در این مقاله دو نمونه از ساختهای نحوی زند اوستا بررسی شده است. نخست ساخت نحوی ایکه صفت مفعولی آینده مختوم به -iia- از اوستا به آن ترجمه شده و ظاهراً در آثار فارسی میانه زردشتی باقی نمانده و دربردارنده همان مفهوم صفت مفعولی آینده در اوستا است؛ سپس ساخت نحویای بررسی میگردد که افعال ساخته شده بر ماده تشدیدی بدان ترجمه میشوند و به آثار فارسی میانه زردشتی راه یافته است. مفهوم این ساخت نحوی مطابق با مفهوم مفعول مطلق تأکیدی در زبان عربی است.
این کتاب دومین کتاب از سلسله کتب طرح دستور زبان فارسی دکتر معین است. استاد معین از سال 1331 شمسی به تدوین یادداشتهای دستوری خود پرداخت و این مباحث را با عنوان «طرح دستور زبان فارسی» به زیور طبع آراست. این رسائل به روش استقرا تدوین شده و در آن شاهد مثالها از قدما و معاصران، زبان ادبی و عامیانه برگزیده شده و تنها، دستور زبان نیست بلکه شامل نکات دستور تطبیقی، تاریخچه دستور، تحولات زبان و نکات املایی و انشایی است. در این کتاب به مبحث اسم مصدر و حاصل مصدر پرداخته شده و نظرات و یادداشتهای معاصران و قدما، فارسی زبانان و زبانهای دیگر نیز در نظر گرفته شده که به عرض چند استاد فاضل رسیده و نظرات ایشان با ذکر نامشان آورده شده است. مقدمه، اسم مصدر، اسم مصدر شینی، اسم مصدر مرخم، اسم مصدر «هایی»، اسم مصدر «آری»، اسم مصدر «یایی»، اسم مصدر مختوم به «مان و ا»، مصدر مرخم، نقد اقوال نویسندگان راجع به علائم دیگر اسم مصدر، «ی» حاصل مصدر، ساختمان، ملاحظات درباره «ی»، حاصل مصدر مختوم به «ِیا»، «یت»، جمع حاصل مصدر و اسمهای مختوم به «ا» مباحث این کتاب را تشکیل می دهد.
با نگاهي به مقوله مفعولهاي پنجگانه در زبان عربي ميبينيم كه دو نوعِ اين مفعولها يعني مفعول به و مفعول فيه (ظرف زمان و مكان) در زبان فارسي معادلهايي به همين نام دارند. ولي سه نوع ديگر مفعول، به عنوان يك نقش نحوي در زبان فارسي شناخته شده نيست. درباره اينكه اين نقشها در زبان فارسي وجود دارد يا نه، تحقيقات چنداني صورت نگرفته است؛ نظر به اينكه زبان عر بي و فارسي از يك خانواده نيستند تا در حوزه تطبيق بگنجند، بررسي اين مباحث ، در اين دو زبان در حوزه «زبانشناسي مقابلهاي» صورت ميگيرد. با توجه به قرابت بسيار زياد بين دو زبان كه با نگاهي به دستورهاي سنتي نوشته شده فارسي در مقولههاي صرفي، نحوي و نامگذاري اصطلاحات دستوري به آساني قابل دريافت است، اين مقاله ميكوشد به بحث در مفعولهاي مطلق، له و معه كه برابر نهادهاي آنها در فارسي انجام نشده است، بپردازد و براي اين نقشها معادلي در زبان فارسي بيابد و مساله تفاوت ميان نقشهاي مذكور در نحو فارسي و عربي را مورد بررسي قرار دهد. سپس با ارائه شواهدي از متون نظم ونثر فارسي، و بازنمايي تفاوتهاي آنها در دو زبان، براي معادلهاي فارسي نامها و اصطلاحاتي درخور وضع كند. شايان ذكر است اين نامگذاري متاثر از زبان عربي است.
کتاب ارزشمند ” ماتیکان یوشت فریان”، از شگرفترین و دلچسب ترین یادگارهای نیاکان ماست که به زبان فارسی میانه و در زمان کشورداری ساسانیان نوشته شده است. “یوشت”، پسر یا شاید از نوادگان “فریان” بود. فریان همان بزرگمردیست که به “زرتشت”، پیامبر ایران باستان؛ یاوری هایی داده و زرتشت در ” گاتهای جاودانه خویش از او نام برده و از خداوند خواهان برکت و بزرگی این شخص و بازماندگان او شده است. داستان چنین است که جادوگری به نام “اخت” به شهر “پرسش گزاران” آمده و کوشش میکند تا این شهر را نابود کند. اما از آنجا که این شهر (شاید بخاطر دعای زرتشت برای خاندان فریان تحت حمایت فر ایزدی و فرشتگان خداست، هیچ نیرویی توان نابودی آن را ندارد مگر نیروی نادانی و نبود دانش. اخت با این آگاهی وارد شهر شده و از داناترین جوان شهر که یوشت فرزند (یا نواده) فریان است، سی و سه پرسش را مطرح میکند. کافیست که یوشت تنها یکی از آن پرسشهای شگفت انگیز را نتواند پاسخ دهد تا فره از شهر دور شده و اخت با یاری سپاهیانش شهر را به نابودی بکشاند. این پرسشها گاه فلسفی، گاه زرتشتی، گاه از گروه اندرز و اخلاقی، گاه از اطلاعات عمومی، گاه از علوم فیزیک و ریاضی و گاه پرسشهایی بچه گانه است. با پیروزی یوشت بر اخت، یوشت جاودانه شده و در روایات بعدی ایرانیان از او به عنوان یکی از یاوران سوشیانت (منجی) در آخرالزمان نام برده می شود. این ماجرا هشتاد سال پس از مرگ زرتشت روی میدهد…
جمشيد شخصيتي اسطورهاي است که به دليل ارتکاب به گناهي که ماهيت آن دقيقا مشخص نيست در بيشتر روايات ايراني، قدرت، پادشاهي، فره و جاودانگي خويش را از دست ميدهد، در جهان سرگردان و سرانجام بوسيله ضحاک ديو کشته ميشود. در منابع آمده است که فرمانروايي جم عموما دوراني به شمار ميرفته که در آن سعادتي مطلق عاري از آميختگي حکمفرما بوده است، اما اين شکوه و قدرت جاويد بر اثر ارتکاب به گناه ناگهان از بين ميرود و چهره درخشان جمشيد که به عنوان يکي از بهترين پادشاهان اساطيري قلمداد شده بود، تاريک ميگردد و دوران طلايي فرمانروايي اش به پايان ميرسد. روايات به جا مانده از سرانجام او و علت هبوطش تصويرهاي بسيار متفاوتي از او ارائه ميدهد. در يک روايت او و خاندانش يزدان پرست معرفي ميشوند و در روايتهاي ديگر پادشاهي کامجو و نافرمان؛ که گناه او دو گونه است: يکي خوردن و خوراندن گوشت و ديگري ادعاي خدايي و سرکشي از بندگي اورمزد. در اين مقاله سعي شده است تا گوشههاي تاريک سرانجام اين پادشاه آرماني کهن بازسازي شود و روايتها در منابع گوناگون با يکديگر مقايسه و بررسي شود و ريشه اين تفاوتها به دست بيايد. همچنين اين مساله که آيا حقيقتا جمشيد مرتکب گناه شده است نيز به چالش کشيده شود و با کنار هم گذاشتن روايات منابع و نظرات گوناگون به بررسي آن پرداخته ميشود.