این کتاب گزارشان دوره محمد زائی و یک قسمت قابل توجه از تاریخ معاصر افغانستان را روایت میکند. در این اثر نویسنده کوشیده تا علل و چگونگی امپراطوری درخشان محمدزایی و آغاز خانه جنگی و رجعت ملوک الطوایفی را در افغانستان با دسایس خارجی و مقاصدی که تعقیب میکردند و بالاخره نهضت سلاله محمد زائی و پیشرفت تدریجی ایشان را با پیدایش تماس مستقیم بین افغانستان و ممالک بزرگ اروپایی و تصادماتی که از اثر رقابتشان بین افغانستان و ممالک مزبور واقع شد و در نتیجه سلطنت موجود در افغانستان تأسیس گردید، مورد مطالعه قرار دهد.
هزارهها یکی از چند گروه قومی ساکن افغانستان هستند. اگرچه از گذشتههای دور اکثریت آنان در افغانستان مرکزی موسوم به «هزارهجات» به سر میبردهاند، اما امروزه ممکن است این مردم در تمام مناطق این کشور یافت شوند. اکثریت هزارهها مسلمان شیعه هستند. زبان آنها فارسی است که با گویش «هزارگی» به کار میرود. این کتاب از اولین بررسیهای جدی درباره هزارههای افغانستان و مقدمهای بر هزارهشناسی است. کتاب در نه فصل آورده شده که هر کدام جنبهای از مسائل جامعه هزاره را دربر میگیرد.
قبایل پشتون سرحدات افغانستان از قبایل داخلی و قبایل به اصطلاح سدحد آزاد متشکلاند. نویسنده در این کتاب درباره برخی از خصوصیات قبایل پشتون و واکنش آنها در برابر انقلاب ثور و همچنین درباره سیاست حزب دمکراتیک خلق افغانستان و دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان در برابر قبایل توضیحاتی ارائه داده است.
نویسنده در مقدمه کتاب خود به شخصیت سیدجمال و سجایا و اندیشههای او پرداخته و همچنین برخی از دیدگاههای معاصرین سیدجمال را آورده است. بخش اول کتاب خود را به حضور سید در افغانستان اختصاص داده و در بخش دوم حضور سیدجمال در کشورهای مصر، هند، پاریس، لندن، روسیه، ایران و ترکیه را بررسی کرده است. در پایان نیز به درگذشت سیدجمال پرداخته است. نویسنده در این کتاب باور دارد که سیدجمال برخلاف نظر اکثریت افغانی است و برای این نظریه خود دلایلی را ذکر کرده است.