سماع، اصطلاحی است که از زمان رشد عرفان در ایران در آثار صوفیانه درباره آن سخن گفته شده است. بسیاری از عارفان متشرع یا علاقه چندانی به سماع نشان ندادهاند و یا برای آن شرایط سختی قایل شدهاند. در مقابل، بسیاری از عارفان نیز سماع را وسیلهای برای جذب واردات قلبی از جانب محبوب دانسته و شرایط آن را ذکر کردهاند. از آغاز تا قرن پنجم(هـ ق) تفکر و رفتار صوفیانه در ذهنیت جامعه ایرانی در حال شکلگیری و نمو بود؛ از این رو دیدگاه نویسندگان کتابهای تئوریک صوفیانه در این دوره بر عرفان دورههای بعد تأثیر فراوان گذاشت. در این مقاله نظر نویسندگان مهم این دوره درباره سماع و شرایط آن در تصوف بررسی شد تا روشن شود انجام سماع در آن دوره چگونه و با چه شرایط و اعتقاداتی در تصوف رواج داشت. به این منظور پس از ذکر مقدماتی در زمینه سماع، بررسی و تحلیل بحث سماع تا قرن پنجم(هـ ق) انجام شد. اساسِ این پژوهش بر نظر نویسندگانی است که چارچوب متصوفه به کتابهای نظریِ آنها وابسته بوده است. در پایان روشن شد تا قرن پنجم هنوز پایکوبی در مجالس سماع چندان جایگاهی نداشته و تا آن زمان منظور متصوفه از سماع تنها گوشدادن به آواز و شعر و خرقهکردن جامه و بیخودشدن و فریادزدن و نوعی حرکت بوده است نه بیشتر از آن.
کتاب «فرهنگ ماثورات متون عرفانی؛ مشتمل بر احاديث، اقوال و امثال متون عرفانی اسلامی» توسط دکتر باقر صدری نيا تدوين شده است. عرفان و تصوف در گذر تاریخ چنان با فرهنگ و ادب ما در آمیخته است که بازشناسی هویت فکری و فرهنگی ایرانی بدون شناخت اندیشه های عرفانی و رسم ها و سنت های صوفیانه و تاثیر آن ها بر معرفت و منش خوی و خصلت مردم ایران ناتمام خواهد بود. نه تنها پژوهندگان عرصخ تفکر و اندیشه از شناخت مبانی عرفان و تصوف و کیفیت تاثیر آن بر روند تحول اندیشه گریزی ندارند، بلکه اهل ادب و فرهنگ و تاریخ نیز. برای کشف رمز و رازمتون ادبی، زمینه فکری دگرگونی های اجتماعی و عوامل موثر در تکوین هویت فرهنگی این سرزمین از پژوهش در باب عرفان و تصوف بی نیاز نیستند. تامل در احادیث و ماثورات مشایخ سلف متوصفه یکی از راه های قابل اعتماد دستیابی به چنین معرفت و شناختی است، ماثورات و اقوال این مشایخ به مثابه گوهر اندیشه های عرفانی، چکیده آزمون ها و آموزه ها، سیر و سلوم و کشف و شهود آنان شمرده می شود و متون گونه گون متصوفه به یک تعبیر چیزی جز شرح و بسط و تاویل و تفسیر این اقوال و ماثورات نیست.
کتاب «کشف المحجوب» که در واقع پردهگشای اسرار حیات و درون گروهی از عاشقان و شیفتگان جمال محبوب ازلی و ابدی است، جلوهگاه ایمان و ذوق و دانش بزرگمردی است که گرچه شرح کاملی از احوال وی در دست نیست، ولی همین اثر عظیم نماینده وسعت اطلاعات او در علوم قرآنی و احادیث و عرفان است. در این کتاب خلاصهای گویا از شرح زندگی افراد مندرج در کتاب «کشف المحجوب» هجویری ارائه شده و علاقمندان و عرفانپژوهان را در شناخت هرچه بهتر مندرجات کتاب بهویژه شخصیت عارفان و مشایخ راهنما است.
حکایت شیر و گاو در کلیله و دمنه زیباییهای ادبی فراوانی دارد که با نقدها و خوانشهای نو، میتوان عوامل هنری و تأثیر آن را در جامعه مخاطبان روشن کرد. تحلیل اساطیری یکی از این شیوههاست که نشاندهنده برجستگیهای ویژه این حکایت است. در این پژوهش با استفاده از نظریه «یونگ» درباره کهنالگوها و نمادها و تلفیق آن با نظریه «نورتروپ فرای» در مورد میتوسهای شکلدهنده اثر ادبی، حکایت شیر و گاو تحلیل شد. به این منظور پس از ذکر چارچوب نظری و روش، نمادها و کهنالگوهای بخشهای مختلف این حکایت با تحلیلی اسطورهای شکافته و بررسی شد و سپس ارتباط آنها با میتوسِ شکلدهنده آن بخش از حکایت بیان شد. در پایان روشن شد که این حکایات دارای سه بخش ساختاری شامل زمینه، گرهافکنی و گرهگشایی است که منطبق با میتوسهای تابستان، زمستان و بهار است که به ترتیب نشاندهنده انواع ادبی رُمانس، آیرونی و کمدی است.
در آيين مزديسنا ايزدان و فرشتگان نگهبان آسمان و زمين و هر آن چه نيک و نغز و از آفريدگان پاک مزدا به شمار ميآيد، سمت ردي يا سروري دارند. در اکثر آثار ديني زرتشتي و متون پهلوي نيز رد به معناي پيشواي ديني زرتشتي و رهبر روحاني به کار رفته است. در شاهنامه فردوسي هم رد از لغات پرکاربردي است که فرهنگنويسان براي آن معاني مختلفي چون دانا، خردمند، دلير و پهلوان را ذکر کردهاند؛ اما نکته مهمي که اکثر شارحان به آن نپرداختهاند، پيوند رد و موبد و علت کاربرد زياد اين دو واژه در کنار يکديگر در مشهورترين حماسه ملي ايران است. رد در شاهنامه در بيشتر موارد، همچون متون اوستايي و پهلوي، همان دستور است که در سلسله مراتب مذهبي ايران باستان جايگاه مهمي داشته است، بنابراين ردان و موبدان هر دو از اعضاي جامعه ديني محسوب ميشدند. نگارندگان مقاله ميکوشند با تکيه بر شاهنامه فردوسي، نقش و جايگاه رد و پيوند آن با موبد را در سه فصل بررسي کنند: 1. واژهشناسي رد 2. رد در شاهنامه 3. پيوند رد و موبد.