شباهت بین تصوف اسلامی با عرفان دیگر اقوام جهان بیشک درخور توجه بسیار است. در همه جهان گرایش به عرفان خاصیت برخی طبایع و نفوس بوده است و تقریبا هیچ قومی در جهان نیست که نوعی عرفان نزد آنها نتوان یافت. در عصر کنونی نیز چه در اروپا و چه در نقاط دیگر دنیا چهرههایی از عرفان جلوه کرده است که نزدیکی بیشتری با شیوه زندگی و اجتماعات عصر خود دارد؛ از جمله مکتب عرفانی دونخوان که به وسیله جوان سالکی به نام «کارلوس کاستاندا» به دنیا معرفی شده است. سخن درباره کتابهای کاستاندا بسیار است و هر کسی از دریچه ذهن خود با آن برخورد میکند؛ نویسنده در این کتاب به بررسی عرفان در آثار کاستاندا پرداخته است.
کارلوس کاستاندا نویسنده کتابهایی درباره واقعیتی دیگر که خوانندگان بسیار دارد، معمولاً مصاحبه نمیکند، اجازه عکسبرداری نمیدهد و تحت نامی ساختگی و گمنام میان گروهی زندگی میکند که خود را وابسته به فرهنگ سرخپوستی تولتکها میدانند. نویسنده این کتاب گراسیئلا کوروالان که در آمریکا به سر میبرد، موفق شده با کاستاندا در پارکینگ دانشگاه لسآنجلس مصاحبه کند. طبیعی است که این گفتگو در مورد مضمون و شخصیتهای کتابهای کاستاندا، درباره زندگی گذشته و آینده او است.
دین زرتشت از دینهای الهی و توحیدی جهان است که پژوهشگران شرق و غرب آن را تأیید کردهاند. عرفان گوهر دینهای الهی و آینه تمامنمای آن است. این کتاب بر اساس عقیدههای دینی برای آشنایی با عرفان پیش از اسلام فراهم گردیده و تبلوری از جلوههای اشراقی و روحانی آیین باستانی ایران است. کتاب متشکل از دو گفتار است. گفتار نخست به معرفی و کنکاش در اندیشههای عرفانی ایران باستان اختصاص دارد. در گفتار دوم احوال برخی زهدگرایان و عارفمنشان ایران باستان از لابلای تاریخ و اسطوره بیان شده، از جمله ایرج، کیخسرو، لهراسب، رامین، تنسر، اردشیر بابک، ارداویراف، برزویه طبیب، بزرگمهر حکیم، خسرو پرویز.