عبدالوهاب البیاتی ( 1999 – 1926.م) از جمله شاعرانی است که اسطوره در شعرش حضوری فعال دارد و از بسامدی بالا برخوردار است و سازه اصلیِ تفسیرپذیرترین سرودههایش را تشکیل میدهد. او با فراخوانی اسطورههای کهن و دخل و تصرف در آنها، در پی آن است تا ضمن اصالت بخشی به اثر ادبی خود، پوشیدهتر و ادبیتر به ابراز ایدههایش بپردازد. کار او نقل ساده اسطوره نیست، بلکه برداشت جدید و متفاوتی از آن دارد و با زبدگی چشمگیر، تفسیر تازهتر و عمیقتری از اسطورهها به نمایش میگذارد. او با انعطافپذیر ساختن و آشناییزدایی در چهره آنان، تجربههای معاصر خود را بر آنان حمل مینماید. روانشناختی اسطورههای شاعر نشان از آن دارد که شخصیت اسطورهای در واقع همان «من» هایِ خود شاعرند که به شکلهای گوناگون از نیتها، آرزوها، اشتیاقها و انگیزههای وی خبر میدهند. شخصیتهای اسطورهایِ بیاتی همگی دغدغه سیاسی ـ اجتماعی دارند و از دردی مشترک مینالند و خواهان آزادی سیاسی و عدالت اجتماعی هستند. در نگاه کلی میتوان گفت: اسطورههای وی عهدهدار اندیشه فدادهی، زندگی در مرگ، خوارشدگی عاطفی، ماجراجویی، احساس غربت و همزادپنداریاند. در این جستار با نگاهی گذرا به روند اسطورهگرایی در شعر معاصر عربی، از شیوه بهکارگیری و کارکرد اسطورههایی همچون سندباد، سیزیف و تموز در شعر عبدالوهاب البیاتی سخن رفته است.
کتاب اساطیر یونان اثری است از ف. ژیران به ترجمه دکتر ابوالقاسم اسماعیل پور و چاپ انتشارات مکتوب. کتاب حاضر به معرفی اسطوره های یونانی که موجوداتی فرازمینی با ویژگی های شگفت آور بودند می پردازد و تحلیلی از تاثیراتی که این اسطوره ها بر فرهنگ بشری و ادب و هنر یونان و جهان برجای گذاشته اند ارائه می دهد. “اساطیر یونان” مطالبی درباره چگونگی پیدایش ایزدان و اطلاعاتی پیرامون ایزدان زمین، ایزدان قهرمان و اسطوره هایی چون آتنا، هرا، آپولن، هرمس، آرس، آفرودیت، پوزئیدون، ایزدبانوی جهان زیرین و… در اختیار می گذارد و داستان ها و افسانه هایی را که پیرامون آن ها وجود دارد ارائه می دهد.
رامایانا، صحیفه مقدس هندوان شمرده میشود. همانطور که در خانه هر ایرانی، یک مجلد از دیوان حافظ وجود دارد، خانه هیچ هندو مسلکی نیست که نتوان کتاب رامایانا، یا نقش و نگاری از این اسطوره را در آن مشاهده کرد. این کتاب برای هندوها، هم به منزله اثری آسمانی و مقدس محسوب شده و هم اثری ادبی و عاشقانه و در عین حال اخلاقی، که بیانگر تاریخ و تمدن هند باستان است و دربردارنده شکوه حماسههای این دیار در هزاران سال پیش. ترجمه منظوم فارسی ملا مسیح پانیپتی از این شاهکار، خود شاهکار دیگری بوده که شایسته معرفی به جامعه ادبی جهان، بویژه فارسی زبانان است. رامایانا، داستانِ عشق رام و سیتا در ادبیات هند همان قدر ارج و شهرت دارد که لیلی و مجنون در ادب عرب و فرهاد و شیرین در ادب پارسی. حتی اگر بیشتر دقیق شویم، در مییابیم که اشتهار و ارزشِ این قصه، بسی بیشتر از همتایان ایرانی و عربی خویش است.
سروده «بکائیه الی شمس حزیران» از جمله سرودههای انتقادی و کوبنده عبدالوهاب البیاتی شاعر نامدار معاصر عربی (1926ـ 1999) است که با زبانی ساده و در عین حال مبهم به بازنمایی اوضاع سیاسی ـ اجتماعی کشورهای عربی و آسیبشناسی علل شکست ژوئن 1967 اختصاص یافته است. بیاتی خود را جدا از تعهد به جامعه و مردم آن نمیداند و در پرتو آن، پرداختن به جامعه از اصلیترین دغدغههای شعری اوست. پژوهش حاضر بر آن است تا به بررسی سبکی سروده یاد شده بپردازد و میکوشد از رهگذر کاوش در سه سطح زبانی، ادبی و فکری اثر به ارزیابی و نقد سبکشناسانه آن اقدام نماید. از جمله جلوههای سبکی این متن، شکستن قالبهای سنتی شعر، توجه به زمان ماضی، نمادپردازی و بینامتنی است. دیگر آن که شاعر برای بیان اندیشه مورد نظر به شکل مناسبی از ابزار زبانی بهره گرفته به گونهای که میتوان تناسب دو سطح فکری و زبانی را به بهترین وجه شاهد بود. سطح فکری سروده نیز حکایت از آن دارد که گرچه بیاتی، ترسیم آشکاری از خواستهها و آرزوهایش ارائه نمیدهد، با این همه در لایه پنهان و کمرنگ متن، دعوت عربها به همدلی و خیزش سیاسی را در دستور کار دارد.
شاعران معاصر عربي براي بيان تجربههاي گوناگون، اهداف مورد نظر و نيز براي رهايي شعر از حالت خطابهگري و گزارشي و در راستايِ اصالت بخشي به اثر ادبي، به فراخواني چهرههاي سنتي و بويژه چهرههاي ديني روي آوردهاند. آنان اين شخصيتها را به دليل برخورداري از دلالتهاي بالقوه و سازگاري با تجربههاي معاصر خويش بكار گرفته و به منظور انتقال مفاهيم ذهني، به شكل نمادين از آنها بهرهها بردهاند. پژوهش حاضر بر آن است تا به واكاوي حضور شخصيت حضرت ايوب (ع) در شعر معاصر عربي بپردازد. در اين راستا، نخست با نگاهي گذرا به جنبههايي از ويژگيهاي شخصيتي آن حضرت در تورات و قرآن كريم پرداخته و سپس رويكرد سه شاعر معاصر عربي «بدر شاكرالسياب»، «محمود درويش» و «عبدالعزيز المقالح» را در فراخواني اين چهره ديني تبيين نموده است. برداشت اين است كه ايوب شاعرانِ معاصر، تابع دغدغههاي فردي و اجتماعي ـ سياسي آنان است و عهدهدار تجسم ناكاميهاي ايشان است.