کتاب حاضر در سه گفتار به معرفی تبار و شجره شیخ صفی و سیادت خاندان صفویان اختصاص دارد .این نوشتار، نقد و تفسیری است بر کتاب "صفوه الصفا" نوشته "ابن بزاز" .عناوین سه گفتار بدین قرار است :"صفوه الصفا و تاریخچه آن"، "تبار شیخ صفیالدین، شجره سیادت شیخ صفی" و "کیش شیخ صفی".
سیدمحمدرضا کردستانی با تخلص میرزاده عشقی (۲۰ آذر ۱۲۷۳ – ۱۲ تیر ۱۳۰۳) شاعر، روزنامهنگار، نویسنده و نمایشنامهنویس ایرانی دوره مشروطیّت و مدیر نشریه قرن بیستم بود که در دوره نخستوزیری رضاشاه، به دستور رئیس اداره تأمینات نظمیه (شهربانی) وقت، ترور شد. وی از جمله مهمترین شاعران عصر مشروطه بهشمار میرود که از عنصر هویت ملی در جهت ایجاد انگیزه و آگاهی در توده مردم بهره گرفت. او را خالق اولین اپرای ایرانی میدانند. کتاب حاضر گزیدهی اشعار و تقسیر و نقدی ادبی آثار میرزاده عشقی است.
براي شناختن بزرگان وسرشناسان فرهنگ و ادب ، گذشته از نوشته های خود آنان اطلاع از آنچه ديگران درمورد آنان گفته اند و نوشته اند نيز بايسته و سودمند است . انگيزه ي گردآوردن اين دفتر نيز همين بوده است وآنچه درآن جمع آمده آثاري است كه در طول ساليان به طور پراكنده در مطبوعات و نشريات و كتب گوناگون درباره ي شهريار و شعر و زندگي او نوشته شده و چه بسا دسترسي به آنها براي آيندگان جز در مجموعه هايي از اين گونه ناممكن مي بود.
در این کتاب برخی دیدگاههای"احمد کسروی" در باب مسائل اجتماعی و فلسفی دین، همچنین مفهوم و شیوههای رستگاری بازگو شده است .عناوین برخی مباحث کتاب بدین قرار است : "دین برآشفته و هم سست گردیده"، "دین چیست و برای چیست"، "آفریدگار"، "راه دین و راه دانش جداست"، "جان و روان"، "مردان خدا"، "زردشت و مانی"، "پاکدینی"، "فلسفه"، "صوفیگری"، "خراباتیگری"، "آیین زندگی" و "آموزگاران و فرهیختاران".
احمد کسروی طی سالهای زندگی خود سعی کرده تحقیقات وسیعی در زمینه تاریخ و پژوهش ادیان و فرقه های مذهبی داشته باشد بسیاری از کتاب های احمد کسروی در حجم کم و به تعبیری مقاله هستند که این مقاله ها تک عنوان یا گاها دو عنوان را بررسی مینمودند یکی از این مقالات کتاب حاضر است تحت عنوان نیک و بد که در سال هزار و سیصد و پنجاه و شش توسط انتشارات پایدار منتشر شده است. همانطور که از عنوان کتاب مشخص است به مقوله نیک و بد پرداخته و حقیقتا مرز تعریف نیک و بد و خیر و شر بسیار باریک و برای هرشخص تعریفی دیگر دارد بسیاری عملی را نیک می شناسند و برخی دیگر آن را بد. در سخن این را هرکسی خواهد پذیرفت که باید نیک بود ، ولی چون بکار پردازیم و بخواهیم گامی در این راه برداریم با دو اشکال بزرگی دچار خواهیم گردید : زیرا نخست نیک و بد دانسته نیست و یک پایهای و یا قاعدهای برای نیک و بد در میان نمیباشد. اینست هر کسی چیزهای دیگری را نیک یا بد میشمارد و از روی عقیدهی خود داوری میکند......