مکتب وقوع جریان غالب شعری در اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم بود که با هدف ایجاد تغییر و نوآوری در فضای ایستای شعری آن دوره مطرح شد. در خصوص بررسی ویژگیها و معرفی آغازگران این مکتب مطالب در تذکرهها به صورت پراکنده وجود دارد. تلاش نگارنده در این مقاله بر آن بوده تا ضمن بررسی نظرگاههای تذکرهنویسان هند و سایر محققان در تعیین آغازگران مکتب وقوع به موضوع سیر و تکوین تاریخی این نظریه خصوصاً شکلگیری اصطلاح وقوع با توجه به ظهور اولیه این واژه در منابع ادبی آن دوره بپردازد.
تازهگویی چیست؟ چگونه رشد کرد و کی به انجام رسید؟ سوالهایی که به پاسخ قطی و قانعکننده آنها دست نمییابیم. عبدالباقی نهاوندی، نویسنده مآثر رحیمی، در کتاب خود دهها بار به ذکر تازهگویی پرداخته ولی مطرح نکرده است که اصل آن چیست؟ شبلی نعمانی، نویسنده بلند آوازه شبهقاره در کتاب معروف شعرالعجم مینویسد: «پس از بابا فغانی طرز خاصی به وجود آمد. عبدالباقی رحیمی که اصلش از ایران است، آن را به تازهگویی تعبیر میکند و قبول دارد که موجد و مخترع آن حکیم ابوالفتح گیلانی بوده است». به گفته خود عبدالباقی نهاوندی: «مستعدان و شعر سنجان این زمان را اعتقاد این است که تازهگویی که در این زمان در میانه شعراء مستحسن است و شیخ فیضی و مولانا عرفی شیرازی و غیره به آن روش حرف ردهاند، به اشاره و تعلیم ایشان (حکیم ابوالفتح گیلانی) بوده است.
مولانا وجیهالدین عبدالله بن محمد لسانی شیرازی(تبریزی) از شاعران پارسیگوی سده ی دهم قمری است. او در شیراز متولد شده و در بغداد و دارالسلطنه تبریز و بدین جهت جمعی وی را تبریزی میدانند. لسانی یکی از شاعران بزرگ و صاحبسبک فارسی سده ی دهم بود. وی از نخستین شاعران سبک هندی است. همچنین گفته میشود کاملترین و زیباترین شهرآشوب زبان فارسی را سرودهاست و در طرح دوباره این قالب نقش اساسی داشته طوری که سرودن ترکیببند یا بندهای کوتاه را نخستین بار به او نسبت دادهاند. تاریخ وفات او سال ۹۴۰ یا ۹۴۱ هجری قمری و محل دفن او مقبرةالشعرای تبریز است. کتاب حاضر مجموعه ای است شامل تعدادی از شهرآشوب های این شاعر که در مضامین مختلف و متعدد، با ذوقی سرشار، درباره ی صنوف و پیشه های گوناگون سروده است. بخشی از ابیات در توصیف اصفهان و نیز پیشه ها و شغل های این شهر است. این کتاب به اهتمام سید علی رضا مجتهدزاده توسط دانشگاه مشهد در سال 1345 و در شهر مشهد منتشر شده است.
مکتب وقوع به لحاظ تحولات سياسي اجتماعي در پيوند با دو دوره تيموري به خصوص در نيمه دوم قرن نهم و دوره صفوي است. اين سبک از اوايل قرن دهم آغاز شد و در اواسط همان قرن رشد کرد و تا ربع اول قرن يازدهم ادامه يافت. درخصوص اشعار مکتب وقوع و تحليل محتواي آن مباحثي پراکنده گفته شده است، اما درمورد خاستگاه جغرافيايي آن، تاجايي که مولفان جستجو کردهاند، هيچ بحث جديي مطرح نشده است. نويسندگان در اين مقاله کوشيدهاند با توجه به حضور پيشاهنگان مکتب وقوع در آذربايجان و متعاقبا تحول در عرصه نقاشي مکتب تبريز، به نقش دارالسلطنه تبريز در پذيرش و بالندگي نگاههاي آفاقي در عرصه هنر و ادبيات بپردازند.