رمانتسيم از جمله مکتبهايي است که در قرن هجده با شعار بيان آزاد احساسات فردي، بازگشت به طبيعت، بدويگرايي، نگرش تخيلي و ... در مقابل تفکر خردگراي کلاسيسم به پا خاست. نفثه المصدور به عنوان متني تاريخي ـ ادبي هماننديهاي ويژهاي با اصول و مباني رمانتيسم دارد و همين مساله زمينه بررسي نقدي رمانتيسم را با توجه به ويژگيهاي سبکي در اين اثر فراهم ميآورد. به لحاظ معنايي وجود عواملي مانند توجه به احساسات شخصي و بيان آزاد آنها، نگاه کشف و شهودي به طبيعت، اتکا به تخيل ثانويه در توصيف امور بيروني، ترسيم آرمانشهر و عوامل زبانياي از؛ جمله برجستهکردن جنبه ادبيت متن با استفاده از تمهيدات ادبياي چون تشبيه، استعاره، تضمين و ...، توصيفات مکرر و طولاني و نمادپردازي؛ از جمله مواردي هستند که به نفثه المصدور، سبکي رمانتيک بخشيده است. اين مقاله درصدد نيست تا با نگاهي اثباتگرا، انديشهاي خاص را به يک متن تزريق کند، بلکه در پي آن است تا ضمن برشمردن ويژگيهاي مشترک سبکي نقثه المصدور با مکتب رمانتيسم و تکيه همزمان بر ساحت ادبي (درون متني) و بافت تاريخي (برون متني) آن جهت بررسي ساز و کار شکلگيري معنا، زمينهساز نگرشي نو به متني کلاسيک باشد.
تاریخ موسیقی شناختن مبدأ و منشأ موسیقی برای ما کمال استفاده را دربردارد، زیرا کشف این نکته به شناسایی ماهیت موسیقی کمک بسیاری مینماید، و به همین دلیل است که تا کنون دانشمندان و فلاسفه در این باره فرضیات متعددی داشتهاند. در دورههای اخیر، دانشمندان و محققان، با تحقیق در احوال ملل ابتدایی وحشی و نیمهوحشی، طریق مطمئنتری برای تحقیق در این زمینه برگزیدهاند. فرانسویان قبل از دیگران به مطالعه در این باره پرداختند.موسیقی کلاسیک اصطلاحی عام است که به موسیقی هنریِ اروپا اطلاق میشود. شروع این موسیقی را از سدههای میانه در حدود سال ۵۰۰. م میدانند.دورهٔ کلاسیک سالهای ۱۷۳۰ تا ۱۸۲۰ م را شامل میشود. قرن هجدهم مصادف بود با جریان روشنفکری یا آزادی اندیشه از بند خرافات، که در آن طغیانی علیه متافیزیک و به نفع احساسات معمولی و روانشناسی تجربی و عملی، علیه آیین و مراسم تشریفاتی اشرافی و به نفع زندگی طبیعی و ساده، علیه خودکامگی و به نفع آزادی فردی، علیه امتیازات و حق ویژه و به نفع حقوق مساوی مردم و تعلیم و تربیت همگانی صورت گرفت. در این دوره، برای اولین بار در موسیقی، این فکر ظهور کرد که موسیقی در حقیقت همانند دیگر هنرها مقصود و هدفی ندارد، بلکه صرفاً بهخاطر خودش وجود دارد؛ یعنی موسیقی برای خودِ هنر موسیقی موجودیت مییابد. پس از دورهٔ کلاسیک با هنر موسیقی برپایهٔ ایدهٔ «هنر بهخاطر هنر (هنر برای هنر)» برخورده میشد. هنر در این دوران، بیشتر متوجه سادگی است تا تزئینات ماهرانهٔ دوران باروک، ولی درزمینهٔ موسیقی، این رویکرد بهعکس اتفاق میافتد. برخلاف دورهٔ باروک، در دوران کلاسیک، حالتهای مختلف و متضادی در ارائهٔ احساس در موسیقی وجود دارد. بافت موسیقی کلاسیک نیز بیشتر هموفونیک است تا پلیفونیک. از هنرمندان برجستهٔ این دوره میتوان از هایدن، موتزارت و بتهوون نام برد.موسیقی دوره رمانتیک به موسیقی دورهای از موسیقی کلاسیک غربی گفته میشود که از اواخر قرن هجدهم میلادی آغاز گشت. این موسیقی با نهضت رمانتیک مربوط است. این سبک از نظر زمانی پس از دوره کلاسیک و تا حدی در تقابل با آن ظاهر شد. هنرمندان رمانتیک بیشتر به احساسات و عوامل شخصی و درونی خود توجه داشتند. آنها دنیای خیال و رویا، افسانههای کهن، سرزمینهای دوردست و ناآشنا و هم چنین عواملی را که از زندگی عادی و روزمره فاصله داشت هدف اصلی آثارشان قرار میدادند، بر خلاف آثار کلاسیکها که در آن عقل، منطق و استدلال بر احساسات و عواطف غلبه دارد، آثار هنرمندان رمانتیک سرشار از احساسات و عواطف انسانی است. سبک رمانتیک سالهای ۱۸۲۰ تا ۱۹۱۰ م را شامل میشود. در این دوره، احساسات نقش بسزایی در موسیقی پیدا میکند. موسیقی در این دوره بهصورت ابزاری در دست آهنگساز مطرح کردن احساسات شخصی اوست. معروفترین آهنگسازان و موسیقیدانان این سبک شوپن، لیست و مندلسون هستند.این دوره را دورهٔ مدرنیسم یا نوگرایی موسیقی کلاسیک میدانند. آهنگسازان این دوره هرچه بیشتر سعی کردند تا کارهای خود را از سبکهای گذشته متمایز و از باورها و قانونهای گذشته عبور کنند.
