در این کتاب که مروری کوتاه بر تاریخچه شهربانی و رویدادهای سیاسی ایران از کودتای 1299 تا شهریور 1320 میباشد، بخش ظریفی از تاریخ معاصر کشورمان مورد بررسی قرار گرفته است. در این دوره شهربانی ایران صورت کلی داشته است یا به دیگر سخن شهربانیهای مراکز استان و شهرستانهای مستقل تابع رئیس کل شهربانی کشور بودهاند و حال آنکه در دوران قاجاریه شهربانیهای کرسی ایالات چهارگانه کشور توسط یک «فرمانفرما» اداره میشد و میان «نظمیه کرسی ایالات» یعنی شهربانیهای استانها و «نظمیه دارالخلافه تهران» یعنی شهربانی پایتخت هیچ تابعیتی وجود نداشت.
موسسه امیدوار است با انتشار این مجموعه در نهایت بتواند در ارج نهادن به سند و اشاعه فرهنگ مستندگویی در تاریخ تلاشی درخور نموده و در این راه بخشی از سوالات و خواسته های وسیع ملتی بزرگ را پاسخ دهد و به همراه سایر فعالیتهای تحقیقاتی و انتشاراتی مصمم است به منظور نشر آثار فرهنگی و تاریخی با بهره جویی از مجموعه اسناد و مدارک خود دست به انتشار سلسله کتابهایی با عنوان تاریخ معاصر ایران بزند و در این راه به توکل الهی و یارای استادان و محققان و اهل علم امید بسته است.
اسناد کتاب حاضر بیانگر جو محدود و بسته حاکم بر مطبوعات و احزاب دوره رضاشاه است، متعلق به بایگانی وزارت دربار و ریاست وزرای دوره پهلوی اول است. قسمت اول اسناد این کتاب به مطبوعات و قسمت دوم به احزاب اختصاص داده شده است. در قسمت مطبوعات بخش اول اسناد عمدتا شامل مکاتبات مدیران مطبوعات با عبدالحسین تیمورتاش وزیر دربار رضاشاه در خصوص درخواست رفع سانسور یا توقیف از نشریه خود و یا ابراز وفاداری نسبت به دستگاه حاکمه است. بخش دوم مربوط به انتشار روزنامه های پیکار و نهضت در برلن و اقدامات دولت ایران در جلوگیری از انتشار این روزنامه ها و ممانعت از ورود نسخ آن ها به ایران و سایر کشورهاست. قسمت احزاب نیز که بخشی کوچک از اسناد این مجموعه را به خود اختصاص داده، دربرگیرنده اسناد وزارت دربار در فاصله سال های 1304 تا 1311 ه.ش است.
در دوره رضا شاه، فعالیتهای مضره (فعالیتهای خرابکارانه و به هم زننده نظم و امنیت کشور) مورد رسیدگی قرار گرفت . نظمیه با تمام توان خود به انجام این وظیفه پرداخت و در زمان ریاست سرپاس مختاری این مهم حتی به درون خانوادهها نیز راه یافت. با قدرت یافتن رضا شاه و تثبیت پایههای رژیم دیکتاتوری او، قدرت نظمیه نیز افزایش یافت. رضا شاه و اطرافیان او نظمیه را جهت برقراری نظم و امنیت و سرکوب مخالفان و به اصطلاح جلوگیری از جنایات و تعدیات و دسیسههای عمال بیگانه و در واقع برای حفظ رژیم دیکتاتوری لازم و ضروری میدانستند و به همین دلیل در حفظ و تقویت آن میکوشیدند. یکی از ارکان نظمیه در زمان رضا شاه «دایره سیاسی» بود که همان شعبه پلیس مخفی دوره سوئدیها (در زمان وزارت جنگ رضا خان) است. این دایره مستقیماً زیر نظر رییس کل نظمیه اداره میشد.علاوه بر نظمیه و دایره سیاسی آن، در ارتش رکن 2 ، وظیفه اطلاعات و ضد اطلاعات را بر عهده داشت. رکن 2، اطلاعات را از کشورهای مورد نظر به وسیله وابستههای نظامی دریافت میکرد. در لشکرها نیز رکن 2 وجود داشت که به فرمانده لشکر گزارش میدادند نه به رکن2. در هنگها هم یک افسر وجود داشت که وظیفه رکن 2 را انجام میداد ولی به این نام خوانده نمیشد و جزء افسران هنگ به شمار میآمد.در آن زمان، رییس رکن 2 ستاد ارتش مهمترین مقام اطلاعاتی کشور به شمار میرفت و از نظر اطلاعات نظامی و حتی غیرنظامی برجسته و یکه تاز بود. اما با وجود این نیروهای اطلاعاتی و امنیتی و گسترش جو وحشت ناشی از اقدامات شهربانی در مسائل اطلاعاتی در جامعه، نقش اصلی را اطلاعات انگلیسیها ایفا میکرد که به قول فردوست در موارد مهم به رضا شاه کمک میکردند. با برکناری رضا شاه و محاکمه مختاری و نیز تبلیغاتی که علیه شهربانی راه افتاد، شهربانی قدرت و اعتبار پیشین خود را از دست داد. رؤسای شهربانی در سالهای بعد از شهریور 1320، هم به دلیل برقراری حکومت نظامی که قسمت اعظم اختیارات شهربانی را به خود اختصاص داده بود و هم به سبب حالت انفعالی که در افسران و مأموران شهربانی به وجود آمده بود، قدرت و اختیار زیادی نداشتند. آخرین رییس نظمیه قبل از کودتای 28 مرداد 1332 که در دوران مصدق نقش سیاسی مهمی ایفا کرد، سرتیپ افشار طوس بود که روز اول اردیبهشت 1332 با توطئه مخالفان مصدق ربوده و به قتل رسید. در این کتاب که مروری کوتاه بر تاریخچه شهربانی و رویدادهای سیاسی ایران از کودتای ۱۲۹۹ تا شهریور ۱۳۲۰ میباشد، بخش ظریفی از تاریخ معاصر کشورمان مورد بررسی قرار گرفته است. در این دوره شهربانی ایران صورت کلی داشته است یا به دیگر سخن شهربانیهای مراکز استان و شهرستانهای مستقل تابع رئیس کل شهربانی کشور بودهاند و حال آنکه در دوران قاجاریه شهربانیهای کرسی ایالات چهارگانه کشور توسط یک «فرمانفرما» اداره میشد و میان «نظمیه کرسی ایالات» یعنی شهربانیهای استانها و «نظمیه دارالخلافه تهران» یعنی شهربانی پایتخت هیچ تابعیتی وجود نداشت.