تحقیق و پژوهش درباره خاطرهنویسی و خاطرهنگاشتهها، از نظر ویژگیهای ادبی در این آثار، به معیارهای ادب شناختی در ادبیات تاریخی مربوط میشود. زبان و آرایههای ادبی در خاطرهنگاشتهها، آنها را به سمت یک اثر ادبی سوق میدهد. ازسوی دیگر، خاطرات یکی از منابع کشف حقایق تاریخی است؛ یعنی ویژگیهای ادبی و تاریخی را با هم دارد. از این رو، خاطرهنویسی، گونه مستقلی از ادبیات تاریخی بهشمار میآید که باعث تقویت و گسترش انواع ادبی در زبان فارسی شده است. رابطه زندگینامه و خاطرهنگاشته و همچنین رابطه سفرنامه و خاطرهنگاشته، رابطه عموم و خصوص است. در ادبیات فارسی اگر نویسنده خاطرات و زندگینامهها ذوق ادبی داشته باشد، اثر او به صورت یک نوع ادبی مستقل درمیآید که شایسته توجه است، مانند کتاب شرح زندگی من اثر عبداللّه مستوفی. بیشتر خاطرهنگاشتهها به زبانی ساده، روان و تا حدودی خودمانی و نزدیک به زبان محاوره نوشته شدهاند. متأسفانه هیچگونه قانون و معیار و چارچوب معینی برای نگارش خاطرات وجود ندارد و این مسأله کار سنجش و ارزیابی آنها را مشکل کرده است.
اسپاروی به تصور اینکه یکی از شاگردان مستعدش ممکن است روزی به مقام های عالی سیاسی در ایران دست باید از همان ابتدا به پرورش استعداد او در راستای منافع کشور خود میپردازد و سعی میکند به او بقبولاند که خیر و صلاح جهان به خیر و سعادت نژاد آنگلو ساکسن بستگی دارد. مؤلف از رسم “مداخل” در ایران، این عرف ناشایست عصر بی خبری به وضوح و اجمال سخن میگوید و زنجیره آن را از شاه تا رعیت بازگو میکند و وضع فروش مشاغل مهم دولتی را یکی از عوامل خرابی ملک و ملت میشمارد. اسپاروی از مشهوراتی که دیگر سیاحان شرح دادهاند، دوری گزیده و آنچه بیان نموده تا حد زیاد بدیع و تازه است. او تنها به شرح وقایع بسنده نمیکند بلکه با ایجاز پر معنی به تحلیل رویدادها میپردازد و برخلاف بعضی از سیاحان به تحسین شیوه زندگی و مشی زن ایرانی میپردازد و او را محور زندگی خانواده میداند که تنها امید و آرزوی خود را در خوشبختی خانوادهاش جستجو میکند. نقش چادر را در زندگی اجتماعی زن ایرانی واجد اهمیت بسیار دانسته و آن را ته بند اسارت، بلکه نشان آزادی و مجوزی برای ورود او و شرکت او در فعالیتهای اجتماعی میشمارد و به ذکر مثالهای چندی از شرکت زنان در اعتراض های اجتماعی میپردازد و از این طریق به تحسین زیبایی طبیعی فوق العاده زن ایرانی مینشیند.
