آتش در زمان گذشته نقش مهمی در زندگی اقوام هندواروپایی داشت؛ در زمان زرتشت نمود طهارت و پاکی دانسته شد. این عنصر در مزدیسنا نماد زندگی است. قدرت و نیرومندی، درخشندگی و فسادناپذیری، پاکی و پاککنندگی، از دیگر عواملی است که توجه بشر را به آتش جلب کرد. گاستون باشلار (1884تا 1962م.) معرفتشناس، فیلسوف، منتقد ادبی و از ساختارگرایان آغازین فرانسوی است که درعین حال که به جهان مادی و مسائل روز میاندیشد، به دنیای شعر و شاعری و خیالپردازی شاعرانه نیز میپردازد. تأکید باشلار بر تحلیلهای مربوط به تخیل آتش، یادآور دیدگاههای کارل گوستاویونگ است. در باور وی، آتش عنصری است که میتواند به روشی دوگانه اعتبار یابد که ضد یکدیگرند؛ هم مظهر خیر است و هم نمود شر، در بهشت میدرخشد و در دوزخ میسوزد، هم راحت است و هم عذاب. باشلار بر این باور است که هر شاعری به یکی از عناصر چهارگانه توجه دارد و برای بازشناسی شاعران اصیل، باید به میزان نزدیکی و دوری ایشان از این عناصر توجه کرد. در حقیقت هدف نقد ادبی گاستون باشلار، تربیت خواننده، برای بهترخواندن اثر و یافتن همگراییهای علم و روانشناسی و تخیل در ادبیات است؛ به این ترتیب، این مقاله با نگاهی به عنصر آتش در داستان سیاوش به تفسیر و تبیین پندارههای آغازین تخیل انسان از نگاه فردوسی میپردازد.
در این کتاب سعی شده است به این ارتباط پرداخته و در دو بخش ادبی و هنری مورد بحث و بررسی قرار گیرد. با توجه به اینکه بحث اصلی درباره هفت خان رستم می باشد. بعد از معرفی شاهنامه صحبت را به بررسی حماسه و اسطوره کشانیده و سپس به بیان چگونگی حماسه هفت خان رستم پرداخته و در انتهای این بخش ویژگیهای تصویری شاهنامه مورد بررسی اجمالی قرار داده شده است. در بخش دوم کتاب با مقدمه صورنگاری اولین شاهنامه ها به ویژگی های نگارگری ایرانی و ارتباط آن با ادبیات پرداخته و بالاخره در انتها در سه بخش به بررسی مکاتب هنر ایران یعنی مصور سازی شاهنامه، نقاشی روی کاشی، نقاشی قهوه خانه ای و تحلیل تعدادی از آثار باقی مانده پرداخته و سرانجام با آوردن تصاویر موجود نتیجه¬گیری شده است. در بحث تحلیل آثار، در بعضی موارد با توجه به مفصل بودن توضیح و تفسیر هر مکتب و ارتباط تحلیل های کلی آن با تفسیر تصویر از اضافه گویی در تحلیل شخصی درباره برخی از تصاویر خودداری شده است
جشن مهرگان ، چله ، شب يلدا ، جشن سده ، پنجه ، چهارشنبه سوري برخي از جشن هاي ايراني با آتش پيوند دارند و برخي با آب. از ميان جشن هاي منسوب به آتش، مهرگان، چله، شب يلدا، جشن سده، پنجه و چهارشنبه سوري از همه مشهورترند. كتاب «جشن هاي آتش» كه پژوهشي درباره جشن هاي منسوب به آتش در جهان و مراسم و آيين هاي سنتي آنها ميان زرتشتيان ايران و پارسيان هند است. مولف در پيشگفتار شرح داده است كه قبلا در كتاب «نوروز، سوابق تاريخي تا به امروز» درباره گاه شماري و جشن هاي ايران باستان توضيح داده است، اما درخواست بسياري از علاقه مندان به تاريخ و فرهنگ ايران زمين و نيز دانشجويان رشته هاي مرتبط، وي را بر آن داشته است كتاب كوچك تر و كم حجم تري را صرفا بر پايه پرداختن به جشن هاي ايراني منتشر كند. نويسنده اين كتاب را از جشن مهرگان آغاز مي كند و با جشن تيرگان به پايان ميرساند. در اين ميان گزارشهايي درباره برگزاري مهرگان ميان زرتشتيان كرمان و يزد، مهرگان در دوره اسلامي و در دوران خلافت عباسيان، جشن سده و گذشتن سياوش از آتش، جشن هاي آتش ميان ارامنه و جشن هاي آذرگان و ارديبهشتگان از مطالب خواندني كتاب هستند.
