ساقينامه يکي از گونههاي شعر پارسي است که بيشتر در قالب مثنوي و در بحر متقارب مثمن محذوف سروده شده است و شاعر در آن با مخاطب قراردادن ساقي و مغني، دليل فراخواندن آنها را بازگو ميکند. هدف پژوهش حاضر، بررسي ساقينامه نظامي گنجهاي است. در اين راستا ضمن بررسي دلايل فراخواندن ساقي، تصاوير مورد استفاده شاعر از مي و ميگساري، تعداد واقعي ابيات ساقينامه و مغنينامه نظامي و انگيزه او از سرايش اين گونه شعر مورد بررسي قرار ميگيرد. تکنيک مطالعه در اين مقاله تحليل محتواست و مطالب و شواهد مورد نظر به شيوه کتابخانهاي و سندکاوي گردآوري شده است، نتيجه نشان ميدهد با اين بررسي ميتوان به درک درستتر از ساقينامه نظامي دست يافت.
این کتاب که در واقع اولین گام برای شناسانیدن رضیالدین آرتیمانی است و طبعا احتمال خطا و اشتباه در آن وجود دارد، از روی شش نسخه خطی تصحیح شده است. رضی به مناسبت مقام عالی عرفانی و جنبه خاصی که داشته، همواره مورد توجه و احترام کامل بوده؛ چنانکه اغلب تذکرهنویسان کم و بیش در بزرگداشت وی کوشیده و معرف بزرگی مقامش بودهاند. رضی از جمله شاعرانی است که راه خود را پیموده و در بند وزن و قافیه متصنع نبوده و در حقیقت شعر را به دلیل نشان دادن واقعیات و جلوهگر ساختن احساسات میسروده، نه به ضرورت احتیاج و تشریفات.
ساقینامه به نقل از دهخدا نوعی شعر مثنوی در بحر متقارب؛ مثمن مقصور یا محذوف است و وزن و گویش حماسی دارد که در آن شاعرخطاب به ساقی کند و مضامینی در یاد مرگ و بیان بیثباتی حیات دنیوی و پند و اندرز و حکمت و غیره آورد. با اینکه این نوع شعر را به علت ذکر باده و جام با سایراشعار خمریه مناسبتی است؛ اما دو شرط اینکه مثنوی باشد و در بحر متقارب گفته آید، آن را نوع خاصی در میان اشعار فارسی قرار میدهد و نیز روح خاص فلسفی و اخلاقی و عرفانی این نوع منظومهها با مضامین عادی سایر خمریات تفاوتی آشکار دارد. این کتاب دربرگیرنده دو ساقینامه از میرعبدالهادی ملهم کاشانی و سیدرضی آرتیمانی است که شرح حال این دو شاعر صاحب و سراینده ساقینامه در مقدمه آورده شده است.
هدف پژوهش حاضر، بررسي درونمايه ساقينامههاي فارسي از منظر انطباقپذيري آنها با مضامين رباعيات خيام است. به همين جهت 119 ساقينامه موجود در تذکرههاي ميخانه و پيمانه به روش کتابخانهاي و با شيوه تحليل محتوا بررسي شده و از آنجا که استقراي تام مد نظر بوده، نمونهگيري اعمال نشده است. نتيجه بيانگر اين مطلب است که انديشههايي چون اغتنام فرصت، مرگانديشي، حيرت و شکوه از روزگار از موتيفهاي مشترک رباعيات خيام و ساقينامههاست، با اين تفاوت که در رباعيات خيام رنگ فلسفي به خود گرفته و به صورت موجز بيان شدهاند اما در ساقي نامهها گاه رنگ عرفاني يا عاشقانه يافته و ميدان وسيعتري براي جولان داشتهاند. علاوه بر اين، پديدآورندگان اين نوع ادبي، اغلب با انتساب نابسامانيهاي اجتماعي به روزگار، اعتراض خود را در پوشش ميومستي و اصطلاحات مربوط به آنها، فارغ از هر محدوديتي اظهار کردهاند.