با پایان دوره هشتساله جنگ تحمیلی و فروکشکردن تب و تاب جنگ و دفاع مقدس، شعر فارسی نیز متأثر از اوضاع زمان جدید، ویژگیهای تازهای یافت. این دوره بیشتر دهه هفتاد را دربر میگیرد. پرسش اساسی در این مقاله این است که در شعر دهه هفتاد چه ویژگیهایی دیده میشود و چرا؟ در کنار آن پرسشها نیز مطرح میشود که شاعر این دوره، به چه چیزی معترض یا در حسرت چیست؟ چه زمینههایی باعث این حسرت شده است؟ تعدادی از شاعران متعهد که همدل و همراه با زمان خود بودند، در حسرت بسیاری از خوبیها و ارزشهای دوره پیش از خود و اعتراض به رنگباختن یا بیاعتنایی نسبت به آن ارزشها و خوبیها شعر سرودند. گونهای نوستالژی که همراه با معرفت و دریغ از شرایط ویژه دوره قبل است، درونمایه شعر گروهی از شاعران قرار میگیرد. فراموشی مهربانیها و گذشتها، کمرنگشدن نوعدوستی و احسان، بیاعتنایی به ارزش ایثار و ایثارگران، رنگباختن اهداف بلند دوره قبل در مواجهه با مشکلات دوره جدید از مضامین شعر این دوره است. شعر دهه هفتاد، ادامه شعر پایداری و در طول مسیر آن اما با موضوعات و مفاهیم و درونمایههای تازهای است. در این مقاله حسرت عارفانه و غم و اندوه شاعران نسبت به دوره قبل را در آثار قیصر امینپور، علیرضا قزوه، محمدحسین جعفریان و سیدحسن حسینی بررسی کردهایم؛ نتیجه آنکه هر چهار شاعر در سرودههای خود در این دوره ضمن حسرت به ویژگیهای معنوی دهه قبل، در برابر دهنکجی به ارزشهای معنوی زبان، شکوه و اعتراض گشودهاند.
مجموعه پیش رو آثار برگزیده از میان صدها قطعه شعر است که از سراسر کشور برای کنگره بزرگداشت سرداران شهید استان اصفهان فرستاده شده است و پس از نقد و بررسی و گاه تصحیح آثاری که به نحوی با دفاع مقدس مناسبت داشته و دارای ارزشهای ادبی و هنری نیز بوده برای چاپ و نشر انتخاب گردیده اند.
در برخورد یک خواننده غیرحرفهای با شعر امروز، بزرگترین مشکل ابهام و پیچیدگی آن است، چیزی که در زبان مردم و حتی بعضی از خوانندگان شعر به شوخی برگزار میشود تا جایی که گاه به هر سخن بیمعنا و لغوی «شعر نو» بگویند. اما به راستی مسئله چیست؟ آیا میتوان چنین اتهامی را متوجه شعر امروز دانست یا اینکه تمام اینها سوءتفاهمی بیش نیست. این کتاب دربرگیرنده جستارهایی درباره شعر امروز و بهویژه شعر دهه هفتاد است و نویسنده در آن به بازخوانی و بررسی اشعاری از شعر معاصر پرداخته است.
شاعران و سخنوران در انتقال پیامهای خویش، با توجه به اندیشه و توانایی خود واژگانی را برمیگزینند که هم معنایی مفید و هم قدرت القا و تصویرسازی بالایی داشته باشد. پژوهش حاضر به بررسی یکی از این واژههای پرکاربرد، مؤثر، نمادین و تصویری یعنی «قفس» میپردازد. با تحقیق در منتخب دیوان شاعران از قرن سوم تا عصر حاضر مشخص میشود که واژه قفس که از زبان عربی وارد فارسی شده است، پابهپای جریانهای شعر فارسی و متناسب با موضوعات گوناگون در طول تاریخ شعر، معانی گوناگون زبانی و بلاغی به خود گرفته است. شاعران به تناسب موضوعات و روحیه خویش علاوه بر معنی لفظی این واژه، معانی کنایی و استعاری گوناگونی مانند دنیا، تن، جسم، وطن، جامعه و معانی دیگر از این اراده کردهاند. بیشترین استفاده از این واژه در معنی «تن و دنیا» در شعر سنتی و عرفانی به چشم میخورد و در شعر معاصر بیشتر در مفهوم زندان و جامعه به کار رفته است. در مجموع تصویری که از قفس ارائه میشود زندانی برای روح و جان انسان است.