امیر معزی از شاعران بزرگ و مشهور خراسان است که به ادب عربی ارادت میورزید؛ به همین دلیل بسیاری از مضامین شعری خود را چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم از طریق شاعران پیش از خود، از ادب عرب اخذ کرده و در تعدادی از قصاید خود، طرح کلی و ساختار عمومی و مضامین و تصاویر شعری قصاید عربی جاهلی را رعایت کرده است. هدف مقاله حاضر، این است که با بررسی دو قصیده و ابیاتی چند از دیگر قصاید امیر معزی، تأثیرپذیری او را از معلقه امرؤ القیس و مضامین و مفاهیم و تصاویر شعری او نشان دهد.
مشارب الاذواق شرح قصیده خمریه ابن فارض مصری است در بیان محبّت، از عارف کبیر قرن هشتم هجری امیر سید علی همدانی ملقب به علی ثانی با مقدمه و تصحیح محمد خواجوی به زبان فارسی. ابن فارض را قصیدهای است تائیه به نام نظم السلوک که در آن از علوم دینی و معارف الهی و سیر و سلوک و ذوق خود و کاملان اولیاء و بزرگان عرفا فراوان گرد آمده است. آن قصیده 765 بیت است. ابن فارض در آن قصیده عشقش را به جمال محبوب بیان کرده است. بر آن قصیده، شرحهای گوناگون فارسی و عربی نوشته شده است؛ مشارق الدراری به زبان فارسی و منتهی المدارک به عربی از سعیدالدین فرغانی، کشف الوجوه الغر لمعانی نظم الدّرّ عزدالدین محمود کاشانی معروف به شرح شیخ عبدالرزاق کاشانی، شرح رکنالدین شیرازی و دو شرح دیگر از شاگردان سعیدالدین فرغانی از جمله این شروح هستند. اما قصیده میمیه خمریه وی از قصاید مشهور خمریات است که در کتابها و سخنان بزرگان متداول و مشهور است و بر آن شروحی نوشته شده که مشهورترین و بلکه برترین و نخستین آنها به فارسی مشارب الاذواق امیر سید علی همدانی و دیگری لوامع ملا عبدالرحمن جامی است. امیر سید علی همدانی مشارب الاذواق را در شرح الفاظ و عبارات و کشف رموز و اشارت این قصیده نوشته شده و در آن شراب محبت را که مطلوب نهایی است، به عالیترین اسلوب و زیباترین نظم بیان داشته است.
کسانی که در ادب فارسی از روی صدق و تانی و نه از سر هوی و تمنی، تاملی مستمر و بی وقفه به منظور کشف اصول و موازین حاکم بر ادب و فرهنگ ایران داشته اند، نیک می دانند که از جمله مظاهر توانایی شگفت آور سخن سرایان بزرگ و افسونگر فارسی زبان، آنست که با قدرت استفاده از قانون تجرید و تعمیم ذهن خلاق و آفرینشگر خویش، بخوبی توانسته اند با رویت مناظر در صحنه حیات و اندیشه در کار روزگار و ژرفکاوی در پدیده های گیتی و ترکیب آن ها با یادها و خاطره ها و خوانده ها و شنیده ها و در یک کلام دانسته ها آمیزه ای از عبرت و حکمت پرداخته و با عرضه دستاوردهای تامل و تجربه در قالب سخنان منظوم و منثور خوانندگان آثار خویش را از چشمه سار زلال ذوق سلیم خود سیراب ساخته و قریحه جمال پرست آن ها را نوازش داده، آدمیان را از زادگان طبع جویای کمال خویش برخوردار و کامیاب گردانند...
این کتاب با عنوان بدیع (بر بنیاد آثار سعدی) از سه بخش مجزّا تشکیل شده است که عبارتند از: بخش اول؛ شامل بدیع لفظی که در این بخش سی و هفت آرایه بدیعی لفظی آمده است. بخش دوم؛ بدیع معنوی که در این بخش چهل و شش صنایع بدیعی معنوی آمده است. بخش سوم؛ تکمله: با توجه به اینکه بعضی از صنایع بدیعی در آثار سعدی به کار نرفته لذا برای کامل شدن آرایه های بدیعی کتاب چند آرایه بدیعی در بخش سوم با عناوین: تشریح-توجیه (محتمل الضّدّین)-توشیح-حذف-لغز-مادّه تاریخ-و معمّا آمده است.
منوچهری دامغانی از جمله شاعران طراز اول ایران در نیمه اول قرن پنجم هجری است. او بر ادب عربی و اشعار شاعران عرب و بر احوال و آثار شاعران پارسی احاطه داشت و نیز بر علوم دینی و ادب و طب و نجوم واقف بود. منوچهری به اظهار علم و فضل در شعر، اصرار داشت؛ از این رو نام بسیاری از شاعران پارسی و تازی و اصطلاحات مهجور عربی را استعمال کرده، اما هیچ یک از اینها از جذابیت شعر او نکاسته است. تشبیهات وی بدیع و زیباست و او مبتکر قالب شعری مسمط است. هدف مقاله، این است که با بررسی سه قصیده و ابیاتی چند از دیگر قصاید دیوان منوچهری، تاثیرپذیری او را از معلقه امروالقیس و مضامین و مفاهیم شعری او نشان دهد.