در این مقاله قرائتی از ویژگیهای داستان پسامدرن ارائه شده است. شاهد مثالهای این مشخصهها عمدتا چند داستان کوتاه و بلند و رمان ایرانی؛ اگر چه گاه از داستانهای خارجی نیز یاد شده است. سخن اساسی این مقاله، نحوه ورود و حضور مشخصهها، نظریهها و ساز و کارهای پسا مدرنیستی در داستان و رمان است. این مطلب در سه عنوان فرعی دنبال شده است: 1. ابراز نظریه در متن یا ایجاد داستان نظریهپرداز 2. کاربست نظریه در سطح خرد متن 3. کاربست نظریه در ژرفساخت قصه، که اوج هنر پسامدرنیستی است. نظریه در درون داستان جان میگیرد و زنده میشود؛ مثلا عدم اطاعت شخصیت داستان از نویسنده، نظریه مرگ مؤلف را در ژرفساخت قصه نشان میدهد.
جلال الدین درباره عقل و اقسام و مراتب آن مطالب فراوانی گفته است. این مطالب را با اینکه از نظر علمی و فلسفی سیستماتیک مطرح نکرده است ولی می توان گفت: در این موضوع توانسته است عالی ترین مطالب مربوط به عقل را بیان کند. مولف کتاب عقل و عقول و عاقل و معقول و نظریه جلال الدین درباره آنها از علامه محمدتقی جعفری است که در سال 1359 توسط انتشارات نهضت زنان مسلمان به چاپ رسیده است.
نویسنده در مورد این کتاب اینگونه میگوید: در سالهای اختناق و توقیف نوشتهها نویسنده هرچه دقت می کرد طوری مطلب بنویسد که به سانسور گرفتار نشود معذلک بیخطر هم نمیگذشت، از سالها پیش بصورت داستاننویسی بسیاری از مطالب را مینوشتم و پس از آنکه در جرائد آن روز مانند نشریات انجمن تبلیغات اسلامی منتشر میگشت، مستقلا هم به چاپ میرسید. و نخستین کتاب داستانهای اسلامی نویسنده به عنوان "شگفتیها از تاریخ اسلام و جهان" مکرر به چاپ رسید ولی دیگر از جلدهای بعدی خبری نشد. گرچه این چند داستان بایستی جلد سوم میگشت، اما چون جلد دوم که شامل داستانهای جالب و کمنظیر بود معلوم نیست دیگر به دستم برسد یا توفیق گردآوری آنرا از متون مختلف پیدا کنم. این مختصر را بنام جلد دوم تقدیم میدارم.
برتولت برشت از جامعهشناسان و نمايشنامهنويساني است که انديشههايي پيشرو در زمينه هنر، نمايشنامه و داستان داشته است. مهمترين نظريه برشت «فاصلهگذاري» نام دارد که تحت تأثير رهيافتهاي فرماليستي از جمله آشناييزدايي و برجستهسازي بوده است. «فاصلهگذاري» به معني آفرينش شخصيتهاي تازه، غيرعادي، شگفتانگيز و بيگانه در اثر است. نظريه برشت پيش از همه در نمايشنامه کاربرد دارد. اما منتقدان میتوانند آن را در داستان نيز به کار گيرند، به ويژه در داستانهايي که شخصيتهاي شگفتي دارند. بوف کور صادق هدايت داراي شخصيت بيهويت، پوچانگار و غريبهاي است که براي مخاطب تازگي دارد. مقاله حاضر به بررسي داستان بوف کور بر پايه نظريه فاصلهگذاري برشت و گرايشهاي اجتماعي- سياسي وي میپردازد.
يکي از محورهاي بنيادي مطالعات ادبي امروز، قرائت متون ادبي کهن از ديدگاه نظريهپردازان امروزي است که مايه پويايي اين متون ميگردد. کارل گوستاو يونگ (1961-1875)، روانکاو قرن بيستم ميلادي، در زمره اين نظريهپردازان است. از مهمترين نظريههاي وي، نظريه فرايند فرديت است که دربردارنده کهنالگوهاي ويژه اوست. شاهنامه اثر ارزنده ابوالقاسم فردوسي (411-329 ﻫ. ق) است که بخشهاي افسانهاي، اساطيري و حماسي آن ظرفيت تحليل نقد يونگي را دارد. اين مقاله به بررسي چند شخصيت شاهنامه، به ويژه رستم، از ديدگاه يونگ و در چارچوب فرايند فرديت ميپردازد.