در آيين مزديسنا ايزدان و فرشتگان نگهبان آسمان و زمين و هر آن چه نيک و نغز و از آفريدگان پاک مزدا به شمار ميآيد، سمت ردي يا سروري دارند. در اکثر آثار ديني زرتشتي و متون پهلوي نيز رد به معناي پيشواي ديني زرتشتي و رهبر روحاني به کار رفته است. در شاهنامه فردوسي هم رد از لغات پرکاربردي است که فرهنگنويسان براي آن معاني مختلفي چون دانا، خردمند، دلير و پهلوان را ذکر کردهاند؛ اما نکته مهمي که اکثر شارحان به آن نپرداختهاند، پيوند رد و موبد و علت کاربرد زياد اين دو واژه در کنار يکديگر در مشهورترين حماسه ملي ايران است. رد در شاهنامه در بيشتر موارد، همچون متون اوستايي و پهلوي، همان دستور است که در سلسله مراتب مذهبي ايران باستان جايگاه مهمي داشته است، بنابراين ردان و موبدان هر دو از اعضاي جامعه ديني محسوب ميشدند. نگارندگان مقاله ميکوشند با تکيه بر شاهنامه فردوسي، نقش و جايگاه رد و پيوند آن با موبد را در سه فصل بررسي کنند: 1. واژهشناسي رد 2. رد در شاهنامه 3. پيوند رد و موبد.
این مجموعه شامل تمام شاهنامه است که برای راحتی خوانندگان جوان که به تاریخ و تمدن کشور خود علاقه دارند و می خواهند با شاهنامه آشنا شوند، به نثر ساده برگردانده شده و در سه بخش شامل: 1. بخش اساطیر 2. بخش پهلوانی 3. بخش تاریخی تنظیم شده است. بخش اساطیر از پادشاهی کیومرث شروع شده و تا مرگ فریدون ادامه دارد. بخش پهلوانی از پادشاهی منوچهر و ظهور خاندان سام شروع می شود و تا مرگ رستم و فرزندش فرامرز ادامه دارد و بخش تاریخی که با پادشاهی بهمن فرزند اسفندیار شروع شده تا مرگ یزدگرد و تسلط عربها بر ایران ادامه می یابد.
رستم و سهراب یکی از داستانهای غم انگیز شاهنامه است و داستان مرگ سهراب جوان را به تصویر میکشد که بر اثر جنگ با رستم، به دست پدر کشته میشود. سهراب پهلوان افسانهای در شاهنامه است که پدرش رستم و مادرش تهمینه دختر شاه سمنگان است. سهراب با سپاه تورانیان به نبرد ایران آمد و در جنگی تنبهتن با رستم کشته شد، درحالیکه همدیگر را نمیشناختند. تراژدی رستم و سهراب، تراژدی بیخبری است. کتاب حاضر شامل این عناوین است: فصل اول: حماسه ها، ساختار حماسه، خصوصیات عمده شعر حماسی فصل دوم: مختصات شاهنامه، دوره اساطیری، دوره پهلوانی، دوره تاریخی، حماسه سرایی پس از فردوسی فصل سوم: اسطوره چیست؟ حماسه و تراژدی، حماسه ها و اساطیر بابلی و سومری، حماسه گیل گمش، مهابهاراتا (حماسه ای از هند)، رامایانا، هومر و ایلیاد و اودیسه، انه اید (حماسه ای از روم)، دیگر حماسه های اروپایی، اعراب و حماسه فصل چهارم: سه دیدگاه بر حماسه رستم و سهراب، 1.دیدگاه استاد منوچهر مرتضوی، 2.دیدگاه استاد زرین کوب، 3.دیدگاه استاد مینوی، متن داستان رستم و سهراب.
خاقانی در زمینه خیالپردازی و مضمون آوری سرآمد شاعران عصر خویش است. «آیینه» یکی از موتیفهایی است که وی برای خلق مضامین متنوع از آن بهره گرفته است و شاید بتوان گفت: این واژه پس از «خورشید» پربسامدترین موتیف دیوان اوست. در این مقاله کوشیدهایم بر اساس روش تحلیل محتوا، موتیف آیینه را در دیوان خاقانی بررسی کنیم. نتایج پژوهش حاکی از آن است که هنرنمایی خاقانی در این زمینه، تنها در بازی واژگانی، به کار بردن ترکیبات نو و استعارههای تازه و غریب نیست؛ بلکه در پشت این حجابهای رنگین، دریایی از دانشها، باورها و عقاید گوناگون نهفته است. البته نفوذ، قدرت و حساسیت مشاهدات خاقانی نیز در آفرینش استعارهها و ترکیبهای گوناگون او با واژه آینه موثر بوده است؛ بنابراین تصاویر ابداعی او سرشار از حرکت و پویایی است و حتی جزئیترین ویژگیهای آیینه ـ که از دید بیشتر مردم پنهان است ـ از نگاه شاعرانه و نکته یاب او پنهان نمانده است.
ساختار و کارکرد اسطوره در آثار بهرام بيضايي گاه دگرگونيهايي مييابد. نمونه آن، تغيير کليشه «قهرمان» در برخي فيلمهاي او است. اسطوره قهرمان و سفر او، همواره مورد توجه اسطورهشناسان بوده است، بر اساس ديدگاه و الگوي جوزف کمبل، قهرمان مرد مراحل دهگانهاي را در سفر رو به کمال خود طي ميکند. اما، بيضايي با تنزل قهرمانان مرد و توجه به نقش آفريني قهرمانان زن، به تغيير کارکردهاي سنتي اين اسطوره متناسب با اوضاع زمانه دست زده است. رعنا در فيلم «غريبه و مه»، زن آسيابان در «مرگ يزدگرد»، تارا در «چريکه تارا»، خانم بزرگ و ماهرخ در «مسافران» و گلرخ در «سگ کشي»، ضمن سفر پيش رويشان، با دانايي، آزمون و نجات بخشي به قهرمان اسطورهاي بدل شدهاند. اين امر به پررنگشدن نقش اسطوره و جنسيت در سينماي او انجاميده است.