اصله راوي از رويدادها و شخصيتها و روايتشنو، از متني به متن ديگر متفاوت است و اين فاصله امكان دارد از نظر بُعد زماني، حضور جسماني و عقلاني و اخلاقي و يا عاطفي باشد؛ براي مثال، راويِ خشم و هياهو بدون ترديد از بنجي باهوشتر است. در داستان بچه مردم نوشته جلال آل احمد، هر چه داستان به پيش ميرود، روايت شنو (مخاطب) بيشتر با راوي (زن) مخالفت ميكند. در داستان حضرت يوسف(ع)، شخصيت يوسف از ديگر برادران وارستهتر است. نگارندگان پژوهش حاضر به شيوه توصيفي ـ تحليلي و با بهرهگيري از منابع كتابخانهاي، ضمنِ ادغام مفاهيم و انديشههاي مطرح در رويكردهاي شناختي و زبانشناختي، كوشيدهاند درك و فهم خود را از ماهيت بررسي رابطه راوي با روايتشنو و رويدادها و شخصيتها در ادبيات داستاني با فهرستي محدود (اما دقيق) از متون داستاني ايراني و خارجي نشان دهند. نتايج پژوهش نشان ميدهد كه در علم روايتشناسي و ادبيات داستاني، بين راوي و رويدادها و شخصيتها، از جنبههاي مختلف تفاوت وجود دارد.
کتاب شهرزاد 2 فصل نامه ادبیات داستانی که توسط نشریه داخلی خانه داستان سرو در تابستان 1381 منتشر شده است
گئورگی پلخانف ؛ نظریهپرداز مارکسیست روس، بنیانگذار جنبش مارکسیستی در روسیه و برای سالهای متمادی، نماینده و مدافع اصلی آن بود. او همچنین از بنیانگذاران حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه بود و بعد از انشعاب در حزب، او به مِنشویکها (حزب اقلیت) پیوست، اما همواره سعی در ایجاد اتحاد بین دو حزب داشت. پلخانف معتقد بود که جوامع بشری به ویژه جامعه روسیه برای پیاده کردن موفقیتآمیز مارکسیسم هنوز «نارس» بوده و سرمایهداری باید ابتدا رشد کند تا سوسیالیسم ممکن گردد و از همین رو با دولت شوروی مخالف بود. مهمترین آثار او عبارتند از: «آنارشیسم و سوسیالیسم»، «تاریخ از نگاه یکتاشناسان»، «تاریخ ماتریالیسم»، «حقایق منطقی»، «اهمیت مطالعه تاریخ از نظر تحولات اندیشه»، «نقش فرد در تطور تاریخ» و آخرین تالیف او «مسائل اساسی مارکسیسم».
يکي از مباحث مطرح در نقد روانشناسي «نوستالژي» است. نوستالژي يا غم غربت، در اصطلاح عبارت است از: احساس دلتنگي و حسرت نسبت به گذشتهها و چيزهايي که اکنون از دست رفته و معمولا همراه با حالت حسرت، دلتنگي و درد است. اين مقوله در بيشتر اشعار شاعران فارسي تجلي دارد، اما در شعر معاصر به دلايلي از جمله اوضاع و احوال سياسي و اجتماعي و نيز تغيير زندگي انسانها انعکاس ويژهاي دارد. اين مقاله به طور محوري در پي پاسخ بدين سوالات است: آيا نوستالژي در شعر م. سرشک نمود دارد؟ انواع نوستالژي در شعر م. سرشک کدامند؟ و م. سرشک به کدام يک توجه بيشتري دارد؟ و سوالاتي از اين قبيل. در اين مقاله ابتدا به تعريف و ريشهشناسي واژه نوستالژي در دو دسته: 1. نوستالژي گذشتهگراي فردي 2. نوستالژي گذشتهگراي جمعي توجه شده است. در ذيل هر کدام از اين دو دسته، به مولفههاي متعددي از جمله دوري از وطن، دوري از معشوق، بازگشت به دوران کودکي و جواني و نيز بازگشت به تاريخ و اسطوره پرداخته شده است.