کتاب متشکل از چهار بخش به این ترتیب است: یاد بیدار، انتقاد، یادی از صادق هدایت و ادای دین به صادق هدایت. یاد بیدار، داستانوارهای است مربوط به زندگی و اندیشههای صادق هدایت. «انتقاد» مقالهای است در باب کتابی که به زبان فرانسه راجع به هدایت منتشر شده است. نگارنده در «یادی از صادق هدایت» تأکید میکند که صادق هدایت نویسندهای به تمام معنی باشرف بود که خود چیزی از متعهد است و سخت مغایر با بیهدف. در بخش «ادای دین به صادق هدایت» نیز حقایقی از آثار هدایت نقد و بازگو میشود.
"تاریکخانه" داستان کوتاهی از نویسندهٔ ایرانی، صادق هدایت است که نخستین بار در سال ۱۳۲۱ خورشیدی، همراه با هفت داستان دیگر در مجموعهٔ سگ ولگرد منتشر شد. داستان نوعی تکگویی است و در واقع راوی، دیدگاههای شخصی عزلتگزین را دربارهٔ مرگ و زندگی برای خواننده بیان میکند. راوی در یک اتومبیل مسافربری با شخصی عزلتگزین آشنا میشود و پس از توقف در شهری کوچک در سر راه، دعوت او را برای گذراندن شب در خانهاش میپذیرد. شخص عزلتگزین تنها زندگی میکند. او به راوی میگوید که تصمیم دارد در را به روی دنیا بسته و در اتاقی تاریک در این شهر کوچک زندگی کند. روز بعد، وقتی راوی میرود تا با میزبانش خداحافظی کند، او را مرده مییابد، در حالی که "پاهایش را توی دلش جمع کرده، به شکل بچه در زهدان مادرش درآمده و روی تخت افتاده است".
این کتاب که اولین بار در سال درگذشت صادق هدایت منتشر شده است شامل ترجمه ای از نوشته های ونسان مونتی درباره اوست و همچنین حاوی تصاویر توضیحات و یادداشتهای مترجم درباره شخصیت / خانواده / کیش و علت خود کشی اوست . همچنین در این کتاب برای اولین بار خلاصه قسمت مهمی از داستان توپ مرواری چاپ شده است . در تاریخ معاصر ایران هیچ نویسنده ای از لحاظ تاثیر بر اندیشه های روشنفکرانه و شکل دادن به اندیشه جدید و نثر نو فارسی به پای صادق هدایت نمی رسد. هدایت اشراف زاده ای فقرزده و فرزن دروزگاری بود که برای آن ساخته نشده بود و شاید به همین دلیل هر چند توانست به بهترین شکلی آن را درک کرده و به تصویر بکشد، ولو گاه در قالب هایی کاملا نمادین و رمزآلود، اما نتوانست آن را، مردمانش و رفتارهای ریاکارانه؛ حرافات و اسطوره اندیشی و گریز آنها را از دیدن واقعیت ها و چاره اندیشی به حال خود تحمل کند. در تاریخ هنر و ادبیات ایران هدایت به مرحله ای رسیده است که نیاز به تعریف و تقدیر ندارد و مدتها است که باید صرفا تلاش کرد که آثار او و زندگی اش را موضوع مطالعات عمیق از ابعاد گوناگون علوم انسانی، ادبیات و تاریخ فرهنگی ایران قرار داد....هدایت در سالِ ۱۳۰۳ از مدرسه سن لویی فارغالتحصیل گشت و در همین سال بود که با تقی رضوی آشنا شد. در سال ۱۳۰۵ با اوّلین گروه دانشآموزان اعزامی به خارج راهی بلژیک شد و در رشتهٔ ریاضیات محض به تحصیل پرداخت. در همین سال داستان «مرگ» را در مجلهٔ ایرانشهر شمارهٔ ۱۱، که در آلمان منتشر میشد به چاپ رسانید و مقالهای به فرانسوی به نام «جادوگری در ایران» در مجلهٔ لهویل دلیس، شماره ۷۹ نوشت. هدایت از وضع تحصیل و رشتهاش در بلژیک راضی نبود و میخواست که خود را به فرانسه و در آنجا به پاریس که آن زمان مرکز تمدن غرب بود برساند. سرانجام در اسفند ۱۳۰۵ پس از تغییر رشته و دوندگی فراوان به پاریس منتقل شد. در همین سال نسخهٔ کاملتری از کتاب «انسان و حیوان» و کتاب دیگری به نام فواید گیاهخواری با مقدمهٔ حسین کاظمزادهٔ ایرانشهر در برلین آلمان به چاپ رساند.
