داستانهای شاهنامه هر یک از دیگری شیرینتر و دلنشینتر و شورانگیزتر است. داستان «بهرام آرزو» که برگی از سرگذشت زندگی پرشکوه و جلال بهرام گور ـ شاهنشاه دادگر و خوشگذران ساسانی ـ است با وجود کوتاهی یکی از داستانهای بسیار زیبا و دلنشین شاهنامه است و همچون آینه زدودهای است که میتوان چهره ایران و ایرانی را با صفات آزادهمنشی، مهماننوازی، میهنپرستی، شاهدوستی، شادیپروری، مهرورزی، دادپروری در آن دید. در این داستان استاد توس پرده از یک گوشه از زندگی رامشگرانه و شادمانه بهرام برمیدارد و چگونگی خواستگاری از آرزو دختر ماهیار گوهرفروش را با بیانی سحرآفرین و حکیمانه شرح میدهد. در این کتاب این داستان با شرح واژهها و کنایهها و اصطلاحهای دشوار و پیوست و یادداشتهایی درباره آن آورده شده است.
این مجموعه شامل تمام شاهنامه است که برای راحتی خوانندگان جوان که به تاریخ و تمدن کشور خود علاقه دارند و می خواهند با شاهنامه آشنا شوند، به نثر ساده برگردانده شده و در سه بخش شامل: 1. بخش اساطیر 2. بخش پهلوانی 3. بخش تاریخی تنظیم شده است. بخش اساطیر از پادشاهی کیومرث شروع شده و تا مرگ فریدون ادامه دارد. بخش پهلوانی از پادشاهی منوچهر و ظهور خاندان سام شروع می شود و تا مرگ رستم و فرزندش فرامرز ادامه دارد و بخش تاریخی که با پادشاهی بهمن فرزند اسفندیار شروع شده تا مرگ یزدگرد و تسلط عربها بر ایران ادامه می یابد.
این کتاب دارای چهار فصل و مجموعا دربرگیرنده زندگی و آثار ۲۲۷ نفر از پارسی سرایان قفقاز است. هر فصل به شاعران یک منطقه قفقاز (آران، ارمنستان، داغستان، گرجستان) اختصاص یافته است. نخستین شاعری که زندگی و احوالش در این مجموعه معرفی شده، «ابوالعلای گنجه ای» متوفی به سال ۵۵۴ ه.ق و آخرین آنها، «ناظم ایروانی» متولد سال ۱۳۴۲ ه. ق است. در پایان کتاب نیز فهرست ماخذ و منابع به ترتیب الفبایی تخلص یا نام مولفان آمده است.
نگارنده به سبب وابستگی و دلبستگی به زبان شیرین فارسی از دیرباز به گردآوری نامهای زیبای ایرانی و بررسی در بنیاد و تاریخچه و معنی آنها می پرداخت و بر آن بود که به پیروی از "یوستی" دانشمند آلمانی همه نامهای ایرانی را با ذکر ریشه و بنیاد و تاریخ هر نام در کتابی کلان به آستان هم میهنان تقدیم دارد
مولانا شمسالدین یا کمالالدین محمد وحشیبافقی یکی از شاعران نامدار سده دهم ایران است که در سال ۹۳۹ هجری قمری در شهر بافق چشم به جهان گشود. دوران زندگی او با پادشاهی شاه تهماسب صفوی و شاه اسماعیل دوم و شاه محمد خدابنده همزمان بود. وی تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاهش سپری نمود. وحشی در جوانی به یزد رفت و از دانشمندان و سخنگویان آن شهر کسب فیض کرد و پس از چند سال به کاشان عزیمت نمود و شغل مکتبداری را برگزید. وی پس از روزگاری اقامت در کاشان و سفر به بندر هرمز و هندوستان، در اواسط عمر به یزد بازگشت و تا پایان عمر (سال ۹۹۱ هجری قمری) در این شهر زندگی کرد. او از شعرای فضیلتگستر بود و در غزل و مثنوی یگانه دهر بود و کتاب فرهاد و شیرین که از نتایج طبعش در رشته نظم کشیده، بین الجمهور مشهور و ابیات بلند و شیرین و معانی رنگین بلاغت آیین مندرج است و ابیات بلند شاعرانه در آن کتاب بسیار.