یکی از مباحث عمده مربوط به دین در جهان معاصر، بحث از تجربه دینی و عرفانی و تجربه هنری و کم و کیف زبان گزارش آن تجارب بوده است. در اغلب این نوشتهها، به نقاط مشترک و مشابه پرداخته شده و از تفاوتها کمتر سخن به میان آمده است و همین مساله به این باور دامن زده است که این حالات و تجارب حاصل آنها (در عرصه دین و عرفان و هنر) از یک جنس هستند. در این مقاله، ضمن اشاره به مفاهیم و تعاریف تجربههای دینی و عرفانی، نسبت این تجربهها (شباهتها و تفاوتهای آنها) با تجربههای هنری مورد بحث قرار گرفته است. بر اساس آموزههای دینی، میان آنچه صاحب تجربی دینی و عرفانی به زبان میآورد، با آنچه یک شاعر (به معنی مطلق آن و در مقام هنرمندی در عرصه زبان و نه عارف یا حکیمی که عرفان و حکمت را به شعر نقل میکند) بیان میکند، تفاوتی ماهوی وجود دارد. اگر چنین تفاوتی را نادیده بگیریم، در دین اسلام، اصرار قرآن و پیامبر بر فاصله داشتن وحی از شعر (و همچنین اصرار عرفان برخوردار از ذوق شعری، بر فاصله داشتن از شاعران و حتی بیزاری جستن از شعر) به وجه خواهد بود. بر همین اساس، این مقاله بر این نکته تاکید دارد که در کنار اشتراکات تجربههای دینی و عرفانی (مانند، عاطفی و شخصی بودن، غیر اکتسابی بودن، زبان استعاری و متناقض نما) با تجربههای هنری، ضروری است به نقاط اختلاف (خاستگاه و آثار متفاوت داشتن، قابل فهم همگانی بودن یا نبودن نسبت آنها با حقیقت و ...) این دو حوزه فعالیت ذهنی و روانی دلالتهای زبانی هر یک نیز پرداخته شود؛ چیزی که در رویکرد دوران مدرن به آن کمتر توجه شده است. این کار میتواند بسیاری از شبههها و قیاسهای نابجا را مرتفع سازد و فاصلهای را که دیندار و عارف بر آن پا میفشارند، حفظ کند.
در این کتاب برخی دیدگاههای"احمد کسروی" در باب مسائل اجتماعی و فلسفی دین، همچنین مفهوم و شیوههای رستگاری بازگو شده است .عناوین برخی مباحث کتاب بدین قرار است : "دین برآشفته و هم سست گردیده"، "دین چیست و برای چیست"، "آفریدگار"، "راه دین و راه دانش جداست"، "جان و روان"، "مردان خدا"، "زردشت و مانی"، "پاکدینی"، "فلسفه"، "صوفیگری"، "خراباتیگری"، "آیین زندگی" و "آموزگاران و فرهیختاران".
فرهنگ اصطلاحات عرفان اسلامی نخستین مجلد از مجموعه ی فرهنگ های اصطلاحات علوم و معارف اسلامی است که در حوزه ی علوم عقلی شامل: عرفان، فلسفه، کلام، اخلاق و منطق و در حوزه ی علوم نقلی شامل: فقه، اصول فقه، تفسیر و علوم قرآنی، رجال، درایه و ادبیات عرب است. این فرهنگ به منظور فراهم آوردن بستر مناسب برای ارائه ی ترجمه های دقیق و رسا و با اسلوب سنگین ادبی از آثار جاویدان عرفان اسلامی تهیه گردیده و اولین قدم مهم در این زمینه به شمار می آید. کتاب حاضر عمده ی اصطلاحات عرفانی را در بر دارد و مدخل ها و معادل های آن ها به دقت گزینش شده و در تهیه آن از بسیاری از پر ارج ترین ترجمه های دهه های اخیر استفاده شده است. راقم این سطور یقین دارد که فرهنگ اصطلاحات عرفان اسلامی کمک بزرگی برای مترجمان ایرانی خواهد بود و سهم بسزایی در بهتر برگردانیدن گنجینه های معرفت فارسی به جهان خارج خواهد داشت و وسیله ای ارزنده خواهد بود برای تبدیل کردن زبان انگلیسی به یک زبان اسلامی؛ یعنی زبانی که در آن معارف و ارزش های اسلامی، که در قلب آن عرفان قرار گرفته، به سهولت قابل بیان است؛ علاوه بر این، کمک خواهد کرد تا مترجمان از تشتت و پراکندگی در برگرداندن متون عرفانی رهایی یابند.
حکایتهای حیوانات از جمله انواع ادبی است که هم نزد عوام و هم نزد خواص اعتبار و رواج بسیار داشته و دارد. در اصل این حکایتها از ابزار بیان و گاه استدلال محسوب میشوند و از همین روست که از عارفان و فیلسوفان بزرگ گرفته تا معلمان اخلاق و مربیان اجتماع و دستاندرکاران حکومت و نظریهپردازان و منتقدان عرصه فرهنگ و سیاست برای القای مطالب و مسائل خود از این نوع داستان بهره گرفتهاند. در این کتاب تقریبا تمامی حکایتهای حیوانات که تا قرن دهم در مجموعههای داستانی و تعلیمی آمدهاند، بررسی شده است. نگارنده تمام حکایتها را خلاصه کرده و بعد از آن با توجه به هدف راوی حکایت و مضمون آن و دیگر نکتههایی که در تحلیل داستان به کار میآید، به بررسی آن پرداخته است.
موتيف يكي از اصطلاحات رايج در هنر و ادب و همچنين علم و فن است. بحث از موتيف در نقد و تحليل جنبههاي ساختاري و محتوايي آثار ادبي فوايد و كاراييهاي بسياري دارد. از اينرو، آگاهي از جنبههاي معنايي و تعريفهاي موتيف براي پرداختن به آثار و تحليل آنها ضروري است. با توجه به اين ضرورت، در اين مقاله سعي شده است علاوه بر معاني و تعريفهاي چندگانه موتيف، اصطلاحات نزديک به آن نيز مورد بحث قرار گيرد و نسبت و دايره کاربرد آنها روشن شود. موتيف در نقاشي، هنرهاي تجسمي و نمايشي و ادبيات به کار ميرود و مهمترين ويژگي آن در اين هنرها، خصلت تکرارشوندگي و برانگيزندگي آن است. در ادبيات نيز کم و بيش همين ويژگيها در اجزا و عناصر ادبي، گوناگوني موتيف را شکل ميدهند. با توجه به تنوع عناصري که ميتوانند کارکرد موتيف را داشته باشند (شامل موقعيت، واقعه، عقيده، تصوير، شخصيت نوعي، ويژگي بارز يک شخصيت، مضمون مکرر و...) اين اصطلاح با اصطلاحات ديگري ارتباط پيدا ميکند که عبارتاند از: درونمايه، تپس، لايت موتيف و کهن الگو. در اين مقاله پس از ارايه تعريفها و نسبتهاي اين اصطلاحات، به نحوه شکلگيري و کاربرد و کارکرد موتيف در آثار ادبي پرداخته شده است.