این کتاب به منزله تحلیل افکار روسو نیست؛ زیرا چنین هدفی در میان نبوده است. هدف تنها عبارت بود از جستجوی «روح روسو» و تأثیر او بر دوران کنونی و طرح یک مسئله که عبارت است از مقابله ایدئولوژیک دو غول تفکر بشریت روسو و مارکس یا به عبارت دیگر مقابله «انگارگرایی» (ایدهآلیسم) و «واقعگرایی» (رئالیسم) در دوران کنونی. در فصل نخست کتاب رمانتیسم، میراث انقلاب و میراث روسو و در فصل دوم رمانیسم جدید و دوران کنونی بررسی شده است.
این کتاب، دربرگیرنده بحثی است درباره منظومههای مثنوی در یکی از فعالترین دورههای ادب فارسی یعنی قرن نهم تا دوازدهم هجری. در این کتاب درباره منظومههای مثنوی این دوره بحثی ارائه شده و شامل دو فصل است. فصل اول مشتمل است بر بحثی کلی درباره مثنوی و مثنویسرایی و اوزان و موضوعهای گوناگون منظومهها از قرن نهم تا دوازدهم. نگاه نویسنده در این فصل نگاهی آماری جستجوگرانه است و به همین دلیل به نقد و تحلیل کلی یا جزئی حوادث و وقایع و نقد زبانی منظومهها نپرداخته است. در فصل دوم حدود نهصد منظومه به ترتیب الفبایی نام یا تخلص شاعران نام برده شده و بسیاری از آنها در حد کفایت معرفی شده است. اغلب منظمههای این فصل یا حماسی است یا عرفانی یا عشقی و از موضوعات دیگر به تناسب یک یا چند منظومه معرفی شدهاند.
شفافسازي وجوه گوناگون فكري، اخلاقي و ... يك شخصيت تاريخي، چالشهايي را به دنبال خواهد داشت. اين مشكلات تا حدي ناشي از گزينه زمان و بايستههاي آن از قبيل: تحريف، ابهام، گوناگوني و تناقض اخبار است. خيام، از جمله شخصيتهايي است كه شناخت او با اتكا به منابع تاريخي، كليتها و مسائل مبهمي را فراروي پژوهشگران گذاشته است. با ترجمه فيتز جرالد از رباعيات خيام در قرن نوزدهم و شهرت روزافزون رباعيات او، پژوهشگران فراواني در ايران و كشورهاي دنيا، نگاه خود را به اين شخصيت معطوف كردند و روند خيامشناسي وجههاي ديگرگونه به خود گرفت؛ عاملي كه فرايند اين حركت را به روشني تحت پوشش قرار داده «اصل تناقض» است بدين معني كه عدم انسجام و روشمندي پژوهشها و در مقابل هم قرار گرفتن پارهاي از آنها از يك طرف و تناقضهاي موجود ميان رباعيات و ديگر آثار خيام از طرفي ديگر، به نوعي گسيختگي مضموني و خلط روشها انجاميده است تا حدي كه فقدان يك هدف و برنامه مشخص در پژوهشها، سير تحقيقات را در بسياري از موارد به تكرار رسانده است. اين تحقيق بر آن است كه با كنار هم نهادن رويكردهاي گوناگون، و بررسي مواضع خلاف و اشتراك رهيافتها با همديگر، به روششناسي و بررسي هركدام از پژوهشها در حوزه خيامشناسي پرداخته، ضمن برشمردن كاستيهاي موجود، تا حد امكان پيشنهادهايي را در جهت بهبود بخشيدن به سير رويكردها داشته باشد. در پارهاي موارد نيز بنا به ضرورت پژوهش، بسترساز رويكردهاي جديد در زمينه خيامشناسي باشد.