زنددخت که نام اصلیاش فخرالملوک است، دختر مرحوم نصراله خان زند، از نوادگان صادقخان برادر کریمخان زند است. او با استعداد شگفتانگیز خود و کسب فیض از محضر دانشمندان فارس، در رشتههای مختلف علمی و ادبی پیشرفتهایی شایان نمود. زنددخت خطی زیبا داشت که نزد میرزا محمدعلی خطاط تعلیم گرفته بود. او به سبب فکر آزادیخواهی و خواستن تساوی حقوق زنان با مردان و سرودن شعرهای میهنی و اجتماعی که در روزنامههای آن زمان منتشر میشد، مورد بغض و عناد مخالفان قرار گرفته بود. این کتاب به بررسی زندگی و افکار او پرداخته است.
فخری قویمی در مقدمه در مورد موضوع کتاب می گوید: قسمت اول شامل شرح زندگی و معرفی زنانی است که تا قبل از حمله اعراب و مغولان در ایران می زیسته اند و حتی بعضی از آنان به مقام شاهنشاهی و نیابت سلطنت و حکمرانی و سفارت و دریاداری و غیره رسیده اند. قسمت دوم مربوط میشود به بیوگرافی شیرزنانی که در زمان تسلط تازیان و مغولان خونخوار در رشته های مختلف دینی و علمی و هنری و غیره شهرت داشته اند. لیکن رفته رفته در اثر تعصبات خشک و بی مورد و از ترس روبرو شدن با بیگانگان و همچنین مقتضیات سیاسی زنان بیشتر اوقات خود ا به اداره امور خانه و تعلیم و تربیت فرزندان پرداختند. با این وصف شیرزنان بیداردلی از این جمع برخاستند که پیشگامان فرهنگ و آموزش زنان امروز شدند. قسمت سوم تشریح زندگانی و سیر پیشرفت زنان مشهور ایران در قرن اخیر صحبت به میان آورده است.
در این کتاب کوشیده شده تا درباره نکاتی درباره حافظ و شعر او بررسی صورت گیرد؛ از قبیل: بیان روند زندگانی حافظ برگرفته از متون و منابع معتبر علمی و تاریخی با استفاده از اشعار شاعران نوپرداز معاصر؛ نگاهی به ابعاد و زوایای شخصیت حافظ؛ چرایی تفأل به حافظ و چگونگی تفألزدن؛ تدوین فصلی با نام فرهنگ واژگان اشعار حافظ با بیش از دوهزار واژه؛ فراهم کردن فرهنگ اشارات و تعبیرات عرفانی اشعار حافظ با بالغ بر پانصد واژه.
به منظور خاصی دیوان شاعران ژرف نگر و خیال پرداز زبان شیرین پارسی را مطالعه میکنم. هرچه در فراخنای آسمان اندیشه این شاعران که چون نقاشی پیره دست تمام مظاهر و جلوه های زندگی را با نوک قلم ترسیم کرده و میکنند بیشتر مجال پرواز مییابم بیش از پیش، از اینهمه جلوه گریها دستخوش حیرت و سرگشتگی میشوم. توجه به حقیقت مطلق، بازگشت به ابدیت، پاکی و پرهیزگاری، وحدت و یگانگی، مردی و مردانگی، نیاز به دوستی و صفا و وفا، رشک و غیرت، شادکامی و ناکامی، بی نیازی و بی اعتنایی به جهان گذران و ... که هریک فصلی است دلکش در کنار زیباییهای مطلق و طبیعی و دست نخورده، در طول تاریخ هزار ساله ادب فارسی شاهکارهایی آفریده که در جهان آفرینش بینظیر و مانند است. به حقیقت دقیقه و نکته ای نیست که از ذهن خلاق و نقش آفرین شاعران این سرزمین به دور مانده باشد. یکی از فصلهای دل انگیز شعر فارسی مناظره هایی است که از زبان همه و همه گفت و گو میکند. آنچه در ضمن مطالعه مرا جلب و جذب نمود همین گفت و گوهاست که حقیقتا شیرینتر از قند مکرر بر مذاق جان مینشیند و مرا حیف آمد یادداشتهایی را که برداشتهام از دید صاحبنظران دور بماند. ناگفته نماند: شعرهایی انتخاب شده که با گفتم-گفتا-گفت آغاز شده و پایان یافته است، و این خود از نظر شعری صنعتی است. متجاوز از دویست کتاب ورق خورده است که در بعضی از آنها حتی یک بیت موردنظر هم دیده نشده...
دکتر طلعت بصاری (قبله) شاعر، مولف، پژوهشگر، استاد دانشگاه و متخصص در شناخت شاهنامه، دارای مدرک دکترا در ادبیات فارسی از دانشگاه تهران، نخستین زن ایرانی بود که به عنوان معاون دانشگاههای سراسر ایران (دانشگاه جندی شاپور) برگزیده شد. دکتر بصاری در سال ۱۳۴۶خورشیدی در پی فراغت از تحصیلات دانشگاهی کتاب دستگاهها و آهنگهای موسیقی ایرانی و نام سازهای ایرانی را به وسیله کتابخانه طهوری منتشر کرده است. وی ابتدا دستور زبان فارسی را برای دانشجویان مدرسه عالی دختران تالیف کرده و سپس کتاب دستور مختصر زبان فارسی را برای دبیرستانها به چاپ میرساند که همین کتاب میباشد.