این کتاب، دربرگیرنده بحثی است درباره منظومههای مثنوی در یکی از فعالترین دورههای ادب فارسی یعنی قرن نهم تا دوازدهم هجری. در این کتاب درباره منظومههای مثنوی این دوره بحثی ارائه شده و شامل دو فصل است. فصل اول مشتمل است بر بحثی کلی درباره مثنوی و مثنویسرایی و اوزان و موضوعهای گوناگون منظومهها از قرن نهم تا دوازدهم. نگاه نویسنده در این فصل نگاهی آماری جستجوگرانه است و به همین دلیل به نقد و تحلیل کلی یا جزئی حوادث و وقایع و نقد زبانی منظومهها نپرداخته است. در فصل دوم حدود نهصد منظومه به ترتیب الفبایی نام یا تخلص شاعران نام برده شده و بسیاری از آنها در حد کفایت معرفی شده است. اغلب منظمههای این فصل یا حماسی است یا عرفانی یا عشقی و از موضوعات دیگر به تناسب یک یا چند منظومه معرفی شدهاند.
در فن آرایش سخن و صنایع بدیعی "سوال و جواب" را یکی از محسنات بدیع معنوی به شمار آورده اند و آن چنان است که شاعر در بیتی و یا چند بیت و یا بیش از آن، سخن خود را به صورت پرسش و پاسخ موضوع می کند و این تفنن ادبی، گاه چندان به درازا میکشد که از آغاز تا پایان یک قصیده طولانی را نیز دربر میگیرد. کتاب حاضر که "گفتگو در شعر فارسی" نام دارد بیشترین اشعاری را که تاکنون به شیوه پرسش و پاسخ سروده شده اند، شامل میشود.
شیخ مولی رشید دزفولی، فقیهی فاضل و ادیبی از شعرای تابناک بود که در جامعیت علوم و فضیلت دینداری و رعایت نکات اخلاقی و فضایل و کمالات نفسانی در عهد خود مشخص و ممتاز بود «او با همه اطلاعاتی که در علوم دینی و فلسفه و تاریخ و ادبیات تازی و فارسی داشتهاند تنها قسمتی از دیوانش یعنی بخش (زهرائیه) به جای مانده، که با همهی اندکی طبعی غرا و معلوماتی جامع است. در شعر بر پیشینیانی همچون سعدی، حافظ و جمالالدین عبدالرزاق بوده است... مجموعاً 2545 بیت شعر از مرحوم ضیایی به جای مانده است» . «این اثر یکبار در سال ۱۳۳۳ قمری در بمبئی و بار دیگر در سال ۱۳۲۳ خورشیدی در تهران به نام کلیات دیوان ضیایی به چاپ رسیده است. مجموعه زهرائیه ضیایی اگرچه در باب مدیحه و مرثیه است، اما با اصولی نو و طرحهای شعری جدید نسبت به مرثیه سرایی در آن زمان به وجود آمده که این نوع طرز بیان مرثیه در نوع خود بینظیر است و در زمان زندگی ضیایی مطمئناً سبکی بسیار نو و تازه بوده است» در دیوان شعری که از او به جای مانده تعدادی قصیده و غزل(88) و ترجیع بند(12) وجود دارد. «گرچه دیوان اشعارش مختصر ولی منقح و نافع و حاوی فواید بسیار است. اشعار نغز و شیوای او در قالب پند و نصایح، حکایت از رنج درون و قلب سوزانش دارد» . اثر منظومش؛ یعنی زهرائیه نشان از تسلط او بر قواعد شعری و تبحر او بر استحکام معانی دارد و دلیل بارزی است بر فصاحت کلام و روانی سخن و نیروی طبع و قوت بیان و حدت ذهن او. «قصاید و غزلیات لطیف و مدایح عالی و اوصاف رایع او با معانی باریک و مضامین تازه و دلانگیز به شعر او دلاویزی و رونق و جلای خاص میبخشد. در لابهلای اشعارش به ابیاتی برمیخوریم که بیانگر حسب حال و بیان احوال و سبب احتراز او از دنیا و مردم زمانه و علت انزوا و تجرید وی از خلایق است»
تعاريف و تلقيهاي مرسوم از طنز و مطايبه در ادبيات فارسي بر تقابلي بنيادين ميان «سخن جد» و «سخن غيرجد» بنا شدهاند. اين پيشفرض، پي آمدهايي را در حوزه طنزپژوهي به دنبال داشته است که از آن جمله به مواردي چون رجحان «سخن جد» بر «غيرجد» و همچنين تقليل طنز و شوخ طبعي به پيامي اجتماعي، اخلاقي، ديني و ... ميتوان اشاره کرد. مقاله حاضر با نشاندادن کاستيهاي اين شيوه نگاه، به ويژه در مورد طنزهاي عرفاني در پي آن بوده است تا با بهرهگيري از انديشههاي ميخاييل باختين، چشماندازي از طنز عرفاني ترسيم کند که بنيانهاي آن بر ويژگيهاي کارناوالي زبان و طنز عرفاني و ميزان مرزبندي ميان «خود» و «ديگري» بنا نهاده شده است. در اين چشمانداز، اگر ميزان مرزبندي ميان «خود» و «ديگري» را به صورت يک پيوستار در نظر بگيريم، طنز عرفاني در سويي قرار دارد که در آنجا کمترين ميزان مرزبندي به چشم ميخورد. اين مرزبندي با گذر از طنزهاي اجتماعي و سياسي به بيشترين مقدار خود در سوي ديگر پيوستار، يعني دشنامها و هجوهاي شخصي ميرسد.
رمانتسيم از جمله مکتبهايي است که در قرن هجده با شعار بيان آزاد احساسات فردي، بازگشت به طبيعت، بدويگرايي، نگرش تخيلي و ... در مقابل تفکر خردگراي کلاسيسم به پا خاست. نفثه المصدور به عنوان متني تاريخي ـ ادبي هماننديهاي ويژهاي با اصول و مباني رمانتيسم دارد و همين مساله زمينه بررسي نقدي رمانتيسم را با توجه به ويژگيهاي سبکي در اين اثر فراهم ميآورد. به لحاظ معنايي وجود عواملي مانند توجه به احساسات شخصي و بيان آزاد آنها، نگاه کشف و شهودي به طبيعت، اتکا به تخيل ثانويه در توصيف امور بيروني، ترسيم آرمانشهر و عوامل زبانياي از؛ جمله برجستهکردن جنبه ادبيت متن با استفاده از تمهيدات ادبياي چون تشبيه، استعاره، تضمين و ...، توصيفات مکرر و طولاني و نمادپردازي؛ از جمله مواردي هستند که به نفثه المصدور، سبکي رمانتيک بخشيده است. اين مقاله درصدد نيست تا با نگاهي اثباتگرا، انديشهاي خاص را به يک متن تزريق کند، بلکه در پي آن است تا ضمن برشمردن ويژگيهاي مشترک سبکي نقثه المصدور با مکتب رمانتيسم و تکيه همزمان بر ساحت ادبي (درون متني) و بافت تاريخي (برون متني) آن جهت بررسي ساز و کار شکلگيري معنا، زمينهساز نگرشي نو به متني کلاسيک باشد.