جهانگیرنامه سروده شاعری گمنام به نام مادح است که در دوران جایگزینی حماسههای دینی، جای حماسههای ملّی و با هدف نیکفرجامی برای داستان رستم و سهراب ساخته شده است؛ نقش نقالان و راویان داستانهای حماسی ایران در سرودن این حماسه قابل توجّه است. دوران آمیختگی و امتزاج داستانها و اسطورههای ایرانی با اساطیر غیر ایرانی را، به طور دقیق، نمیتوان تعیین کرد. امّا با اطمینان میتوان گفت که با ورود اسلام به ایران، به تدریج عقاید اسلامی و پس از آن اندیشههای عرفانی، در ادبیّات حماسی ایران، نفوذ بیشتری مییابد. این تأثیر تدریجی و افزاینده، تا جایی پیش میرود که نه تنها برخی قهرمانان در هر دو روایات ایرانی و غیر ایرانی، سرگذشتی تقریبا همانند مییابند، بلکه حماسهای همچون جهانگیرنامه سروده میشود که تأثیرپذیری از عناصر اسلامی و عرفانی در بنمایه و زبان آن، تا حدّ یک ویژگی چشمگیر سبکشناسی، پدیدار میشود. در این مقاله، نخست به تأثیر عناصر غیر ایرانی درحماسههای ملّی نگاهی انداخته، سپس به توصیف عمدهترین تأثیرات اندیشههای اسلامی و عرفانی، در حماسه جهانگیرنامه پرداختهایم. علاوه بر این، با تکیه بر همین ویژگی سبکشناسانه، پیشنهاد شده است که زمان سرودن این حماسه را، بسیار متأخرتر از تاریخی میتوان شمرد که برخی پژوهشگران پیشین گمان کردهاند.
در دوران پیروزی انقلاب اسلامی ایران این توفیق را یافته ایم که شهرداران و مسئولان خدمات به مردم، در کلیه سطوح لشکری و کشوری فراتر از وظایف عادی خود، گامهایی در راه اعتلای فرهنگ و اندیشه جامعه بر می دارند و با تلاشهای مناسب علمی و هنری، ایران را در جهان و در مقابل تاریخ سرافراز می کنند. امروز شایسته آن است که در روند تفکرات اسلامی و انقلابی ایران انسانهای لایق و برجسته تاریخ این مرز و بوم را به نسل خودمان و به جهانیان بشناسانیم و با برگزاری یادبودها و نوشتن مقاله و تهیه فیلمها بدین وسیله توطئه های امپریالیسم را در رابطه با محو فرهنگ جهان سوم خنثی نماییم؛ این خود انقلابی است در مسیر انقلاب اسلامی ایران......موضوع کتاب حاضر رجال اصفهان در علم و عرفان و ادب و هنر است که شامل رجال فقه و حدیث و تفسیر، رجال حکمت و فلسفه و عرفان و تصوف است و توسط سیدمحمدباقر کتابی تالیف شده است.
کتاب حاضر تالیف امیرکمال الدین حسین بن مولانا شهاب الدین اسمعیل طبسی گازرگاهی هروی از عارفان و صوفیان و شاعران درجه دوم قرن نهم هجری قمری است که به غلط تالیف آن را به سلطان حسین بایقرا فرمانروای هنرپرور تیموری نسبت داده اند، الا اینکه یا مولف در تالیف آن سفارش و سلیقه خاص سلطان حسین را مدّنظر داشته و آن را به نام وی پرداخته و یا اینکه دیگران تالیف آن را به خطا به سلطان حسین نسبت داده اند. مجالس العشاق را نمی توان از جهت تاریخ مورد بررسی قرار داد و بر آن ارزش و اعتباری قائل شد تنها وجهی که می شود بر آن داد این است که نویسنده سعی کرده ضمن سود بردن از شایعات سائره در باب آثار ادبی ادبا و شعرا، چاشنی زیباشناختی را بر آن بیفزاید، لذا مجالس العشاق نوعی تفسیر ادبی است، و چون از منظر فلسفی – زیباشناختی به مسئله عشق می نگرد، عجیب نیست که پا از محدوده شریعت مرسوم فراتر بگذارد و در نتیجه حتی بعضی پیغمبران و معصومین را هم جزء قهرمانان داستان خود قرار بدهد...
مطالعه روابط و مشابهتهای مکتبهای ادبی از مباحث مهم ادبیات تطبیقی به شمار میرود. یکی از مناسباترین مکتبهای ادبی برای مقایسه با ادبیات کهن فارسی مکتب کلاسیسیسم است که بیشترین نقاط اشتراک میان مبانی ادبیات اروپایی و ادب فارسی را در آن میتوان یافت. اصول و مبانی کلاسیسیسم را شاعر و نظریهپرداز بزرگ قرن هفدهم فرانسه نیکلا بوالو در کتاب منظوم خود به نام فن شعر به زیبایی بیان کرده است. مهمترین اصل کلاسیسیسم یعنی خردگرایی را در بنیاد نظریه شعر بزرگان ادب فارسی نیز میتوان دید. در تاریخ نقد و نظریههای ادبی، بوالو در میان سلسله شخصیتهای ادبی بزرگی چون ارسطو و لونگینوس و هوارس قرار میگیرد که کتابی درباره فن شعر نوشتهاند. در اولین قسمت این مقاله، نخست ویژگیهای مهم حیات فکری و ادبی در فرانسه قرن هفدهم و سپس زندگی و شخصیت نیکلا بوالو بررسی شده است. آن گاه برای تبیین جایگاه کتاب فن شعر وی پیشینه کتابهای فن شعر قبل از بوالو در اروپا به کوتاهی آمده است. در قسمت دوم مقاله، با استفاده از متن کامل نخستین سرود فن شعر، که حاوی کلیات و مبانی ادبی است، اساسیترین اندیشههای ادبی بوالو بیان شده است. شباهت اندیشههای بوالو با نظریات ادبا و شعرای فارسی زبان که در سراسر مقاله یادآوری شده است، نشان میدهد که فن شعر بوالو را میتوان محوری برای مطالعه تطبیعی اصول مکتب کلاسیسیسم و مبانی ادب کهن فارسی در نظر گرفت.
هر چند دیوان انوری از مهمترین و دشوارترین متون شعر فارسی است اما تنها دو تصحیح از آن وجود دارد. نخستین بار استاد سعید نفیسی و دومین بار استاد محمدتقی مدرس رضوی این دیوان را به چاپ رسانیدهاند. چاپ نفیسی دارای اشکالاتی است و تصحیح تقی مدرس رضوی نیز علی رغم محاسن بسیار، خالی از اشکال نیست. در این مقاله ابتدا تاریخچه و چگونگی این دو تصحیح بیان شده است. آنگاه با معرفی دستهای از نسخههایی از دیوان که در دسترس هیچکدام از دو مصحح مذکور نبوده عملا با تصحیح برخی از ابیات نشان داده شده که مراجعه به این نسخ چگونه میتواند به تصحیح بهتری از متن دیوان کمک کند. با این همه، چون مراجعه به این نسخههای نویافته به تنهایی کافی شمرده نشده، بر اهمیت برخورداری از یک روش تحقیق نظاممند نیز تاکید شده است. از این رو فرایند تصحیح استدلالی مورد نظر در قالب شرح مراحل تصحیح یک بیت نمونه از دیدگاه روش شناسانه به اختصار شرح داده شده است.