به داشتن فضیلتهای اخلاقی و دلبستگی به فرهنگ ایران ستودهاند و او را از مفاخر باستانشناسی ایران دانستهاند. دوسال پس از درگذشت او شماری از دانشمندان ایرانی مقالاتی را در ستایش و یادآوری نام او در 2 جلد کتاب «نامگانی» به کوشش دکتر محمود طاووسی منتشرکردند. «پاسارگارد یا قدیمیترین پایتخت کشور ایران»، «آرامگاه کوروش بزرگ»، «آرامگاه داریوش بزرگ در نقش رستم»، «تمدن هخامنشی»، «بافندگی و بافتههای ایرانی از دوران کهن (دو جلد)»، «حفر ترعه سوئز توسط داریوش کبیر و کتیبه میخی آن»، «دادرسی و قضاوت در کشورهای باستانی خاور زمین»، «دادرسی و قضاوت در ایران باستان عهد هخامنشی»، «تمدن ساسانی»، «ادبیات و شعر و تاریخنویسی در عهد ساسانی (دو جلد)»، «پزشکی ایران در عهد ساسانی»، «موسیقی ایران ۱: از دوران کهن تا عهد هخامنشی»، «موسیقی ایران ۲: عهد ساسانی»، «تاثیر موسیقی ایران در موسیقی عهد اسلامی (دو جلد)»، «دانشهای ایرانی در عهد ساسانی و تاثیر آن در علوم و تمدن دوره اسلامی»، «سیر فرهنگ ایران در قرون اول و دوم هجری و تاثیر آن در تمدن اسلامی» و «نقش ایران در فرهنگ اسلامی» از جمله کتابهای این باستانشناس ارزشمند است....
این کتاب تاریخچه مختصری از پیدایش خط و تحول آن در شرق باستان به ضمیمه ترجمه کتیبه های میخی و پهلوی بصورت کتابی ارائه داده است. مطالب مندرج و جمع آوری شده در این کتاب نتیجه مطالعه و خواندن کتابها و نوشته هایی است که راجع به خطوط و آثار باستانی نگاشته شده و حتی المقدور سعی شده است آخرین نظریه و بررسی و عقیده استادان خط و محققین را ذکر نماید ...