لهجه های گوناگونی که در سراسر ایران بزرگ رواج دارد گویشهایی است ایرانی که ریشه در زبان کهن ایرانی کهن شعبه ای است از زبان هندوآریایی که خود ریشه در زبان هندواروپایی دارد. اما در گویشهای محلی که ریشه در زبانهای قدیم دارند، با گذشت روزگارهای دراز، دگرگونیهایی پیدا شد. زبان هم مانند صاحب زبان دارای زندگانی است. رشد می کند، تولید نسل می کند، سرانجام فرسوده می شود و می میرد و جای خود را به اجزای تازه تری می دهد. در واژه هایی که مربوط به نامها می باشد، اگر تغییراتی باشد جزئی است، آنچه در این دفتر گردآمده در همین زمینه می باشد ولی آنچنان نیست که پاسخگوی همه واژه ها باشد وبه پژوهش زیادی نیاز دارد که بزرگان زبانشناس بهایی فراخور به آن داده و می دهند. همچنین کوشش شده که واژه های همگن و همریشه بویژه با زبان پهلوی گردآوری شود که گامهای کوچکی برداشته شده است. در این دفتر به ساختمان گویش مازندرانی و همسانی آن با واژه های پارسی باستانی، که در آن سرزمین رواج داشت پرداخته شده است ...
در برخی از شهرها و آبادیهای استان زرخیز خوزستان مانند دزفول، شوشتر، رامهرمز و بهبهان هنوز به گویشهای ایرانی سخن گفته می شود. این گویشها مانند همه گویشهای ایرانی دیگر رفته رفته فراموش می شوند و واژه های آنها کم کم جای خود را به واژه های فارسی می سپارند و از این رو باید تا هنوز فرهموش نشده اند به گردآوری و بررسی آنها که برای شناسایی بهتر و ژرفتر زبانهای ایرانی بایسته است پرداخت. محمدباقر نیرومند دبیر دبیرستانهای اهواز که شوشتری هستند چند سال با کوشش فراوان ولی بدون در نظر گرفتن روش کنونی واژه نامه نویسی واژه های فراوانی از گویش شوشتری را گردآوری کرده و آنها را به خط زیبای خود نوشته اند...
فرهنگ حاضر نگرشی است به فرهنگ واژگان گویش ((دهلرانی)) که بخشی از گویش ((ایلامی)) به شمار میرود و به دو گویش کردی و لری تقسیم میشود .در این مجموعه نویسنده سعی نموده ارتباط بین واژههای گویش دهلرانی را با واژگان اوستایی و پهلوی بیان نماید; همچنین در این مجموعه بررسی زبان شناختی و ریشهیابی برخی واژهها با سرچشمه اصلی آن مطمح نظر است .در این فرهنگ، واژگان کردی با واژک ((ک)) نشانهگذاری شده اند و واژههای بدون نشانه میان دو گویش کردی و لری مشترک هستند. (واژگان این مجموعه به 23حرف محدود گشتهاند، زیرا حروفی که صدای مشترک دارند ذیل یک گروه آمدهاند)
دکتر سیدحسن حجازی کناری در این کتاب، با پژوهش ژرف و و نگرش و کوشش سخت، بیشتر آنچه را که درباره نامهای مازندران در گفتارها و نامههای پیشینیان و امروزیان آمده، خوانده و با سنجش همه گفتهها، دیدگاه خویش را در هر جا به سوی خواننده گشوده است. شاید بتوان گفت این کتاب نوعی جغرافیای تاریخی است؛ زیرا از طبیعیترین عوامل اجتماعی و فرهنگی سخن دارد که این خود روشنگر فرهنگ اجتماعی بومیان نخستین خواهد بود. همچنین در این کتاب هدف دیگری نیز نویسنده داشته است و آن اینکه در شناسایی جغرافیایی تاریخی مرزوبوم تبرستان گامی برداشته شود و از این راه به نوعی روشنگری به هر اندازه مختصر به دست آید.