عنصر خیال در شعر بسیار مهم است؛ اگر چه برخی از ناقدان، قید خیال را در شعر زاید میدانند و میگویند هر شعر علاوه بر دارابودن وزن و آرایه، خیالانگیز نیز هست. سبک هندی بیانگر واقعی اشعار خیالانگیز است و شاعران هندی، به ویژه بیدل، در این خصوص نیک درخشیدهاند. باریکاندیشی، خیالانگیزی، به کارگیری ترکیبات نو، تشخیص بخشیدن به چیزهای بیجان، بهرهگیری از نمادها و تلمیحات، استفاده از شیوههای شاعران گذشته، سادگی بیان و تازگی زبان شعری، توصیف طبیعت، بازی با کلمات و تکرار قافیه، بسامدها، حسآمیزی، تناقض، (پارادوکس) و عرفان از ویژگیهای شعر بیدل است.
سرودههاي قيصر امين پور كه در هشت مجموعه شعري گردآمدهاند، سرودههايي زنده، جاندار و پويا هستند. سرودههايي كه عناصر طبيعت در آنها، زبان به گفتگو باز ميكنند؛ صفات يا حالات انساني به اشيا، پديدههاي طبيعت و مفاهيم انتزاعي رسوخ ميكنند و به گونهاي هم زاد و هم نفس با انسان، ظهوري تشخيص مآبانه دارند. تشخيص يا جاندارپنداري به نوعي با تفكر «كودک پيش عملياتي» هماهنگي دارد. اگر كودک در سنين قبل از هفت سالگي همه چيز را جاندار ميپندارد، در اينجا شاعر در شعر به كودكي خود بازگشت ميكند و تجلي اين بازگشت گاهي به صورت جاندارپنداري يا تشخيص ( personification) متجلي ميشود. نويسندگان اين مقاله با بررسي آرايه تشخيص در سرودههاي قيصر امين پور به اين نتايج دست يافتهاند: 1. يكي از پر كاربردترين آرايهها در سرودههاي قيصر امين پور، آرايه تشخيص است. 2. آرايه تشخيص در سرودههاي قيصر امين پور، بيشتر با آرايه مراعات نظير همراه ميشود. 3. در دو دفتر شعري «به قول پرستو» و «مثل چشمه، مثل رود» شاعر از زندهشدن طبيعت در بهار بهره ميگيرد تا اين ويژگي را به پديدههاي طبيعت نسبت دهد. 4. دو مجموعه شعري «گلها همه آفتاب گردانند» و «تنفس صبح» بيشترين موارد آرايه تشخيص را به خود اختصاص دادهاند. 5. از ميان پديدههاي طبيعت؛ زمين، آسمان و باد؛ و از ميان مفاهيم انتزاعي؛ دل و عشق بيشترين موارد آرايه تشخيص را دارا هستند.
صورخيال، بيان غيرمستقيم معناي پوشيده، در پس کلمات است و شاعران برجسته، به ارزش تصويرپردازي بجا، بموقع و به اقتضاي کلام آگاهاند. آثار سيدحسن حسيني، از نظر صورخيال بسيار غني است. در اين مقاله کوشش شده است، صورخيال در مجموعههاي شاعر، بر اساس عناصري چون، تشبيه، استعاره، نماد، کنايه، مجاز، پارادوکس و حساميزي مورد تحليل و بررسي قرار گيرد. در حوزه تشبيهات، در آثار سيدحسن حسيني، تشبيه مفصل و بليغ و تشبيهات حسي به حسي بسامد بيشتري دارند. از نظر موضوع، مشبه اغلب خود شاعر، قهرمان شاعر و عناصر انتزاعي است و به لحاظ مشبه به، غالبا از عناصر طبيعي، اشيا، حيوانات، عناصر ديني و ملي و بندرت عناصر انتزاعي استفاده شده است. از انواع استعاره، نوع مصرحه و استعاره مکنيه هر دو بسامد بالايي دارد و در تشخيص نيز شاعر به مفاهيم متنوعي توجه نشان داده و در سطح گستردهاي از آن استفاده کرده است. عناصر سازنده خيال او به لحاظ مستعارمنه عمده عناصر طبيعي، اشيا و جانداران ميباشند و عناصر سازنده خيال به لحاظ مستعارله را تصاوير مربوط به معبود ازلي، شاعر و خصوصيات وي، دين و پيامبر و اهل بيت و تصاوير مرتبط با انقلاب و جنگ و شهيدان تشکيل ميدهند. شاعر در همه آثارش از اسناد مجازي بوفور بهره ميگيرد. در بخش نماد، سيدحسن حسيني، از سه خاستگاه نماد، يعني طبيعت، آيينهاي ملي و اساطيري و دين و مذهب و بيش از همه از طبيعت براي ارائه تصاوير و بيان احساسات خود استفاده کرده است. نمادهاي به کار گرفته شده در اشعار او عمده نمادهاي قراردادي و مرسوماند. کاربرد عناصر طبيعت در مقام نماد منجر به شکلگيري سمبوليم اجتماعي در آثار او شده است. کنايههاي موجود در آثار شاعر به لحاظ مکني عنه، کنايههاي فعلي و به لحاظ وضوح و خفا، تقريبا تمامي آنها از نوع ايما است. مجاز به علاقههاي مختلف در اشعار او به کار رفته که مجاز به علاقه آليه و لازميه نسبت به انواع ديگر بيشتر به چشم ميخورد. پارادوکسها به دو صورت بياني و اسنادي آمده که تعداد آنها در حد متوسط قرار دارد. در مورد حساميزي نيز، گاهي دو حس ظاهري به يکديگر نسبت داده شده و گاهي يک حس ظاهري به يک امر ذهني که نوع اول بسامد بيشتري دارد.
حوزه معنایی ابیات عربی در زبان فارسی بسیار گسترده است؛ زیرا هر شاعر یا نویسندهای به تناسب موضوعی که درباره آن سخن گفته، از این ابیات به عنوان شاهد و مثال بهره جسته است که مهمترین مضامین آنها به این قرار است: مسائل اجتماعی، عقاید عرفانی، غنایی و موضوعات اخلاقی. در این کتاب ابیات عربی در متون کهن ادب فارسی تا قرن هفتم آورده شده که شامل این موارد میشود: استخراج، ترجمه، اعرابگذاری، ارجاع منابع فارسی و عربی، ذکر نام بسیاری از شاعران عرب و برخی توضیحات لازم.
اتحاد و همدلي به معناي بشردوستي و گسترش پيوندهاي عميق انساني، از جمله مباحثي است که گستره زبان و ادب فارسي را به خود اختصاص داده و در اشعار بسياري از شعراي نامدار، در نهايت انسجام و شيوايي، بيان گرديده است. صائب از جمله شاعراني است که با توجه به اهميت انسان، ارزش و کرامت او، به بررسي يکي از بزرگترين نيازهاي وي، يعني اتحاد و همبستگي ميپردازد و به اين امر واقف ميکند که آرامش حقيقي از آن کسي است که نواي احسان و ياري به همنوع را سر دهد و به مهر و دوستي بينديشد. شاعر براي دستيابي به اين هدف، همگان را به پاسداشت ارزشها و رفتارهاي اخلاقي همچون: عشق و نوع دوستي، صبر و بردباري، گرايش به فطرت انساني، تعقل و دورانديشي، خوشخلقي، همدلي و همزباني، احسان و بخشندگي، خدمت به همنوع و گفتگوي منطقي و پرهيز از صفات ناپسند انساني چون: حرص و خودخواهي، کبر و نخوت، ستم و بيعدالتي، تنگ خلقي، عيبجويي، تجملگرايي و سخنان زشت و ناروا فرا ميخواند. وي به همه اديان و مذاهب با ديده احترام مينگرد و آنان را به تساهل و پرهيز از هرگونه خودخواهي، ظاهربيني، دوبيني و کجانديشي دعوت ميکند و آن را عاملي براي اتحاد و همبستگي جهاني بر ميشمارد، چراکه احترام به اديان و مذاهب، از يک سو، به بسياري از کشتارها و جنگهاي ديني و مذهبي پايان ميدهد و از سوي ديگر، زمينهساز دوستي و همياري در پيشبرد هدفهاي انسان دوستانه خواهد بود.