در روانشناسي نوين، «رنگ» يکي از معيارهاي سنجش شخصيت است. رنگها نوعي انرژي ارتعاشي و اصوات مرئياند كه در زندگي نقش مهمي دارند. نفوذ رنگ بر روح و روان بشر نيز غير قابل انکار است. کاركرد اين پديده مهم، بر روان انسان تا آن جاست كه به خوانش جريان ذهني كمك ميكند. گرايش ذهني به رنگهاي مختلف، از مطلوبترين رنگ تا منفورترين آن، نشاندهنده بازتابهاي مختلف رواني است. به بيان ديگر، رنگ نمودي از وضعيت رواني و جسماني فرد است، زيرا هر رنگ، تاثير خاصي بر روح و جسم باقي ميگذارد و اين موضوع با توجه به پيشرفت دو دانش فيزيولوژي و روانشناسي به اثبات رسيده است. روانشناسي رنگ «ماكس لوشر»، بعد از آزمون معروف رورشاخ در زمينه شناخت شخصيت انسان از طريق لکههاي رنگين جوهر، نظريهاي جديد است. در اين روش، رنگها هر کدام با يك عدد مشخص ميشود و رنگهايي كه در اولويت قرار ميگيرد و يا طرد ميشود، هر کدام به نوعي، بيانگر احساسات و انديشههاي خاص فرد خواهد بود. در حقيقت، اين انتخاب خاص ناشي از طبيعت شخص و تجربياتي است كه وي آگاهانه يا ناآگاهانه نسبت به شرايط زندگي خود داشته است. به عبارت بهتر، گزينش واژگان و توجه به رنگهاي ويژه، بيانگر شخصيت و تصويري از خلق و خوي هر فرد است. فروغ فرخزاد، از جمله شاعراني است که در شعر خود بارها واژه رنگ و طيفهاي مختلف رنگي را به کار برده است، اما کاربرد فراوان رنگ سياه، از رويکردهاي خاص اين شاعر معاصر است. در اين پژوهش، با بهرهگيري از نظريه روانشناسي رنگ ماكس لوشر رنگهاي به کار رفته در مجموعه اشعار فروغ فرخزاد تحليل ميشود و با روشي علمي و کاربردي، تصويري دقيق و منطقي از انديشهها و نگرشهاي شاعر ارايه ميگردد.
گاستون باشلار (1962-1884م.)، معرفت شناس، فیلسوف علم، نظریهپردازِ تخیّل و از ساختارگرایان آغازین فرانسوی است که شیوهای جدید در سخنشناسی و سخنسنجی بنیان کرد. تصویرپردازیهای شاعران و نویسندگان، اغلب، در چهار عنصر اصلی ـ آب، آتش، خاک و باد ـ ریشه دارد. مجدالدیّن ابواسحاق کسایی مروزی( 391-341ه.ق.) یکی از شاعران نیمه دوم قرن چهارم و ابت¬دای قرن پنجم هجری قمری است. اشعار کسایی، ساده و روان و مفاهیم شعری و توصیفهای او، اغلب، عینی، محسوس و طبیعت¬گرا است. در حقیقت، کسایی در شعر، نقاش است. اگرچه از دیوان اشعار این شاعر شیعی¬مذهب، تنها سیصد بیت باقی مانده است، با همین مقدار باقیمانده نیز به راحتی میتوان به نگرش کسایی در مورد طبیعت، به ویژه کارکرد ویژه عنصر آب پی برد. در این مقاله سعی شده است با بررسی عناصر طبیعت، در شعر کسایی مروزی ـ به عنوان یکی از شاعران سنّت¬گرا ـ و با به کارگیری روش نقد ادبی گاستون باشلار و نظریات وی در این زمینه، روشی نو در شناخت بیشتر و بهتر نگاه و اندیشه این شاعر ارائه شود.