رساله هایی که در این کتاب فراهم آمده اند ، از لحاظ موضوعی مختلفند، اولی مونوگرافی، دومی سفرنامه، و سومی تاریخی و چهارمی مجموعه شعر و نامه است. اما همه اینها به تالش مربوط میشوند و از لحاظ تاریخی به یک دوره هشتاد ساله -از 1240-1320 خورشیدی- تعلق دارند. و به دنبال هم با فاصله زمانی نوشته شده اند و سه عنوان از آنها منابع منحصر به فردی هستند که از گذشتگان به یادگار مانده است. در میان آن سه (جواهرنامه لنکران) هم کهن تر و هم اهمیت ویژه ای دارد. این کتاب تنها منبع شناخته شده ای است که به معرفی مردم نگارانه بخش تجزیه شده تالش اختصاص دارد.
طاهر بدخشی یکی از سیاستمداران نامدار کمونیستها موسس و رهبر (سازمان انقلابی زحمتکشان افغانستان) موسوم به سازا در دو دهه 1350 و 1360 بود. محمد طاهر بدخشی فرزند وکیل محمد ذاکر فرزند میرزا محمد ناصر مغول بیگی به روز دوشنبه هشت عقرب/آبان ۱۳۱۲ خورشیدی در گذر میرشکاران ناحیه سوم شهر فیض آباد مرکز استان بدخشان (افغانستان) در یک خوانواده [اوزبیک] تبار چشم به جهان گشود. از سن شش سالگی تا ده سالگی به عوض مکتب رسمی و دولتی شامل مدرسه اسلامی خرقه مبارک در زادگاهاش گردید و مدت چهارسال در خانه نزد عمه و مادر بزرگش و هم در مدرسه آموزشهای دینی را آموخت. در سال ۱۳۲۳ شامل مدرسه ابتداییه گردید و تا صنف نهم دانش آموز ممتاز آن دبیرستان بود. از صنف هفت به بعد یکی از همکاران قلمی روزنامه بدخشان شد. بعد از فراغت از صنف نهم جهت ادامه آموزش، راه کابل را در پیش گرفت. بعد از ختم لیسه حبیبیه در سال ۱۳۳۶ شانس مشمولیت در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه کابل را کمایی نمود، که در سال دوم شعبه اقتصاد آن به دانشکده مستقل تبدیل شد و بدخشی شامل آن گردید. بدخشی در سال ۱۳۴۰ با اخذ دیپلم از آن دانشکده فارغالتحصیل شد، و بعد از سپری نمودن نیمسال خدمت سربازی به حیث عضوی شعبه ریسرچ تا سال ۱۳۴۶ در دانشگاه کابل ایفای وظیفه نمود، بعداً تا اوایل سال ۱۳۵۷ بحیث کارمند و کارشناس ریاست تألیف و ترجمه در وزارت تعلیم و تربیت به کار ادامه داد. از بهار سال ۱۳۵۷ مدت چند ماه به عنوان رئیس تألیف و ترجمه در آن وزارت با کار و پیکار اجتماعی و سیاسی مشغول بود... بیش از بیست جلد کتاب را به محمدطاهر بدخشی نسبت دادهاند که تا هنوز اینکتابها در دسترس خوانندگان قرار نگرفتهاست و عدهای این نوشتهها را خیالی میدانند. علاوه برآنها بدخشی در حدود یک صد مقاله در روزنامههای اتحاد بغلان، فاریاب، بدخشان، انیس، افکار نو، پیام وجدان و مجلات کابل (ژوندون، برگ سبز، آریانا و غیره) به اسم خود و به نامهای مستعار چون ابوذر ویسی منتشر نمودهاست
به مناسبت وفات سیدحسن تقی زاده یادنامه ای منتشر شده است با مقاله ای از سناتور دکتر شفق.عنوان مقاله عبارتست از: تقی زاده و مشروطیت. این یادنامه در سال 1349 منتشر شده است
از مجموعه حاضر، شرح حال 61تن از علما، شعرا، مشایخ منتسب به((تالش)) از زمانهای قدیم تا دوران معاصر، به استناد منابع و متون تاریخی، ادبی و دینی گرد آمده که برخی از آنها عبارتاند از :((اشرف کرگانرودی))، ((اشجعالدوله اسالمی))، ((بابا روشندهی))، ((جمالالدین گیلانی))، ((شیخ زاهدگیلانی))، ((سلمان پاشا ساسانی))، ((شرفشاه دولایی))، ((صارمالسلطنه))، ((عبدالقادر گیلانی))، ((فتحعلیخان فومنی))، ((کمالالدین نقشبندی))، ((محمدباقر شفتی))، ((میرمصطفیخان))، ((میرزا ابراهیم)) و ((یونسخان)) .صفحات پایانی کتاب به فهرست منابع و ماخذ اختصاص دارد .
منطقه قومی تالش که یکی از نواحی ایرانی محل سکونت قوم تالش است با مساحتی حدود ۲۳۷۳ کیلومتر مربع که در شمال غرب گیلان قرار دارد، یک سوم خاک استان گیلان را تشکیل میدهد. به استناد منابع و شواهد بسیار، تالشها بازمانده کادوسیان باستان و از همسایگان دیرین قوم گیل میباشند. منطقه تالش جنوبی از غرب به استان اردبیل از شمال به آستارا و از جنوب به رودبار و از شرق به دریای خزر و انزلی محدود شده و شامل شهرهای آستارا، لوندویل، چوبر، حویق، لیسار، هشتپر، اسالم، پره سر، رضوانشهر، ماسال و شاندرمن و در استان اردبیل نیز در برخی مناطق شهرستان نمین مانند بخش عنبران و بخش ویلکیج و همچنین بخش خورش رستم و بخش شاهرود در شهرستان خلخال مردم تالش هستند و به زبان تالشی سخن میگویند. تالش، سرزمینی که در روزگاران کهن به منطقه وسیعی گفته میشد که از شمال با آلبانیای قفقاز، از شرق به دریای کاسپی و از جنوب به اسپیهرو یا سپیدرود و از آن به حدود مارلیک یا عمارلوی کنونی میرسید و از غرب نیز رشته کوههای تالش را دربر میگرفت. تالش (کادوسیه) از زمان مادها و در زمان هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان، همواره بخش جداییناپذیر ایران بود. تالشها (کادوسیان) همواره یکی از اصلیترین بخشهای ارتش ایران را تشکیل میدادند. تالشها در نیمه دوم قرن هجدهم بعد از کشته شدن نادرشاه و آغاز هرج و مرج در ایران خودمختاری درونی خود را به دست آوردند و حکومت خوانین تالش را تأسیس کردند و شهر لنکران را به عنوان پایتخت خود انتخاب نمودند. پس از ظهور آغامحمدخان قاجار این خودمختاری از میان رفت. ناگفته نماند که لنکران از دیرباز تا کنون مرکز سکونت تالشها بهشمار میرود. در سال ۱۸۱۳ میلادی با امضای عهدنامه گلستان بخشی از تالش به روسیه پیوست و در سال ۱۸۲۸ میلادی با امضای عهدنامه ترکمن چای این پیوند تصویب و تثبیت گردید و تالشها به دو قسمت تقسیم شدند. یک قسمت آن تحت سلطه روسیه و بخش دیگر آن تحت حاکمیت دولت ایران قرار گرفت.