در دوران رنسانس (نوزائی) که به قول نویسنده کتاب، حلقه سحرآمیز کیهان درهمشکسته بود، زمان کشفهای بزرگ است. اندیشمندان و فیلسوفان به زندگی به روی زمین پیش از زندگی در بهشت و دوزخ توجه داشتند و درباره آزادی بشر و شایستگی او برای پیمودن راههای نو، عقاید نو بیان کردند. در این کتاب برگزیدهای از آثار فلسفی فرزانگانی چون داوینچی، مور، ماکیاولی، میکل آنژ، آراسموس، کوپرنیک، مونتنی، گالیله و ... درباره زیباییشناسی، ادبیات، معماری، نجوم، سیاست و مذهب آمده است.
كتاب مذكور، يكي از مهم ترين آثار آلفرد نورث وايتهد (1947 - 1861م دانشمند و فيلسوف انگليسي و استادِ برتراند راسل ) در فلسفه مغرب زمين محسوب مي شود.از مجموع مسائلی که وایتهد در موضوع صلح به میان میآورد نتایج زیر را میتوان گرفت: ۱. صلح مساوی عشق نیست. همچنین صلح نمیتواند ناشی از رقت قلب یا نازکدلی بوده باشد. وایتهد اهمیت این دو پدیده را با نظر به ذات آنها گوشزد میکند، ولی دایره آن دو پدیده را بیش از حدّ تنگ و اخص میبیند. این نظریه کاملاً صحیحی است. زیرا وصول انسان به پدیده نازکدلی و حساسیت مثبت و همچنین وصول انسان به عشق مورد نظر که از سنخ عشق افلاطونی است، احتیاج به آگاهیها و گذشت از هواهای نفسانی و خودگراییها دارد که کمتر کسانی به این امور موفق میشوند. در صورتی که صلح یک پدیده اجتماعی است که بدون آن زندگی در معرض متلاشی شدن قرار میگیرد. ۲. وقتی میگوییم «ما به دنبال صلح هستیم» در حقیقت میگوییم ما به دنبال آن هماهنگی هماهنگیها هستیم که بتواند چهار عنصر دیگر تمدن (حقیقت، زیبایی، تکاپو و هنر) را به هم بپیوندد، تا از این راه خودگرایی ناآرامی را که غالبا آن چهار عنصر به وسیله آن جستوجو شدهاند از ذهن یک انسان متمدن بیرون براند. از این دو نتیجه، درباره تعریف صلح در تمدن، همان مفاهیمی برمیآید که وایتهد متذکر شده است: هماهنگی هماهنگی هایی که تلاطم مخرب را آرام و تمدن را تکمیل می سازد. البته بیانات وایتهد در مورد اثبات اینکه ناآرامی های ناشی از خودگرایی مخرب است و لذا برای بهوجود آمدن و بقای تمدن حتما باید از ایجاد هماهنگی هماهنگی ها که صلح است بهرهبرداری کرد، کافی نیست. یعنی هنوز وایتهد با این مطالب صلح را بهطور جامع و مانع تعریف نکرده است. زیرا برای تحقق بخشیدن به هماهنگی رسمی چهار عنصر تمدن، تعادل وحشت خودگرایان از یکدیگر نیز میتواند چنین کاری را انجام بدهد.