کتاب مأموریت ادبی از خوانسار تا شیراز در اصل سفرنامه ای در زمینه دومین کنگره دبیران زبان و ادبیات فارسی کشور است که به مدت یک هفته در مرداد ماه سال 1347 و در شهر شیراز منعقد گردید. این سفرنامه که به قلم دکتر محمد حسین تسبیحی به نگارش درآمده، نخستین بار به مدت یک سال در روزنامه فردا و به صورت گفتارهایی مسلسل به چاپ رسید و در حقیقت این کتاب چاپ دوم مأموریت ادبی است. تسبیحی در سال 1347 از ریاست وقت ادارا آموزش و پرورش خوانسار جناب آقای حاج فضل الله ملکی مأموریت پیدا کرد که در این کنگره شرکت بنماید. ایشان که پس از یک سفر به تهران و گلپایگان موافقت ضمنی خود را اعلام نموده بود، سرانجام عازم این شهر گردید. ایشان در طی مسیر در شهرهایی چون شهرضا توقف نموده و توصیفات ادبی خوبی از این شهر ارائه کرده است. سپس به هر نقطه یا شهری نیز که می رسیده به توصیف آنجا پرداخته تا به شیراز رسید. وی نه تنها توصیف جامعی از چگونگی برگزاری کنگره و حتی سخنرانی های آن پرداخته، بلکه توصیفات زیبا و ادبی واری نیز از آثار مهم تاریخی و مذهبی این شهر چون آرامگاه حافظ و سعدی، شاهچراغ (ع)، تخت جمشید و ... ارائه کرده است. بدین سبب تهیه این کتاب و خواندن آن برای حتی شده پاره ای ساعت خالی از لطف نیست.
دوره قاجاریه یکی از پرنشیب و فرازترین دورههای تاریخ زبان و ادبیات فارسی است. این امر مدلول عوامل متعددی است که مهمترین آنها تحول چشمگیر در زبان فارسی (نوشتاری) به علت ارتباطات سیاسی، علمی، فرهنگی، نظامی و ... با غرب است. تأسیس دارالفنون، نهضت بزرگ ترجمه، نگارش سفرنامههای افراد زیادی از فرنگ رفتگان، رواج روزنامهها، رشد سطح آگاهی مردم، ظهور انقلاب مشروطه و ... در تغییر چهره زبان فارسی (اعم از واژگان، نثر و ...) موثر بوده است. بیشترین تأثیرپذیری زبان فارسی از نظر واژگان نظامی (از زبانهای اروپایی) در این دوره، از زبان فرانسه بوده است و زبانهای انگلیسی و روسی در مرتبه بعدی قرار دارد؛ اما بیشترین تأثیرپذیری واژگانی نظامی از زبانهای شرقی در این دوره، از زبانهای عربی و ترکی بوده است که ریشههای تاریخی، سیاسی، فرهنگی و دینی دارد. در اواخر دوره قاجاریه، برخی از فرماندهان نظامی متوجه ورود بیحد و حصر واژگان بیگانه نظامی در زبان فارسی شدند و از سالهای 1300 هـ. ش به بعد درصدد برطرف کردن این نقص برآمدند و در نهایت، این احساس تعهد در زمینه پاسداشت مقام و منزلت زبان فارسی، به پیدایش فرهنگستان ایران انجامید.
هدف از اين پژوهش بررسي منش وكنش (ريختشناسيِ) شخصيتهاست، بر اساسِ تحليل رفتارها، به منظور سنجش ميزان موفّقيت و نوع و ماهيت شخصيتپردازي در چند خاطرهنگاشته آزادگان و با هدف آشكارگرداندن بسياري از زواياي پنهانِ زندگيِ اردوگاهي. در خاطرات آزادگان دفاع مقدس، نقش شخصيت اول (راوي)، به نسبت ديگر شخصيتها، بسيار برجستهتر است؛ ازاين رو، بيشتر اين خاطرهنگاشتهها در قالبِ حسب حال يا زندگينامه فراهم آمدهاند. تأثير رويدادهاي ناخواسته و غيرِمنتظره بر زندگيِ راويان، در دوران اسارت، بسيار آشكار است. در اين نوع آثار، ايستادگيِ جمعيِ اُسرا، دربرابر مشكلات اسارت و ددمنشيهاي دشمن، بسيار بارزتر از مقاومتهاي فردي است. شمار رويكردهاي مربوط به دشمن، مطابق آمار، پس از راوي و در جايگاه دوم قرار دارد؛ دليل آن برخورد مستقيم اسرا با دشمن و نيز اعمال فشارهاي اوست بر يكايك اسرا كه خود فزونيِ بسامد رويكردهاي شخصيت چهارم (دشمن) را، به نسبت شخصيت دوم و سوم، سبب آمده است.